همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
با سلام. من 26 سالمه و كارشناس يك سازمان مهم دولتي هستم. حدود يك سال است كه با دختري محجبه و با وقار ازدواج كرده ام . البته هنوز دوران عقد و نامزدي را مي گذرانيم و به خاطر مسائل كاري بنده و تحصيلي ايشان با توافق دو طرف و خانواده ها تصميم داريم تا تابستان آينده هم اداما پيدا كند.
اما موضوعي كه برايم مشغوليت ذهني ايجاد كرده اين است كه من از خانواده اي تقريباً مذهبي (نه كاملاً) هستم و همسرم از خانواده اي سنتي و فرهنگي. از نظر ظاهري هم به هم نزديك. من هميشه دوست داشتم با دختري ازدواج كنم كه از نظر اعتقتدي و مذهبي-رفتاري خيلي قوي باشد و از خودم خيلي جلوتر. اوايل آشنايي و خواستگاري از رفتار ايشان اين برداشت مي شد. اما بعد از گذر مدت زماني اين قضيه را خيلي كمرنگ تر از تصور خودم ديدم. براي مثال در مباحث مذهبي و مناسبتي درجه اهميت كمي مشاهده كردم. يا اينكه نماز خواندن هم به صورت يك خط در ميان و .. (كه اين مورد برايم خيلي سنگين است). با اين كه از جهات ديگر همسرم را خيلي قبول دارم و عاشقانه دوستش دارم اما برخورد با اين قضيه كمي مرا سرد و كم اميد ميكند. حالا مانده ام بايد چطور به نتيجه برسم. اميدوارم دوستان خوبم مرا از راهنماييهايشان بي بهره نگذارن...
RE: همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
سلام دوست عزيز
با توجه به توضيحاتي كه داده ايد به نظر ميرسد همسر شما زمينه هاي مذهبي دارند و در واقع شما بايد سعي كنيد با روشهايمختلف اين زمينه را پررنگ تر كنيد
توجه كنيد كه رفتار همه ما متاثر از فكر مون هست بنابراين بايد اول ببينيد ديدگاه و فكر خانمتون راجع به مسائل مذهبي مثل مراسم ها ، نماز و.... چيست بعد بايد افكار ايشون را در جهت رفتار بهتر تغيير بدهيد
نكته مهمي كه وجود داره اينه كه عاطفه و روابط عاطفي ما با اشخاص عامل تعيين كننده اي در ميزان تاثير پذيري ما داره مثلا ما معمولا تحت تاثير رفتارها و افكار دوستان نزديك ، پدر و مادر و هر شخصي كه دوستش داريم هست
اين را گفتم كه بهتون بگم دلسرد شدن شما نتيجه معكوس خواهد داشت. بنابراين علرغم اينكه ميفهمم بعضي از اين رفتارها براي شما سنگين هست اما نبايد در ميزان محبت شما نقش داشته باشه
راهكارهاي عملي كه من به ذهنم ميرسه
سعي كنيد مطالعات مشترك مذهبي داشته باشيد
مستقيم يا غيرمستقيم به خانمتون بگيد چه قدر اين مسائل براتون مهمه
سعي كنيد تجربه هاي مثبت و زيبا براشون پيش بياريد تا خاطره خوبي از اينجور مراسم ها داشته باشند
و نهايتا اينكه احساس نياز ايشون به اين مسائل را بايد قوي كنيد
RE: همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
سلام
قبلا هم این تاپیک رو باز کرده بودین
واقعاً بايد چ برخورد يا رفتاري داشته باشم؟
یکی از تاپیک ها رو دنبال کنید و برای تغییر عنوان از طریق لینک ارتباط با ما به مدیران اطلاع دهید.
RE: همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
با تشكر از سيد 387.
چيزي كه برام هميشه اصل بوده اينه كه رفتارم طوري نباشه كه پس زننده بشه. اما از طرفي هم برام خيلي سنگينه اون فردي كه تو تصورم بوده الان طور ديگه اي كنارمه. ما حتي 2 ماهه پيش سفر حج رفتيم. تا حدودي تآثير داشت رو ايشون. اما احساس ميكنم نميتونه تاثيراتي را كه ميگيره تقويت كنه يا نگه داره. خودم هم با روش هاي مختلف از جمله بردنش به جلسات مذهبي، كتاب، فيلم و ... وارد عمل شدم. اما چيزي كه هست علاقه منديشا ميبينم اما تو عمل و زماني كه بايد حساشا تقويت كنه خيلي ضعيف عمل ميكنه و اين براي من سنگينه. طوري كه احساس ميكنم با او شرايطي كه براي زندگيم و همسرم ملاك قرار داده بودم خيلي فاصله داريم...:(
RE: همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
چرا كسي راهنماييم نميكنه؟:302:
RE: همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
سلام عزیز
لطفاً ناامید نشو از خوندن جواب ها؛ کلا ناامید نشو ازین که به راه حل برسی؛ منتها لزوما راه حل ها ممکنه نتونن مشکل رو کاملا رفع کنن؛ حتی بیماری های جسمی هم گاهی کامل خوب نمی شن چه برسه به بیماری های روحی که مطمئنا کاهلی در دین هم نوعی بیماریه؛ نوعی درده...
راستش منم مشکل شما رو دارم(البته مشکل من از بعضی لحاظ حادتر از شماست) و چیزی که متوجه شدم اینه که باوجودی که خانم من و شما مطمئنا کاهل هستن و خانم هایی وجود دارن که با طبع دینی ما سازگاری دارن و کاهل نیستن ولی «این»، تموم اون چیزی نیست که باید در نظر بگیری.
من چند ماه دیگه سی سالم می شه؛ اهل مطالعه هم بودم و هستم؛ هم خانما رو می شناسم و هم سعی کردم منصفانه زندگی کنم و به همسرم ظلم نکنم؛ اینا رو جهت معرفی گفتم تا با واقعیت شخصیت گوینده آشنا شی؛
چند نکته علاوه بر نکات بالا هست که قابل توجهه:
1- تلاش های مستقیم و نیمه مستقیم، زیاد اثربخش نیست چون طرف مقابل عادت داره به اون سبک از زندگی؛ بلانسبت مثل یه معتاد که عادت شدید داره به سبک زندگی اعتیادی؛ عمداً این موضوعو مطرح کردم تا خیلی چیزا رو در ادامه بتونم توضیح بدم
2- چنین افرادی به سادگی قابل تغییر نیستن؛ باید خودشون بخوان؛ باید خودشون به این نتیجه برسن که راه و چاه چیه
3- اگه تلاش های مستقیمتو کم کنی مفید واقع می شه؛ من کاریو پیشنهاد می دم که از سیرۀ معصومین الهام گرفتم؛ بهتره مدت ها فقط کار خودتو کنی؛ برای نماز خوندنش برای بیدارکردنش برای نماز صبح و ازین قبیل بدون فشار رفتار کنی؛ مثلا فقط یک بار صداش کنی؛ اگه بیدار نشد هم بذاری فرداش فقط در حد یه پیشنهاد و نه یه انتقاد شدید، بهش بگی خیلی دلت شکسته که بیدار نشده؛ خانم من هم این طوری خیلی بیشتر تأثیر گرفته؛
بقیه حرفامو در تاپیک بعد می زنم
ادامۀ حرف ها:
4- انتقاهات نباید مکرر بشه؛ یعنی اگه امروز درمورد نمازش یا چیز دیگه ای تذکر دادی(اونم با مهر و محبت) فردا یا حتی تا یک هفته بعد بهتره ازین موضوع چیزی مطرح نکنی؛ اون باید با احساسات خودش کنار بیاد؛ باید براش جا بیفته؛ باید احساسش نسبت به راسخ بودن دینی شکل بگیره؛ و این شکل گرفتن نیاز به زمان طولانی داره؛
5- خیالتو راحت کنم؛ اون خانم محترم حدود بیست سال اینطوری زندگی کرده حالا حدود شش هفت سالی باید زمان بهش بدی منتها هرچی بهتر از راهش وارد بشی زمان کوتاه تر می شه؛ ولی کاملاً باید صبور باشی
6- نکته اینجاست که حتی خانم های حوزوزی هم کاهل ممکنه باشن یا بشن؛ این چیز عجیبی نیست؛ این کم توجهی ها بین خانم ها رایجه؛ چون من سال هاست دارم توی زندگی بقیه دقیق می شم و می بینم تقریبا همۀ اونایی که ظاهر مذهبی دارن، بسیار کاهل تر از اونی هستن که در تصور ماست؛ من و شما اهل دوست دختر و رابطۀ قبل ازدواج نبودیم که از کارشون سردربیاریم ولی اگه دقیق بشی به همین نتیجه ای می رسی که منم رسیدم
7- تازه اون خانم هایی که مثلا توی نماز اول وقت قوی هستن، با این که نماز در درازمدت قاعدتاً انسانو بهینه می کنه از همه نظر ولی خیلی از همونایی که من می شناسم، نمازشون به اونا نتونسته کمک کنه که توی ابعاد دیگه هم حتی در سطح معمولی باشن؛ در واقع چنین افرادی معمولا تک بعدی تر ازونی هستن که هم نمازشون درست باشه هم ابعاد دیگه شون و عملاً این رفتارشون با این که خوبه ولی:
«توی بخش هایی که خانم شما و من قوی هستند، اون خانم ها اتفاقاً ضعیف ممکنه باشن» و من اینو به وضوح در فامیل و دوست و آشنا می بینم.
8- من حرف برای گفتن زیاد دارم برات چون سال هاست دارم با این مشکل مبارزۀ نرم می کنم و درنتیجه ساعت ها می تونم توضیح بدم و به تدریج انشاءالله اطلاعاتمو در اختیارت می ذارم از همین راه تاپیک گذاشتن و حالا می خوام یه نکتۀ ساده رو که در بالا گفتم دوباره باز کنم برات:
باید ماه ها و سال ها، خودتو حفظ کنی، یعنی رفتار صحیح خودتو توی آداب عبادی حفظ کنی، این کار ذره ذره اونو عوض می کنه؛ تو با ایشون فاصله داری، باید راه خودتو بری و بذاری قدم قدم به شما برسه؛ یه مثال برات می زنم: من توی دوی(دویدن) طولانی ضعیف بودم هرچند توی دوی سرعت معمولا مشکل نداشتم؛ حالا فکرشو بکن وقتی بین جمعی از ورزشکارا بودم، همه پیش خودشون ممکن بود بگن این پسره چرا قوی نمی شه، آیا واقعا انتظار رسیدن من به حد توان اونا ظرف یکی دوهفته انتظار نابه جایی نیست؟ و برعکس: آیا اگه خودم اراده می کردم، ظرف چند ماه نه به حد اونا ولی نسبت به خودم در گذشته نمی تونستم پیشرفت قابل توجهی کنم؟ مسلماً چرا ولی اگه خودم اراده می کردم. تازه کار به اینجا ختم نمی شه بقیه ازم می خواستن که همپاشون بشم می دویدم تا قلبم و پاهام واقعا جواب می کردند و بیشتر مایوس و «زده» می شدم؛ حالا نتیجش چی بود؟ می رفتم کنار؛ ولی اگه همون قوی ها تحملم می کردن و می ذاشتن به تدریج پیشرفت کنم و به حال خودم باشم و فقط به من روحیه می دادن و پیشرفت های تدریجیمو به زبون میاوردن نه این که هرروز از ضعف من گله کنن آیا الان من بهتر ازین نبودم و تا الان به تدریج بهتر نمی شدم؟ این کارشون نه تنها منو از دویدن بلکه از بودن با اونا هم زده کرد یعنی ترجیح می دادم با اونا نباشم که طعنه هم نشنوم و با دیدن قدرت اونا ناامیدیم بیشتر نشه؛ حالا خودت انصاف بده و مقایسه کن کارتو با اون مربی های ناشی من؛ آیا به عنوان مربی، حوصلۀ چندماهه و چندساله حاضری به خرج بدی یا فقط دوست داری ایشونو با سرعت به قله ای که خودت برای رسیدنش سال ها تلاش کردی برسونی؛ آیا یه مربی ناشی به حساب نمیای؟
9- اینجا باید یه موضوع مهمو مطرح کنم:
همون طوری که گفتم اون خانم هایی که در ظاهر مذهبی هستن، دو آفت پنهان ممکنه داشته باشن یکی همین که در عمل ضعیف باشن مثل خانم هامون و دوم اینکه توی چیزای دیگه ضعف داشته باشن ولی توی عبادات نداشته باشن
می خوام نتیجه بگیرم که حتی اگه بخوای دوباره ازدواج کنی و خانم فعلیتو ازش جداشی، بازم در امان نیستی از اون دو آفت؛ از کجا معلوم بتونی اون فرد قوی مذهبی رو پیدا کنی؟ هیپ کدوم از کسایی که یه خانمو پیشنهاد می دن یا تایید می کنن نیومدن زیر یه سقف باهاش زندگی کنن و درست بشناسنش؛ بنابراین تعریف از کسی وقتی می شه مطمئن باش همراه با خطاست یعنی ضعف های طرفو یا نمی بینن یا نمی خوان بگن و اینطوری ماها که سابقۀ مذهبی داریم می گیم کاش با فلانی ازدواج می کردم؛ ولی ازت می خوام دقیق شی؛ شکاک شی روی خانمای مذهبی اطرافت و با دید مقایسه و نقادی به اونا نگاه کنی، حتما شما هم مثل من خواهی دید که خانومت از خیلی لحاظ سره نسبت به اونا؛ تازه برو خداروشکر کن که عاشق خانومتی و وقتی این تنبلی هاشو می بینی علاقت کمرنگ می شه پس من چی بگم که با این که هفت ساله تلاش می کنم دوستش داشته باشم، از همین نعمت محرومم و فقط علاقم روی زبونمه. منتها احترام طرف مقابل رو نگه داشتن خیلی مهمه؛ ما باید طبق سیره عمل کنیم؛ از معصوم(ع) نقل شده که دختراتونو به مردای مؤمن بدین چون پسر مؤمن، اگه همسرشو دوست داشته باشه، که فبها وگرنه هم لااقل احترامشو نمیشکنه؛ یعنی اگه روزی رسید که بخاطر ضعفش احترامشو شکستی به خودت شک کن که ایمانت چقدر ضعیف شده؛ منتها مطمئنم اگرهم ضعفی شما داری احتمالا فقط توی تکرار تذکراتته وگرنه از احترام چیزی کم نمی ذاری
خداییش خسته شدم از نوشتن؛ دستم بخاطر مشکل زیردستی ام درد گرفته؛ اگه سؤالی داری بنویس؛ من این بخشو دنبال می کنم برادر گلم...
