کمکم کنید، در مورد شغل پدرم دروغ گفتم

سلام من یه پسر 19 ساله هستم و دانشجوی رشته حسابداری هستم و یک دوست دختری دارم که 17 سالشه نامزد میگفتم بهتر بود چون تقریبا نامزدیم و پدر مادرمان از دوستی مان آگاهی دارد البته پدرانمان زیاد با ما کاری ندارن این مادرانمان هست که به ما نصیحت میدهد با همدیگر صحبت میکنند و ...
من در ابتدای دوستیمون در رابطه با شغل پدرم بهش دروغ گفتم در حالی که شغل پدرم آزاد بود(قصاب) بهش گفتم تو کار ساختو سازه اونم همین طور گفت که پدرم مدیر عامل آتش نشانی در حالی که یه کارمنده سادهدر آتش نشانی است این تنها دروغی هست که ما به یکدیگر از اول دوستیمون به هم دیگه گفتیم من بعدا از حرف های مامانش فهمیدم که پدرش یه کارمنده و به روش نیوردم ولی او هنوز فکر میکنه پدر من تو کار ساختو سازه میشه بهم کمک کنید
من نمیدونم بهش چطوری واقعیتو میخواه طوری بگم که فکر نکنه همه چیزو بهش دروغ گفتم

چرا اولش راستش رو نگفتی ؟

سلام دوست عزیز

خودتو زیاد ناراحت نکن.

اول چون راستشو نگفتی میترسیدی از دست بدیش درست .اون دختر خانم هم همینطور .

هیچ مشکلی نیست هر دو بهم راجب کار پدرتون دروغ گفتید .

میتونید در دیداری که باهم دارید بهش واقعیت رو بگی و اونهم میدونه که به شما دروغ گفته پس لزومی نداره که ناراحت بشه.

ولی دوست من سعی کن در زندگی صادق باشی .صداقت پایه زندگیه .

صداقت که زندگی هارو محکم میکنه .

موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بالهای صداقت

چرا اولش راستش رو نگفتی ؟

---

هنوز تازه باهم آشنا شده بودیم اون اولش بهم گفت مدیر عامل منم اونطوری از دهنم پرید ولی خیلی پشیمانم اون تنها دروغیه که بهش گفتم خودشم از اون روز اصلا نمیپرسه راجب پدرم یا حرفی بیفته که راستشو بگم نزدیک به 1.5 ساله

سلام محمد آقا

نگرانی نداره که...

نمی تونی رو در رو بگی بنویسش اول و با پیام بگو... بدون اینکه به عواقبش فکر کنی براش بفرست که شغل پدر من اینه و چون این مدت فقط برمبنای صداقت رفتیم جلو شرم داشتم که بفهمی من راستشو بهت نگفتم.

و چون معمولا با پیامک حرف زدن تاثیرات جالبی نداره باهاش صحبت کن و رو ذر رو توضیح بده.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gole kaghazi

سلام محمد آقا

نگرانی نداره که...

نمی تونی رو در رو بگی بنویسش اول و با گیام بگو... بدون اینکه به عواقبش فکر کنی براش بفرست که شغل پدر من اینه و چون این مدت فقط برمبنای صداقت رفتیم جلو شرم داشتم که بفهمی من راستشو بهت نگفتم.

و چون معمولا با پیامک حرف زدن تاثیرات جالبی نداره باهاش صحبت کن و رو ذر رو توضیح بده.

---

من از اون لحاظ که او منو ترک کنه نگران نیستم چون او واقعا منو دوست داره و به چنین چیز هایی اهمیت نمیده فقط مشکل اینه که حتی من تو س هم نمیتنونم بهشش بگم
میخواهم طوری بگم که نگه بهم دروغ گفته

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gole kaghazi

سلام محمد آقا

نگرانی نداره که...

نمی تونی رو در رو بگی بنویسش اول و با گیام بگو... بدون اینکه به عواقبش فکر کنی براش بفرست که شغل پدر من اینه و چون این مدت فقط برمبنای صداقت رفتیم جلو شرم داشتم که بفهمی من راستشو بهت نگفتم.

و چون معمولا با پیامک حرف زدن تاثیرات جالبی نداره باهاش صحبت کن و رو ذر رو توضیح بده.

---

من اون زمون اون دروغو بهش با س بهش گفتم
میخواهم طوری بهش بگم که نه مثلا من این حرفو اصلا تو س نزدم گفتم که کار پدر من آزاده و احتمال داره کارشو با ساختو سازی ساختمان عوض کنه ولی بعد از مدتی از انجام دادن اون کار منصرف شد و اون منظوره س رو نفهمیده
این طوری بگم بهتره؟؟؟؟؟؟؟
البته اینطوری جرات گفتن ندارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خب دیگه بعدشم شما به همون کج فهمی پر و بال دادی!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohammad t

هنوز تازه باهم آشنا شده بودیم
خیلی پشیمانم
اون تنها دروغیه که بهش گفتم

---

توی زندگی زناشویی صداقت مهم ترین نقش رو داره ، کسی که صداقت داره هیچ وقت دچار عذاب وجدان نمیشه
چقدر خوب که الان شما در صدد جبران هستی

نترس ، شما قصد داری با این دختر خانوم یک عمر زندگی کنی ، ایشون هم قرار هست با شما زندگی کنه و نه شغل پدر شما ، پس اگر شما را بخواهد باید فضای پذیرش و بخشش اشتباه شما رو هم داشته باشد

میدونی چرا باید: چون در زندگی ، زن و شوهرها اونقدر دلخوری و ناراحتی پیش میاد که اگر طرفین نخواهند انعطاف و پذیرش داشته باشند ، همه زندگی ها باید با اولین اشتباه به طلاق ختم بشه

به نظرم نباید به خاطر اینکه ، نکنه ایشون رو از دست بدهی همچنان بر دروغی که گفته ای سرپوش بذاری و یا دنبال این مطلب باشی که چون تو گفتی پدرم مدیرکل آتشنشانی هست منم اون جوری گفتم
نکته مهم) سعی نکن برای اینکه از شر این دورغ خلاص بشی دروغ های دیگه سرهم کنی که ، تازگیها پدرم شغلش رو عوض کرده ، یا ساخت و ساز راکد شده یا بابام با یکی از رفقاش شریک شده مغازه زده و ....


شما مرد هستی و مرد تکیگاه یک زندگی است ، و زن به این تکیگاه نیازمند هست
مواظب باش تکیگاه دورغی نشوی ! :305:

با نامزدت صحبن کن ، خیلی منطقی و آروم و بدون آسمون و ریسمون بافتن بهش بگو موردی هست که من چیزی غیر از آنچه که بوده بهت گفتم و الان که از شما شناخت بدست آورده ام می خواهم حقیقتش رو بگویم ، خصوصا اینکه خودم هم از اینکه حقیقت را نگفته ام احساس خوبی ندارم ... و بعد بهش اصل قضیه را بگو

به ایشون هم فرصت بده که تصمیم بگیره ،
بهش حق بده که از پنهان کاری شما دلخور و ناراحت هم بشه

اما بهش بگو هر تصمیم که او بگیرد برای شما ارزشمند هست و بهش احترام میگذاری ، حالا چه اینکه با شما بماند و یا اینکه نماند
خودت رو هم برای هر دو تا تصمیم آماده کن

=====================================
mohammad t شما سالیان زیادی رودر پیش داری و این تازه شروع قدم گذاشتن به راه و مسیر زندگی زناشویی هست
توی تالار در خصوص ازدواج و مسائل آن مطلب زیاد هست حتما بخونشون ، تا انشالله ازدواج موفقی داشته باشی

روی عزت نفست هم خیلی خیلی کار کن ، مقاله بخون و نکات مقاله ها رو یادداشت کن و سپس اونها رو بکار ببند


تذکر : این تالار هیچگونه رابطه دختر و پسر را تحت عنوان دوستی تایید نمی کند

#*# نمونه های عبرت آموز از روابط دختر و پسر #*#

ضمن تایید حرفهای خوب "بالهای صداقت" به نظرم همینطوری که نشستی و عاقلانه به این قضیه فکر کردی و داری تصمیم درست رو میگیری...در مورد اصل قضیه(آشنایی و ازدواجتون) بشین حسابی فکر کن و از مشاوره و نصیحت دیگران استفاده کن چون متاسفانه سن شما دونفر خیلی کم هست توی 5 سال آینده انقدر طرز فکرتون عوض میشه که شاید یه روز به افکار و احساسات الانت بخندی ..
الان باید همه انرژیت رو صرف ساختن آیندت کنی,یا باید وارد مسیر درس بشی یا حرفه خاصی رو یاد بگیری و زمینه اشتغالت رو فراهم کنی,نه اینکه تمام توان ذهنت درگیر این رابطه باشه!

دیر بجنبی ,میبینی داری میرسی به مرز 30 سالگی و هیچی نداری!!

خیلی رک بگم ! چون هر دوتای شما بچه هستید !
مثل بچه ها که می گند بابای من قویتری و ... !

دنبال درس و زندگیت باش ، دوس دختر و پسر حساب می شه تو سن شما ! نه نامزدی