خواهشا یه سر بزنید.بی انگیزم
سلام دوستان.
من تازگیا یه نکته ای رو متوجه شدم.اونم اینکه ما مردا زمانی به آرامش میرسیم که خانواده مون رو در آرامش و احساس راحتی ببینیم.وگرنه برای ما خود آرامش به تنهایی معنی نداره.
بعضیاتون من رو شاید از روی تاپیک هام به یاد بیارید.هیچ کس رو ندارم.حالا 25 سال دارم.برگشتم به کار سابقم یعنی کار نمای ساختمان.
ولی اگه مشتریام بذارن حتی نمیخوام یه روز سرکار برم.یعنی دوست ندارم.آخه چرا کار کنم؟پول که واسه ادامه زندگیم دارم.سود پول بانکیم واسه من کافیه.اصلا چرا زندگی میکنم؟کاش زندگی یک دگمه turn off داشت و همه چیز تموم میشد.
خسته ام.خسته ام از همه چیز.حتی از بیدار شدن تو صبح های سرد هم خسته شدم.
خوشحال میشم دوستان کمی باهام دردودل کنند.