RE: همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
سلام دوستان.
از sorting
عزيز خيلي سپاسگذارم. واقعاً خير خواهيتونا حس كردم. ضمن اينكه نكات قابل تأملي ذكر كرديد. سپاس.
اما مي خوام بدونم اين راهكارا چقدر جواب ميده؟!
ما هنوز زير يك سقف نرفتيم. اگه قرار باشه چند سال وقت بزارم و جواب نگيرم چي؟ اونوقت از دست دادن اين همه زمان اونم تو اين شرايط سني ريسك نيست؟ من تا حالا احترام و حرمتشا خيلي نگه داشتم و خيلي برام مهم بوده اين قضيه.. اما ديدن اين حالتا منا از درون خيلي آزار ميده...
RE: همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
دين چيزي جز انجام واجبات و ترك حرام ها نيست
از همسرت چيزي بيشتر نخواه
اما اگه همسرت ببينه شما هم نماز شب بيدار ميشي شما هم قران ميخوني شما هم مسجد ميري هيئت ميري و نماز اول وقت ميخوني و در كنار همه ي اينها اخلاق خوبي هم داري دروغ نميگي غيبت نميكني تهمت نميزني كينه نداري حسود نيستي و .....
پاش رو فراتر ميزاره و به مستحبات هم رو مياره ....
راستي چيزي كه خودت نيستي رو از همسرت توقع نداشته باش!!!!! همسر آدم مثل خود آدم هست و ميشه.
خوبان براي خوبان هستند و بدان براي بدان ...
راستي شيطون بد جوري داره وسوسه ات ميكنه كه زندگي حلال و خوبت رو خراب كني.
خيلي سياستمدارانه به تدريج داره جلو ميره
RE: همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
خوب اولین چیزی که من میتونم بگم اینه که. همسرتون رو برای این دوست نداشته باشید که اعتقاد های شما رو داشته باشه یا مثل شما باشه.( که البته فکر نکنم اینطور باشه)
اون یه انسانه و هر کس نظر و عقیده خودش رو داره...پس به اعتقاد های اونم اهمیت بدید همونطور که دوست دارید به اعتقادتون اهمیت داده بشه.
وقتی کسی از قبل از اشنایی با عشقش میگه من میخوام با کسی ازدواج کنم که فلان طور باشه یعنی خودش رو مهم تر عشقش دونسته. یعنی عشقش رو کمرنگ دونسته....مثلا من اگه هدفم این باشه که با یکی ازدواج کنم که پولدار باشه یعنی بیشتر که برای عشق بینمون ارزش قائل بودم برای پول بینمون ارزش قائل بودم. شما هم نگید من میخوام با کسی ازدواج کنم که فلان طور باشه...( حالا فرقی نمیکنه چه صفت قبلیی)
بعد اینکه اگه شما دوست دارید همسرتون که عاشقش هستید یه سری خصوصیات داشته باشه میتونید ازش بخواید...این موثر ترین راهه!
البته روشش باید درست باشه.
موفق باشید:72:
RE: همسرم را دوست دارم اما از نظر اعتقادی آنطور که نشون میداد نیست!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
طبق قوانین همدردی
16 - معرفی آی دی یاهو ممنوع ، تبلیغ شماره تلفن ، ایمیل و ... از طریق نام کاربری یا پستها در انجمنها ممنوع
هیچ کاربری حق ندارد با معرفی آی دی یاهو، شماره تلفن یا وسائل ارتباطی دیگر چه به صورت عمومی و چه به صورت خصوصی کاربران را به اعتبار این انجمن به سمت خود سوق دهد. همه ی کاربران در همین انجمن به مقصود خود می رسند .