خیلی راحت تحت سلطه ی دیگران قرار میگیرم.

با سلام من 28 ساله هستم و شدیدا ترسو.از هر چه که فکر کنید من میترسم مخصوصا مادر شوهر و پدر شوهرم.اصلا در برابر این دو نمیتوانم از خودم دفاع کنم و مطیع بی چون و چرای اونها هستم و شدیدا شوهرم از این خصلت من به ستوه اومده و به من میگه از خودت دفاع کن و میگه تو مثل فرشی هستی که همه میتونن روت راه برن.من هر کاری که باعث خشنودی اونا میشه انجام میدم که اونا با من خوب باشن و در اخر هم اونا چندان با من خوب نیستن.همیشه میخواستم همه رو راضی نگه دارم از دست خودم خسته شدم و همه راحت چه با سروصدا و چه با مهربانی میتونن برمن مسلط بشن و منو برده ی خودشون کنن.همیشه سعی میکنم که با همه خوب باشم و کسی دشمنم نباشه که منواذیت کنه ولی همین الان هم در رنج و عذابم به نظر شما چکار :323:کنم که بگم نه و حرفمو بزنم که باعث دلخوری هم نشه و هم حرفمو زده باشم.کمکم کنید ممنون

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

همیشه ترس از نظر مخالف دارم اگر کسی نظرش مخالف من هست من اصلا نظرمو بیان نمیکنم و مخالفت هم نمیکنم.همیشه فکر میکنم دیگران درست میگن و من خودم نظری ندارم.فکر میکنم اعتماد به نفسم خیلی پایینه.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خسته شدم و من فکر میکنم که شاید ریشه ی این اخلاق من برمیگرده به مادرم چون مادرم همیشه میگه همه رو از خودت راضی نگه دار.:310::325::302:

مهسا جان به تالار همدردی خوش آمدید.

به نظر من اعتماد به نفس شما خیلی پایین هست و از نظر شخصیتی نیاز دارید که مورد تایید دیگران باشد. رفتار مادرتون هم میتونه

باعث این مسئله در شما شده باشد. به طور کلی عوامل موثر در شکل گیری شخصیت، را می توان به دو گروه اصلی تقسیم کرد:

عوامل وراثتی، یعنی عاملی که از ساختمان طبیعی خود فرد منبعث می شود و عوامل محیطی، یعنی عواملی که از محیط اجتماعی

فرهنگی خارج از وجود انسان، نشأت می گیرد. که رفتار مادرتون از این دسته است.

چند تا لینک مفید براتون میزارم حتما مطالعه کنید.

اعتماد به نفستان پایین است؟این تکنیک عالی را امتحان کنید.

آموزش اعتماد به نفس

41 راهبرد افزایش عزت نفس

سلام مهسا جان

به همدردی خوش امدی....

باید معنی جملات رو خوب متوجه بشیم

مادر شما میگه همه رو از خودت راضی نگه دار..بله.حرف خوب و متینیه اما دلیل بر عدم توانایی ما در انتقال نظرات و دیدگاهامون نباید باشه.

شما راه انفعال رو در پیش گرفتی و هرکس هرطور خوشش بیاد رفتار میکنی...در حالیکه شما باید یه شخصیت مستقل و شکل گرفته داشته باشی..طوری که دیگران هم بدونن این موضوع رو....



این طرز تفکر درست نیست که شما هرکاری باعث خشنودی اونا بشه انجام میدی...مثلا اگر یه توقع غیر منطقی داشته باشن...چی؟بازم انجام میدی؟!

همسرت حق داره...اون یه زن محکم و با اراده میخواد نه یه زن ترسو که از ساده ترین چیزها هم وحشت داره.

اگر نمیتونی با این رفتارت رضایت خانواده همسرتو بدست بیاری پس بدون راهی که انتخاب کردی غلطه.

خیلی از ادمها از افراد بسیار منفعل هم خوششون نمیاد..برخی اوقات دوست دارن بتونن با طرف مقابل بحث و گفت و گو کنند.

این لینک رو هم مطالعه کن

http://www.hamdardi.net/thread-18343.html

شما اگر هم جایی از رفتار کسی ناراحت میشی خیلی مودبانه اظهار نظر کن...شاید اولاش سخت باشه اما راه میفتی

مثلا اگر مادر همسرت مخالف شما و غیر منطقی حرفی میزنه خیلی مودبانه بهش بگو: مادر جون حرف شما متینه اما من نظر دیگه ای دارم .

من چند سالی رو خونه ی مادرشوهرم زندگی کردم اونا از هیچ بدی در حق من فروگذار نشدن.و من به خاطر اینکه اونجا زندگی می کردیم حتی علی رغم میل باطنی خودم و شوهرم و بنا به درخواست مادر شوهر و پدر شوهرم رفتم و توی خونه های مردم به عنوان پرستار بچه کار کردم.بدون اینکه حقوقم روبه خودم بدهند. الان غصه ی اون روزها رو میخورم که چه رنج ها و سختی های رو کشیدم.

همین که الان فهمیدی که مشکلت کجاست یک قدم بزرگ رو برداشتی. :104:
حالا کمرت رو محکم ببند و تغییرات خودت رو شروع کن.

بهت پیشنهاد میدم که این لینک (بخشش) رو هم بخونی. البته هم زمان باید رفتارهای جرأت مندانه رو یاد بگیری تا این بخشش ها مفید باشه.


این موضوع هم میتونه بهت کمک کنه: خودآگاهی کاربردی: آغازی برای تغییر خویشتن

می تونی از همین امروز شروع کنی به تمرین جرأت مندی که دوستان لینکش رو برات گذاشتن. بعد بیا برامون تعریف کن نتیجه اولین تمریناتت چی بوده.