گذشته شوهرم---خواهش میکنم بخونید و کمکم کنید

سلام
من 3ماهه که عقد کردم.
شوهر خیلی خوبی دارم خیلی بهم لطف و محبت داره. هر چی که بخوام برام میخره، هر جا که بخوام منو میبره ،دست خالی به دیدنم نمیاد وخیلیای دیگه...
همیشه گوشیشو میده دستم تا وقتایی که به کاراش میرسه ، من 1وقت اگه حوصله ام سر رفت باهاش بازی کنم ...
توی گوشیش 1سری عکس های قدیدمیه خانوادگی بود که دیدم. تا اینجا مشکلی نبود مشکل من این بود که از هر زن فامیل و دوست و آشنا به نحوی که خودش حواسش نبوده عکس میگرفته با لباسای لختیشون...یا واسه عکس انداختن زنداداشش که دختر خالشم میشه بغلش کرده یا خودش چسبیده بهش...
این منو آزار میده که شوهرم فکر مریض داره ،هوس ران هستش والانم انکارارو بکنه...
بهم میگفت من وقتی زنا از بس لباس کوتاه میپوشند خم میشن تا کمرشون معلوم میشه بدم میاد...
حرف و عملش با هم در تضاده...
من تا الان میگفتم شوهرم مومنه اما با دیدن اینها میگم نه اشتباه میکردم
منو راهنمایی کنید

سلام،:72:

چند نکته؛


۱- اگر قبل از ازدواج بود اسم این کار را میشد تحقیق گذاشت، اما حالا که ازدواج کرده اید، اسم این کار تجسس هست! شما نباید تجسس میکردید. بیخود نیست که تجسس یک گناه کبیره هست، یک نمونه پیامدش همین ذهن مغشوش الان شما هست که روی رابطه شما با همسرتان تاثیر می‌گذرد. دیگر این کار را تکرار نکنید.


۲- حالا که به اشتباه این کار را انجام داده اید، این عکس‌ها و مسائل را به هیچ عنوان به روی همسرتان نیاورید.


۳- بغل کردن دختر خالش، گرفتن عکس و ...، الزاماً به معنی‌ فکر مریض و هوسران بودن نیست. میتواند به دلیل فرهنگ خانواد‌گی هم باشد. اگر کسی‌ ذهن مریضی داشته باشد که محتاج چند تا عکس باشد، عکس‌ها و فیلم‌های خیلی‌ مناسبتری برای ارضای هوس جنسیش میتواند پیدا کند، نیازی به این همه دردسر هم ندارد!


۴- اگر در این مورد خیلی‌ حساس شده اید، حتما قبل از اینکه با او زیر یک سقف بروید با یک مشاور خانواده در مورد این عکس‌ها صحبت کنید و سعی‌ کنید شک و تردید‌ها را برطرف کنید. به هیچ عنوان با شک و تردید در مورد او، با او زیر یک سقف نروید!


خوشبخت باشید،:72:


کامران

مرسی از راهنماییتون:72:
اما چه دلیلی واسه عکس های یهویی زنها که خودشونم حواسشون نیست، داشته!!!
من بهش اعتماد دارم کاملا، اما دختر حساسیم. صمیمتش با دخترا و زنای فامیل آزارم میده.
من نمیفهمم وقتی دخترفامیلشون به خاطر مریضی دراز کشیده و نیم لباسی تنشه دلیل عکس گرفتن چیه!
همش احساس میکنم از بی حیاییشه.
من توقع دارم تو این موقعیت نگاهشو برگردون بره 1جا دیگه چه برسه عکس هم بگیره.
خوشحال میشم همه بهم کمک کنند.

سلام:72:

یه سری از دوستای من هم چنین کاری می کردن. تو کنفرانسا، سرکلاس و ... از پسرا عکس می گرفتن، البته از بعضی ناحیه های بدنشون!

این کارشون قطعا چیز قشنگی نبود، اما بعنوان یه جور شوخی یا هیجان انجامش میدادن. بچه های به قول شما بی حیایی هم به حساب نمیومدن.

