-
کمک کنید زندگیمو بسازم.
http://www.hamdardi.net/thread-30561.html سلام دوستان گرامی و عزیز این لینک تاپیک قبلیمه.توش توضیح دادم مشکلمو ولی مختصر می گم که متاسفانه از زندگیم لذت نمی برم دوست دارم ریشه یابی بشه مشکلم.اول اینکه یکی از دلایلش علاقه ی من به پسر عموم بود که فکر کردم با ازدواج با همسرم فراموش می شه ولی نشد.همسر خیلی خوبی دارم مدتی بود از زندگیم ناامید شده بودم و متاسفانه به پسر عموم فکر می کردم که اگه با اون بودم خوشبخت می شدم.خودمم می دونم اشتباه کردم ولی این فهمیدن من ساده نبود خیلی سختی کشیدم.حالا می خوام با اینی که در دسترسمه بهترین زندگی رو داشته باشم.خیلی دارم تلاش می کنم ولی هنوز هم از رابطه زناشویی بی زارم.نمی دونم درمانش چیه ولی هیچ تمایلی برای برقراری رابطه هم ندارم.خواهش می کنم من واقعا پی به اشتباهاتم بردم و فهمیدم فکر عشق دوران مجردی اشتباه بوده ولی چی کار کنم دیگه ازین زندگی که غبار روشه خسته شدم
-
سلام پریا جان،
آفرین که مصر هستی زندگیت رو بسازی. با این روحیه پیش بری، قطعا موفق میشی یه زندگی عاشقانه بسازی.:72:
پس فکر میکنی مشکل در سردمزاجی هست؟ مسئله دیگه ای با شوهرت نداری؟
نارضایتی شوهرت هم فقط از مسائل جنسی هست؟ مشکل دیگه ای نداره؟
(البته من موضوع پسرعمو رو در نظر نگرفتم، چون خداروشکر دیگه حل شده و رفته. اما توصیه میکنم تا میتونی تو ذهن همسرت کمرنگ و بی اهمیتش کن. نذار فکر کنه خیلی برات مهم بوده. و به شکل های مختلف بهش نشون بده که نسبت به هرکسی غیراز خودش بی تفاوت هستی. این موضوع خیـــــــــــــلی مهمیه. ای کاش شوهرت در جریان اون موضوع قرار نمیگرفت! اما حالا که شده، باید سعی کنی عوارضش رو کمتر کنی. و فکر نکن انعطافی که نشون داده به این معنیه که قلبش نشکسته...)
-
ممنون میشل عزیز از وقتی که گذاشتی.مگه می شه یه مردی تو مسائل زناشویی کمبود ببینه و راضی باشه؟؟اون به خاطر من خیلی کوتاه اومده.شاید اگه مرد دیگه بود رفته بود ......از وقتی یادم می یاد از روابط جنسی بدم می یومده بعد ازدواج هم حل نشد که بدتر هم شد.خواهش می کنم کمک کنید.زندگی ما خیلی بی روحه:54: