احساسم نسبت به پسر همکلاسی ، احساسم نسبت به خودم و رفتارم درست یا نادرست است؟

سلام
روزتون بخیر
اتفاقی با اینجا آشنا شدم
خیلی نیاز دارم با کسی حرف بزنم و راهنمایی بشم
من دختر تنهایی هستم اما از نظر دیگران اعتماد به نفس و روابط عمومی خوبی دارم اما به نظر خودم من به خاطر خیلی ایدهال گراییمه یا به خاطرر لیاقت نداشتن دوستی از جنس خودمم ندارم و با خانواده امم صمیمی نیستم که حرف دلم رو بزنم

اما حقیقت اینکه من در ارتباط با یک پسر مثل یک بچه ام نمیتونم بفهمشون نمی دونم از سر تنهایی یا سادگی زود به کسی احساس پیدا میکنم ااما خدا همیشه یاریم کرده و اتفاقی خصوصیات بد اون شخص رو نشونم میده و با وجود اینکه زود احساس به کسی پیدا میکنم خیلی سخت میتونم نشون بدم حتی از سر غرور یا ترس بیشتر از پسر مورد توجه ام فرار میکنم

من دختر 20ساله ای هستم از خانواده متوسط تیپ و قیافه معمولی انچه که مدنظر دارم سادگی و سنگینی در عین شیک بودن و دانشجوی دانشگاهی هستم که دختران خیلی به روز و به همچنین پسرها ی بروز از مناطق بالاشهر تهران دارد
علت گفتن این ویژگی ها فقط برای ترسیم ان شرایطی که درش هستم میگم

من مدتی هست که از پسری خوشم اومده
وقتی از کسی خوشم میاد به دنبال ویژگی هایی هستم که باعث شه بهش فکر نکنم
خوب احتمالا تنهایی باعث میشه توجه ام به جنس مخالفم جذب شه و برای اینکه این مشکل توجه احم رو برطرف کنم به دنبال خصوصیات و رفتار نادرست افراد میگردم که بگم به این دلیل نباید به اون فکر کرد یه جورایی سعی میکنم منطقی باشم

و اما اون پسر
از بچه های ترم بالایی هست و لازمه که بگم رشته من مدیریت جهانگردی است وبچه های رشته ما یعنی ترم بالایی ها یا لیدر توورهایی که خودشون میزنن میشن یا تورهای مختلف ثبت نام میکنن و به جاهای مختلف ایران و اطرافش میرند
این پسر هم یک لیدر تور طبیعت هستش و کوهنوردی صخره نوردی سنگ نوردی علاقه داره و در طول هفته یهو غیبش میزنه و میره کوه یا تور خلاصه که خیلی تو این زمینه فعاله
رفتارش در دانشگاه استاندارد یعنی هم با دخترا هم با پسرا مثل یک پسر با شخصیت برخورد داره من ندیدم رفتار ناهنجاری سر کلاس داشته باشه که از بقیه دیدم کلاس به مسخره بازی نمیگیره دنبال دترها راه نمیوفته در پارک کنار دانشگاه که دوستاش میرن و جمع میشن من ندیدم بره
همیشه لبخند ساده ای روی لبهاش داره
تمیز و مرتب و اغلب رسمی لباس میپوشه

نمی دونم دقیق بگم از کجا شروع شد شاید از کنفرانسی که داشتم و نگاه ساده و زیباش که با لبخند به حرفهام گوش میکرد
و تکرار این نگاه در راهرو
البته گفتم من فرار میکنم بهش نگاه نمیکنم و وقتی حواسش نیست گاهی از گوشه چشم بهش نگاه مبکنم
یادمه آخرین بار که دیدمش یه هفته و خورده ی پیش بود کلاس تازه داشت برگزار شده بود اجازه گرفتم برم بیرون که تو راهرو دیدمش 1ثانیه بهش گاه کردم و نگاهم و ازش برداشتم به روبروم نگاه کردم
که آروم گفت سلام ببخشید کلاس فرهنگ عامه کجاست و من یه لحظه نگاش کردم با سر جواب دادم سلام همون حین و بدون مکثی دستم رو بردم بالا و شماره کلاس رو گفتم و با فاصله زمانی کمتر از یک ثانیه نگاش کردم و اون رفت و من هم رفتم

چندبار اتفاقی دیدمش میدونم به ن حسی نداره چراکه اشتباه آدم سر هیچی احساس پیدا کنه
اما من اگاهانه پا در این مسیر اشتباه گذاشتم
سعی کردم در یک سایتی که همه عضو هستند راجع بهش اطلاعاتی کسب کنم و فرراموشش کنم
که بگم این پسر با همه دخترا صححبت میکنه یا کس دیگری رو وست داره هرچی
اما این موضوع علاقمند ترم کرد چراکه مطالبش و شعرها از کوه طبیعت بود
عکسهای تورهایی که گذاشته بود و نظر مسافراش و دوستاش وطرز جواب دادنش در قسمت نظرات
گروه دوستاش از لحاظ شخصیتی
و با وجود امروزی بودنش برای آدمهای قدیم مثل مردان جنگ قدیم احترام زیادی قائل شدنش
اعتراف میکنم همه ی اینها در من تاثیر گذاشت

اما میدونم باهاش فررق دارم خیلی
اون خیلی اهل سفره شب میخوابه صبح تصمیم میگیره بره سفر و میره اما من به علت حساسیت پدرم در اینکه اتفاقی برام میوفته استقلال رفت امد زیادی هم ندارم خودش یا خواهرم یا آژانس ...
فکر میکنم مناطق زندگیمون فرق داشتن یه اختلاف فرهنگی هم داره وضع ما متوسط است و اون خوب
اون تجربه و توانایی خیلی کارها رو داشته در زمینه رشته امون اما
من هیچی
اون اونقدر دوست زیاد داره و من هیچکس

از همه ی اینها بگذریم من یه مشکل بزرگ دیگه هم دارم
و اون شخصصیتمه من به سبکی بزرگ شدم که در دهه 50 طرفدار زیادی داره
سنگین بودن بزرگ تر از سن بودن سنتی بودن و جوری تاثیر داشته که این ذهنیت در من ایجاد شده در اخر همسری انتخاب میکنم که سنگینی رفتار ومنش اون رو جذبم کرده
خیلی بده نه!

ادم در دهه 90 زندگی کنه اما معیار 50 باشه
من ناراضی نیستم اما تنهام
تا الان به خاطر همین ها همین تصورات با کسی دوست نشدم به کسی نگاه نکردم و اینگونه رفتار کردم

حالا باید چیکار کنم من با این خصوصیات و همکلاسی هام و اون پسر...
پیشا پیش تشکر میکنم از وقتی که گذاشتین و راهنماییتون
وقتتون بخیر

سلام مهلای عزیزم به همدردی خوش اومدی

نوشته ات طولانی بود و ممکنه یه مین دلیل زیاد خونده نشه..ازخیلی مسائل صحبت کردی که شاید لازم باشه هر کدومش جدا جدا بررسی بشه اما من به بعضیاش اشاره میکنم.

تو سن کمی داری.یعنی تو سنی که داری کمی این احساسات طبیعیه اما

نقل قول:

---

خوب احتمالا تنهایی باعث میشه توجه ام به جنس مخالفم جذب شه و برای اینکه این مشکل توجه احم رو برطرف کنم به دنبال خصوصیات و رفتار نادرست افراد میگردم که بگم به این دلیل نباید به اون فکر کرد یه جورایی سعی میکنم منطقی باشم

---

نیاز نیست روی خصوصیات منفی ادما زوم کنی..چون باعث میشه کمکم منفی نگر و بدبین بشی و این روی زندگیت اثر منفی میذاره.فقط کافیه بدونی علت اینکه روابط دوستی دختر و پسر منع شده چیه؟

دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر

دوستیهای بی هدف باعث سردرگمی میشن..یه هیجان کاذب فوران شده که یا به یه رابطه نادرست و اسیب زا منجر میشه یا کم کم رو به سردی میره و هر دوتاش پر خطره.

تو اینجور مواقع خیلی به احساست پر و بال نده و جزئیات رو تو ذهنت مرور نکن مثه توضیحی که درباره پرسیدن کلاس فرهنگ عامه دادی.
بعد فقط کافیه روی اون شخص زوم نکنی..یعنی تمرکززدایی..یعنی وقتی فکرش اومد تو ذهنت بدون سرزنش خودت ذهنت رو ازش منحرف کنی.

نقل قول:

---

اون شخصصیتمه من به سبکی بزرگ شدم که در دهه 50 طرفدار زیادی داره
سنگین بودن بزرگ تر از سن بودن سنتی بودن

---

گمون نمیکنم سنگین بودم مختص دهه 50 یا 90 باشه...سنگینی و وقار همیشه مورد توجه بوده اگه با گوشه گیری و انزوا اشتباه نشه..ممکنه ظاهرا پسرا با دخترای این مدلی بیشتر بجوشن اما اغلب دنبال دخترایی هستن که در حین اجتماعی و فعال بودن وقار و عزت نفس دارن.

نقل قول:

---

من به خاطر خیلی ایدهال گراییمه یا به خاطرر لیاقت نداشتن دوستی از جنس خودمم ندارم و با خانواده امم صمیمی نیستم که حرف دلم رو بزنم

---

گمونم این از عوارض همون دنبال خصوصیات منفی گشتنه..به جاش سعی کن دنبال خصوصیات مثبت دیگران باشی و بهشون انرژی مثبت بفرستی تا انرژی مثبت دریافت کنی.

موفق باشی

سلام بهار عزیز ممنون
ممنون از توجه ات و اینکه کامل مطالعه کردی:72:


خوب از کجا میتونم بدونم علت اینکه روابط دوستی دختر و پسر منع شده چیه

عنوان بجایی برای احساسم دادی هیجان کاذب فوران شده ممنون نمیدونستم چه اسمی روش بزارم

توصیه ات رو حتما بکار میگیرم
اتفاقا همیشه اینکارو میکردم و برخلاف توصیه ات به احساستم پر و بال میدادم و جزئیات رو تو ذهنم مرور میکردم و روی اون شخص زوم میکردم. درستش اینکه اینکارهارو دیگر انجام ندم تا ذهنم آزاد بشه و از این برهوت نجات پیدا کنم


چه جوری دختری اجتماعی و فعال در حین حفظ وقار و عزت نفس بشم چراکه تقریبا از جنس مخالف گوشه گرفتم فرار میکنم و حتی از استادهای مرد هم
من نمی دونم چه جوری با جنس مخالف باید رفتار کنم که در حین وقار ،اجتماعی برخورد کنم...!



دوست دارم به بدی های آدمها فکر نکنم اما ادمها پر از بدی شدن و به قول فروغ فرخزاد در حین اینکه بوسه بر دستانت میزنند طناب دارت رو می بافند
چطور میشه با آدمهایی توو وسیله میبینند دروغ میگن تظاهر میکنند دوست باشی آیا وقتی می شنوم عززززیزم دلم برات تنگ شده بگم واییی منم همینطور عشقم...!
اینجوری انرژی میدن یا من انرژی دادن رو من نمیشناسم...!

نقل قول:

---

خوب از کجا میتونم بدونم علت اینکه روابط دوستی دختر و پسر منع شده چیه

---

تو پست قبلی یه کم برات توضیح دادم و یه لینک برات گذاشتم که جالبه.بخونش اگه قانع نشدی بیا دربارش صحبت میکنیم.

نقل قول:

---

من نمی دونم چه جوری با جنس مخالف باید رفتار کنم که در حین وقار ،اجتماعی برخورد کنم...!

---

نیاز به گوشه گیری نیست..یه لیست از فعالیتهایی که مورد علاقه ات هست تهیه کن و براش برنامه ریزی کن.پسرا موجودات جیزی نیستن اما بین ما و اونا تفاوتهایی هست که لازمه بشناسیم تا بتونیم از خودمون مراقبت کنیم..
فقط کافیه یه سری حریمها رو مد نظر بگیریم و رعایت کنیم..همین

تفاوت دیدگاه های دختران و پسران در روابط دوستی امروزی

توصیه و تجربه های فردی و یا کارشناسی خود را از جنس مخالف بیان کنید.