پیشنهاد من به شما اینه:

1... این کار شوهرت رو تفسیر نکن. تفسیر کردن اغلب ما رو به خطا میندازه، چون اعمال یه فرد رو در دستگاه مختصات اخلاق خودمون نگاه می کنیم. و این باعث میشه بهش برچسب های نادرست بزنیم. مثلا از عکس نتیجه بگیریم که طرف بی حیاست. (کلا تفسیر نکردن کاریه که هر فرد متاهلی باید یادش بگیره. تا بتونه در کنار همسرش زندگی آرومی داشته باشه)

نتیجه تفسیر نکردن این میشه که حست نسبت به همسرت مثبت می مونه. و با حس مثبت خیلی خیلی بهتر می تونی باهاش ارتباط برقرار کنی.

بعنوان مثال فرض کن یکی در مورد لباسی که پوشیدی به تذکری بده. چقدر فرق می کنه که اون فرد با دید مثبت اینکارو بکنه تا با دید منفی؟ چقدر فرق می کنه توی چشماش حس مثبتش رو به خودت ببینی، تا یه حس منفی رو؟

2... کاملا واضح و روشن و در کمال احترام (و بعد از اعتبارسازی) احساساتت رو باهاش در میون بذار، و صادقانه (بدون ذره ای سرزنش در چهره یا لحن کلامت) بهش بگو که اگه چطور باشه، تو احساس امنیت بیشتری می کنی.

مثلا: عزیزم وقتایی که فلان طور هستی، من خیلی احساس خوبی بهت دارم، چون حس می کنم به هیچ دختری توجه نداری و این بهم احساس امنیت می ده.

اون باید خیلی روشن بدونه که بعنوان یه فرد متاهل ازش چه انتظاری میره. بعد هم باید بهش زمان داده بشه تا رفتارهاش اصلاح بشن. یعنی هراز گاهی تو دوباره همون حرفا رو بهش بزنی و احساساتت و انتظاراتت رو با دید مثبت و با احترام بهش انتقال بدی. بدون اینکه سرزنش کنی که من که قبلا بهت گفته بودم، چرا دوباره تکرار کردی. طوری صحبت کن انگار قبلا اصلا نگفتی. و درضمن وقتی کارش رو توجیه می کنه، درکش کن. و بهش انتقال بده که درک می کنی منظور بدی نداره، اما اگه پخته تر عمل کنه، تو خیلی احساس بهتری خواهی داشت.

در مورد اعتبار سازی، تاپیک زیر رو مطالعه کن:

http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

3... نوشتی که دختر حساسی هستی. یادت باشه تو دیگه متاهلی، اینکه حساس هستی یا هر ناتوانی دیگری داری هیچ دردی رو ازت دوا نمی کنه. تو الان مسئولیت یه "خانواده" رو به عهده داری، و باید تدبیر داشتن رو یاد بگیری. و برای اینکار لازمه بتونی احساساتت رو کنترل کنی. تو (بعنوان یه زن) بیشتر از همسرت ستون خونوادتونی، پس یه ستون محکم باش.

در قالب منطق به احساساتت نگاه کن، و نذار از کنترلت در بیان. اوناییکه سرچشمه درست دارن رو با منطقت و مهارت هات حمایت کن، و از برخوردهای احساسی شدیدا پرهیز کن. الان تصویرذهنی همسرت از تو داره شکل می گیره، پس خیلی مهمه که باتدبیر و محکم به نظر بیای، تا حساس. دقت کن که خواسته همون خواسته هست، یعنی در هر حال تو خواستار متین تر شدن رفتار همسرت با دخترهای فامیل هستی، اما اینکه اینو از موضع حساسیت طلب کنی، یا از موضع تدبیر و منطق، تفاوت های اساسی ایجاد می کنه.

موفق باشی:72:

مرسی از راهنماییتون :43:
اما 1سوال دلیل اینکارش پس چی میتونه باشه؟
تو تنهاییه خودش که نمیخواد واسه خودش هیجان درست کنه با عکساش.
من اصلا توان پرخاشگری و کنایه زدن رو ندارم و خوشمم نمیاد.
من وقتی میگم حساسم نه تو همه مسائل فقط صمیمیت با خانوما رو دوس ندارم.
من دنبال تفسیر کردن نیستم این مساله واسه همه واضحه،زنی که تو اتاق خونه پوشش نا مناسبه کسی که نگاه نمکینه بهش نمیگین سنگین و کسی که سرک میکشه نمیگین سبک؟