من سریعا به دخترا وابسته میشم.

سلام.
من 25 سالمه و زود به دخترا وابسته میشم.
چن مورد رو مثال میزنم :
1-یکی از همکلاسام بودش چن سال پیش ، یه سری درس ها رو با هم خوندیم ، دختر جالبی بود، هیچگونه صحبت خارج از درس با هم نکردیم. ولی من واقعا وابسته شده بودم بهش. فراموش کردنش یه سالی زمان برد.
2-پارسال با یه دختری آشنا شدم توی نت ، یهویی شماره شو بهم داد ، دو روزی با هم حرفیدیم ولی چون من خیلی بهش sms میدادم و زنگ میزدم شاکی شد و کات کردیم!!!!
3-امسال هم چن ماهی با یه دختر که واقعا خانوم بودن آشنا شدم فقط توی نت سه ماهی فقط با هم چت کردیم ، بیشتر در مورد ازدواج و این مسائل با هم میحرفیدیم ولی چون دیدیم خیلی به هم وابسته شدیم کات کردیم . یه هفته واسش داغون بودم.
در واقع می خوام بگم که دارم می بینم وابستگی بسیار زیادی به دحترا دارم ، به همین خاطر دور تمامی این مسائل رو یه خط قرمز گنده کشیدم و به هیچ عنوان دیگه حاضر نیستم وارد یه رابطه بشم ، چه چت چه حضوری ، هیچی.
.
.
.
سوالی که الان واسم بوجود اومده اینه که :
من چرا اینجوریم؟ این سطح وابستگی فکر نکنم منطقی باشه ، من چمه؟
اگه یه وقت نامزد کنم و به ازدواج ختم نشه داغون میشم؟ اگه خواستگاری جواب رد بهم بدن چی ؟

دوست عزیز این مشکل شما مشابه مشکل منه...
من دارم سعی میکنم برطرفش کنم...برای من ناشی از افسردگی بیشتر..الان تحت نظر دکتر روانپزشکم خیلی بهتر شدم...و روانشناس هم میخوام از چند وقت دیگه برم...
شما کمی از خودتون و روحیاتتون بگین تا بیشتر بتونم بهتون کمک کنم...

سلام ارش جان به همدردی خوش اومدی.

اول یه افرین بگم بهت چون تصمیم گرفتی دور این روابط رو خط بکشی.

لینک زیر رو هم بخون تا رو تصمیمت مصممتر بشی.

دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر

باید بدونی خاصیت این روابط وابستگی هست چون اولا معمولا حرفای احساسی زده میشه و گاهی جنسی و همچنین هیچ کنترلی روی احساسمون نداریم.

بهترین کار اینه که خودمونو وارد همچین روابطی نکنیم چون به هر حال جنسهای مخالف بهم کشش دارن و ناخوداگاه جذب همدیگه میشن.پس سخته با کسی باشیم اما وابسته نشیم.

اما اگه با قصد ازدواج تصمیم گرفتی با کسی اشنا بشی اولا یادت باشه به هیچ وجه وارد فازاحساسی نشین..یعنی صحبتهای عاشقانه نمیکنین کارای رمانتیک انجام نمیدین،خونواده ها رو در جریان میذارین،و بیشتر از واقعیتها روش حساب نمیکنید.
یعنی مثلا وقتی با کسی دارین اشنا میشید خیال پردازی نمیکنی که مثلا این زنمه یا این یا هیچ کس دیگه و ازاین حرفا..
کاملا سعی کن خودت رو بشناسی و بعد طرف مقابلت رو.

ابرازاحساسات باشه برای بعد ازعقد..یعنی وقتی مطمئن شدین رسما و قانونا مال همید میتونی احساساتت رو به طرف ابراز کنی.

اگه این وسط حس کردی داری وابسته میشی سریع از توقف فکر استفاده کن.یعنی هر موقع اون خیال پردازیها اومد تو ذهنت بدون سرزنش خودت فکرت رو منحرف یه موضوع دیگه میکنی.

و ترجیحا تو این دوران اهنگای عاشقانه گوش نکن..چون معمولا این اهنگا ادمو با خودش همراه میکنه و ادم خیال میکنه اِاین خواننده داره معشوق منو میگه (همزاد پنداری) اونوقت احساسش شعله ورتر میشه.

اگه اینا رو رعایت کنی و همچنین بدونی کسی که خواستگاریش میری برطبق معیارای خودش به شما جواب میده و ممکنه شرایطش ا واسه یه دختر دیگه مناسب هم باشه و بهش حق بدی به شما جواب مثبت یا رد بده دیگه از جواب منفی خیلی ازرده نمیشین.

موفق باشی

من نمی دونم چه کار کنی و دوستان میان نظر می دن منم استفاده می کنم.

من خودم فکر می کردم اینطوری باشم واسه همینم همش فرار می کردم از اینکه خودمو تحت این روابط قرار بدم. اما اصلا فرار درست نیست. امروز فکر می کردم علتش شاید این باشه که اینجا همیشه پسرها و دخترا توی همه چی از هم جدا بودن. به جای اینکه مثه ادم کنار هم بزرگ شیم و به یه درک مشترک برسیم همش واسه هم عجیب بودیم و سوال.

یه چیز دیگه اینکه باید قوی بود. ادما ممکنه 3 تا دوست واقعی پیدا کرده باشن ولی برای پیدا کردن اون دوست های واقعی کلی هم ادم بی ربط دیدن. یعنی اگه عشق می خوای باید شجاع بود. خلاصه اینکه کمتر ادمی انقدر خوش شانسه که بهترین و مهم ترین ادم زندگیشو سریع پیدا کنه. هیچی تو دنیا مجانی نیست. باید شجاع بود. باید انقدر گشت تا کسی رو که می خوای پیدا کنی.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

لینکای این پست رو بخونی خوبه احتمالا
http://www.hamdardi.net/thread-23001-post-212236.html#pid212236
پست شماره 10 و اینجا:
http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

اول باید بگم بهار66 جان ، آره من تاپیک دلایل عینی رو خوندم و یکی از دلایل قطع دوستی ام با نفر سوم همین بود.
احساس می کنم خیلی ساده ام و یا اینکه خیلی احساساتی ام . من خودم از اون پسرهایی نبودم که دوس دختر و این مسائل داشته باشن ، حتی اگه دقت کنین موارد بالا رو که شرح دادم فقط یه مورد تلفنی 2 روزه بود(پیشرفته اش!!!) که اکثر بحثامون هم کاری بود و درسی. ولی خب خوشحالم که روابط پیشرفته نشده و توی همون سادگی خودشون موندن:
مورد اول همکلاسی ام ، فقط درسی
مورد دوم تلفنی ، درسی و کاری + کمی احساس
مورد سوم ، همش احساس ولی با منطق کات شد.
اگر چه وارد شدن به مسائل احساسی با توجه به سطح روابط دختر و پسر در پیش از عقد به نوعی اشتباه محضه . اما هیچ وقت از این سطح وارد سطح بعدی نشدم خدایاشکر.
و مهمترین موضوع این که من توی سن ازدواجم دیگه سنم از این بچه بازی ها گذشته.
و می خوام خودمو واسه ازدواج اماده کنم.
.
.
ولی یه مشکلی که می دونم واقعا برام سخت بوجود میاد با توجه به تجربه های قبلی ام ، وابستگی در دوران نامزدیه . چه جوری می شه وابسته نشد . آیا به غیر از توقف فکر موضوع دیگه ایی نیس که بشه از الان زمینه سازی کرد تا توی دوران نامزدی وابسته اش نشم ؟
یعنی واقعا هیچکدومتون توی دوران نامزدی وابسته نشدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