نقل قول:

---

چطور میشه با آدمهایی توو وسیله میبینند دروغ میگن تظاهر میکنند دوست باشی آیا وقتی می شنوم عززززیزم دلم برات تنگ شده بگم واییی منم همینطور عشقم...!

---

ادمهای مختلفی وجود دارن..هر کدوممون خصایل خوب و بد داریم.نمیشه به راحتی به دیگران برچسب بد بودن بزنیم..مراقب ذهنت باش که مدام در حال قضاوت کردن دیگران نباشه.
به قول انی عزیز من خوبم،، تو خوبی،، داوری کافریست.

به ادما با پیش فرض بد بودن نگاه نکن..اون چیزی که روش تمرکز کنی کائنات برات پیش میاره..یعنی اگه مدام فکر کنی ادما بدن.ادمهای بد سر راهت قرار میگیرن.
البته خود کلمه بد بودن یه بحث جدا میخواد..

به همه دنیا نه فقط ادما انرژی مثبت بفرست بدون چشم داشت..هر قدر انرژی مثبت بفرستی بیشترش دریافت میکنی نه لزوما از همون شخص...ممکنه تو دل یه نفر رو شاد کنی و در پاسخ شخصی که برات مهمه دل تو رو شاد کنه..قانون کارما.

اما اگه میبینی بعضیا بهت انرژی منفی میفرستن.از کنارشون بگذر.تعداد ملاقاتهات رو کم کن.زمان مکالمه ات رو کم کن..ذهنت رو به یه موضوع دیگه متمرکز کن و ازکنارش بگذر تا انرژی منفیش رو نگیری.رهاش کن.همیـــــــــن

نیازی به دروغ هم نیست.چون دروغ کارمای بدی داره.

موفق باشی

سلام بهار عزیز وقتت بخیر


من لینک هایی رو که گذاشتین مطالعه کردم اما کمک چندانی به من نکرد
خوب تفاوت های جنیسیتی شخصیتی فرهنگی خانوادگی از کجا پی به بیشتر اینها ببرم و بفهمم چگونه شایسته است که رفتار کنم...!

متوجه منظورتون از حریم و رعایت آن نشدم ...!

درسته نباید با ذهنیت منفی با ادمها روبرو بشم و این ذهنیت منفی باعث شده از خیلی ها دوری کنم

شاد باشی

سلام مهلا جان

میدونی تا الان من چند مورد رو دیدم که دختر خانم بعد از خوندن پروفایل و ارسال ها و نطرات آقا بیش از پیش عاشق شده؟!
می دونی دلیلش چیه؟ چون اون آدم رو داری تو خیالت میسازی و اصلا واقعی نیست...
من توی متنتون حرفی ندیدم ازاینکه اقا بهتون پیشنهادی داده باشن؛ درسته؟ اینا همه ساخته ی ذهن خودته...

سن کمت این رفتار رو ایجاب میکنه.

در ضمن اینکه شما رفتار سنگینی تو محیط دانشگاه داری واقعا عالیه؛ پسرا معمولا دختری رو برای ازدواج انتخاب میکنن که رفتار متینی داشته باشه ( البته تو محیط بیرون) و باقی رو فقط برای پر کردن وقت و ... میخوان.

نقل قول:

---

خوب تفاوت های جنیسیتی شخصیتی فرهنگی خانوادگی از کجا پی به بیشتر اینها ببرم و بفهمم چگونه شایسته است که رفتار کنم...!

---

مهلای عزیز اول از همه بهتره خودت باشی..خود خودت..مهلای واقعی..ماها هر کاری کنیم بلاخره باب میل بعضیا هست و برخی هم نمیپسندن.پس تو خودت باش و به دیگران این حق رو بده که خوششون بیاد یا نه..

بیشتر تفاوتهای بین دو جنس مخالف هست.مثلا دخترا احساسیترن.وقتی وارد رابطه با یه پسر میشن سریعتر وابسته میشن.بُعد احساسیشون قویتره.
اما پسرا معمولا تو دوستی با دختر مسئله جسمی براشون مهمتره.یعنی وقتی دختر تو ذهنش فکر و خیال عاشقانه داره پسر بیشتر روی رابطه جسمی زوم کرده و اینجاست که ممکنه دختر با خیالات عاشقونه گرفتار رابطه جنسی بشه.

اگه پسری دختری رو برای ازدواج بخواد خیلی رسمی و صادقانه پاپیش میذاره..وعده الکی نمیده و ...

برای شناخت تفاوت زن و مرد میتونی کتاب زنان ونوسی مردان مریخی رو بخونی.

نقل قول:

---

متوجه منظورتون از حریم و رعایت آن نشدم ...!

---

یعنی با جنس مخالف در ارتباط باشیم اما مراقب هم باشیم..یه وقت میبینی به اون طرف یه حسی پیدا کردیم که خوب طبیعیه.جنس مخالف بهم کشش دارن اما نباید بهش پروبال بدیم باید ذهنمون رو ازش منحرف کنیم.

حریم یعنی من نمیتونم رفتاری که با دوست دخترم دارم با همکار مرد داشته باشم..تو رابطه دوستی صمیمیت هست شوخی هست ادم راحته اما با پسرا احترام حرف اول رو میزنه...

اگه لینک دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر رو که چندین صفحه است کامل خونده باشی متوجه میشی چرا این دوستی ها نفی شده اما اگه بخوای همیشه از مردها گریزان هم باشی دچار مشکل میشی..در حد تعادل باهاشون در ارتباط باش..

مهلا جان راستش من فکر میکنم شما اطلاعاتتون درباره دختر و پسر و روابطشون خیلی کمه..باید بیشتر مراقب باشی.چون ممکنه تو که احساساتت پاک هست اما گرفتار ادم سودجو بشی..بیشتر دقت کن..با پسرا در حد همکلاسی همکار و... معاشرت کن چون اونا نصف جامعه هستن اما مراقب باش رابطه و احساس عاشقانه پیدا نکنی.


موفق باشی

سلام دوست گرامی
من شخصیت سازی نمیکنم از اون شخص من سعی ندارم شخصیت اون رو مطابق انچه که میل دارم بسازم بلکه انچه که از رفتار و منشش دیدم رو گفتم
من پیشنهادی ازش نداشتم وبه این هم فکر کنم اشاره کردم که نظرم اینکه اون به من نظری نداره

گاهی با تمام سعیت بر منطقی و فهیم بودن یه جایی احساسات و نیازت به دیگری بهت حس تعلق میده

من قبلا هم در اوج جوانیم به شخصی علاقمند شدم اما باوجود پافشاری پسری که قبلا بهش علاقمند بودم بنا بر انچه که فکر میکردم عاقبتم شکسته پاروی احساسم گذاشتم

اما حالا یک حس یک طرفه بی دلیل یا به قول بهار خانوم یک هیجان دچار شدم و تمام سعیم اینکه رفتارم در مقابل دیگران مبنی بر احساس نباشه و علت اینکه از برخورد و صحبحتی که با اون شخص که داشتم رو در متن قبل گفتم همین بود که با تمام احساسی که بهش داشتم با بیتفاوتی باهاش برخورد کردم و نمیدونم چطور باید رفتار میکردم


رفتار من اینطور که شنیدم برداشت غرور داره تا سنگین و به همین خاطر دچار تناقض شدم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

سلام شبت بخیر بهار عزیز

نمی دونم شخصیت و رفتارم دچار تناقض شده و نمیدونم چی باشم نمیدونم

چگونه با همکلاس و همکارم درست معاشرت کنم همونطور که گفتم نمیتونم به پسرها نزدیک شم من هم نمیخوام علاقمند به کسی باشم مخصوصا احساس بی دلیل یک طرفه ای مثل الان اما داریم از احساس حرف میزنیم نه منطق و استدلال


شاد باشی:72:

دوست عزیز
هم دخترها و هم پسرها به دنبال تیپهای سنگین و با وقار برای ازدواج میگردن تا بوده همین بوده و تا هم هست همین خواهد بود!حالا اگر کسی دنبال دوستی باشه ممکنه از این تیپ خوشش نیاد.
بنظر میاد بیش از اندازه احساساتی باشین که باید اون رو کنترل کنید.
اول شما باید بدونید برای چی می خواهید با یک پسر ارتباط داشته باشین؟و همینطور طرف مقابل قصدش چیه؟اگر به دنبال ازدواج هستین که این مواردی که گفتین حتی معیاری برای دوستی بی هدف هم نیست چه برسه به ازدواج.
دلایل رد اینگونه دوستیها به حد کافی در سایت هست اگر بگردین پیدا میکنین.شاید هم به دنبال این هستین که ببینید چطوری خودتون رو به اون نزدیک کنین که باید باز هم پرسید به چه هدفی و ایا این کار منطقی بنظر میاد؟
شما با این احساسات خیلی براتون خطرناکه وارد چنین رابطه هایی بشین و بجز صدمه های روحی و روانی چیز دیگه ایی براتون نداره.
به موارد متعددی اشاره کردین که خودش پست جدایی رو می طلبه.فکر نمیکنین به جای پر کردن تنهایتون با جنس مخالف به قصد اینکه هم بازی بدین هم بازی بخورین بهتر باشه مهارتهای ارتباطی رو یاد بگیرین و به دنبال پر کردن زندگیتون با برنامه ها و اهداف درستی باشین؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tamas

دوست عزیز
هم دخترها و هم پسرها به دنبال تیپهای سنگین و با وقار برای ازدواج میگردن تا بوده همین بوده و تا هم هست همین خواهد بود!حالا اگر کسی دنبال دوستی باشه ممکنه از این تیپ خوشش نیاد.
بنظر میاد بیش از اندازه احساساتی باشین که باید اون رو کنترل کنید.
اول شما باید بدونید برای چی می خواهید با یک پسر ارتباط داشته باشین؟و همینطور طرف مقابل قصدش چیه؟اگر به دنبال ازدواج هستین که این مواردی که گفتین حتی معیاری برای دوستی بی هدف هم نیست چه برسه به ازدواج.
دلایل رد اینگونه دوستیها به حد کافی در سایت هست اگر بگردین پیدا میکنین.شاید هم به دنبال این هستین که ببینید چطوری خودتون رو به اون نزدیک کنین که باید باز هم پرسید به چه هدفی و ایا این کار منطقی بنظر میاد؟
شما با این احساسات خیلی براتون خطرناکه وارد چنین رابطه هایی بشین و بجز صدمه های روحی و روانی چیز دیگه ایی براتون نداره.
به موارد متعددی اشاره کردین که خودش پست جدایی رو می طلبه.فکر نمیکنین به جای پر کردن تنهایتون با جنس مخالف به قصد اینکه هم بازی بدین هم بازی بخورین بهتر باشه مهارتهای ارتباطی رو یاد بگیرین و به دنبال پر کردن زندگیتون با برنامه ها و اهداف درستی باشین؟

---

سلام دوست گرامی در حقیقت هدف من از صحبت در اینجا در میان گذاشتن احساسی بود که داشتم برای حرف زدن و از طرفی مشکل من اینکه کلا نمیدونم با جنس مخالفم چگونه رفتار کنم
احساسی که به اون شخص دارم احساسی هست که نمیتونم با منطق استدلالش کنم

من از شرایط و موقعیتی که در آن قرار گرفتم تا حدودی آگاهی دارم و می دونم این احساس یک طرفه است و ممکنه به من اسیب بزنه و البته من به دنبال نزدیک شدن به اون نیستم چراکه عقیده داشتم در ابراز احساس مرد باید پیش قدم بشه حتی اگر این تصور منسوخ باشه

من فقط سردرگم شدم مدتها سعی کردم منطقی باشم احساسستم رو کنترل کنم و از احساسات پر هیجان و خام هم سن و سالانم دوری کنم

حالا احساسی دارم که منطقم در حل اون یاریم نمیکنه نمیدونم از کجا شروع شد یا نتیجه ی این احساس چی میشه

امیدوارم متوجه مشکلم شده باشین که مدتها سعی کنین همه چیز را با منطق بسنجین و در آخر دچار احساسات ناشناخته ای بشی که نمیدونی و نمیتونی با آن چیکار باید کنی...