شوهرم منو رها کرده و ارتباطی با من ندارد ...
من تلاشمو کردم اشتباهاتمو متوجه شدم حالا چه شوهرم کنارم باشه و چه نباشه.
دو ماه قهر هستیم. از چند روز قبل عید تا الان.
دایی و عموش زنگ زدن اگر نری مهرتو ببخشی واسش زن میگیریم واسه توام یه اتاق میگیرم.
خودشم بهم گفت رفتم یکیو صیغه کردم.
از پونزده روز پیش شروع کردم به پیام دادن عذر خواهی. یه چند تایی دادم.
که آخریش اینطوری ختم شد:
گفت دیگه این پیاما فایده ای نداره منو تو دیگه با هم نخواهیم بود شاید باورت نشه. تو اشتباهاتتو فهمیدی اما دیگه خیلی دیر شده خیلی. من دل سنگ شدمو دیگه دوستت ندارم. و اینکارا فایده ای نداره.
گفتم میخوای طلاقم بدی؟
گفت آره
گفتم کی محسن؟
شکلک خنده فرستاد که عجله داری؟ شوهر پیدا کردی؟
منم گفتم من دارم تمام تلاشمو میکنم زندگیمونو بسازم چرا این حرف رو بهم میزنی
:54:
گفت دیگه نمیخوامت و دوستت ندارم و برو مرد دیگه ای برای خودت پیدا کن
بعدشم زنگ زد گفت یکبار دیگه بهم پیام بدی (با لحن کاملا تهدید آمیز)این سیمکارتمو میشکونم. دیگه بهم پیام نده فهمیدی؟ مشکلی داری برو قانونی اقدام کن
از شناختی که ازش دارم وقتی این برخورد و داره قبلش یکی پرش کرده فکر کنم واقعا زن گرفته اون اجازه نمیده باهام حرف بزنه
دیگه حتی نمیتونم پیام بدم
من خیلی بی پشتو پناهم تنها جایی که میتونم حرفامو بزنم اینجاست نمیدونم باید چیکار کنم
خدا کمکم کن
زندگیم نابود شد:54: