چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
[align=justify]با سلام
دختری هستم 28 ساله-فوق لیسانس- از یک خانواده فرهنگی با تحصیلات بالا ولی متاسفانه چند ماهی است به علت ضربه ای که 6 ماه پیش از رفتارهای نادرست مادرم در جلسه خواستگاری خوردم، و ازدواج با کسی که بسیار دوستش دارم را فعلا از دست داده ام، بسیار نگران باقی زندگیم هستم. کمک میخواستم در مورد اینکه در مقابل رفتار سلطه جویانه و پرخاشگرایانه مادر و رفتارهای منفعل پدر، چه رفتاری باید داشته باشم تا از این به بعد آسیب های کمتری به زندگیم وارد شود؟
مادر بنده در مورد مسائل مالی همیشه وسواس خاصی دارد - همواره مسائل باید طبق سلیقه ایشان باشد - توی کوچکترین مسائل بچه هایشان مثل خوردن، خوابیدن، لباس پوشیدن، دخالت و اعمال نظر می کنند- در بسیاری از کارها خودخواهانه عمل می کنند مثلا اگر کمی گشنه باشند، حتی 0.5 ساعت هم صبر نمی کنند تا با بقیه خانواده غذا صرف کنند- اگر همه خواب باشند و ایشان بیدار، بدون توجه به بقیه سروصدا می کنند- اگر بخواهند کسی از خواب بیدار شود، اینقدر از روی عمد سروصدا می کنند، تا شخص بیدار شود- بسیار نامنظم و به قول معروف شلخته هستند- پشت سر اعضای خانواده خودمان همواره برای فامیل خبرچینی کرده و حرف می زنند- بسیار لجباز هستند- اگر چیزی باب میل ایشان پیش نرود، از هر عکس العملی مانند داد زدن، حرف بد زدن و ... کوتاهی نمی کنند و .... و از همه بدتر برای پیش بردن حرفهای خود به دروغگویی رو می برند که این کار باعث لطمات زیادی به ما شده است.
با این حال همواره خود را بهترین آدم می دانندو همواره مظلوم نمایی می کنند و هیچ وقت عذر خواهی نمی کنند چون عقیده دارند همیشه درست ترین کار را انجام می دهند. حتی همراه پدر مشاوره هم رفتند ولی تغییری در این رفتارهایشان ایجاد نکرده اند.
پدر هم همواره خود را با کار مشغول کرده اند و بسیار منفعلانه عمل کرده اند، که عواقب این رفتار را ما بچه ها مستقیما در زندگی شاهد هستیم و مستاصل شده ایم.
چون میدانم نباید به فکر تغییر پدر و مادرم باشم، به نظر شما بهترین رفتار چه می تواند باشد که بتوانم شرایط را تحمل کنم و بهتر بگویم قوی تر باشم و خود واقعیم باشم نه چیزی که آنها می خواهند؟[/align]
RE: چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
سلام دوست عزیز
هرکسی یک شخصیت مستقل داره.شما خودت اون رفتاری رو که فکر میکنی درسته داشته باش..اما با رعایت حریم ها واحترام بزرگترها...
اره درست گفتی.مادرت سالهاست که به این شیوه رفتار کرده .تغییر دادن مادرت تقریبا غیر ممکنه.
در برابر یک سری رفتارهای مادرت صبوری کن..مثلا سر و صدا کردن و اینا...وقتی خودش ببینه این کارش عکس العملی نداره دیگه انجامش نمیده
اگر میتونی رابطه ات رو باهاش خوب کن..خیلی بهش نزدیک شو...اول بهش خیلی نزدیک شو حسابی تو دلش جا کن خودت رو...کم کم خواسته هات رو بهش بگو...
فقط با محبت وارد شو..شاید احساس نیاز به محبت داره....احتمالا احساس امنیت روانی در منزل نمیکنه و فکر میکنه با این کارها میتونه محبوبیت خودش رو بالا ببره و یه جورایی خودش رو ثابت کنه
شاید شما و اعضای خانوده در این سالها به ایشون کم محبت کردید...تولدش..سالگرد ازدواجش...روز مادر...براش جشنهای خوب و قشنگ همونطور که دوست داره بگیرید
موفق باشید:72:
RE: چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
عزیزم این لینک رو ببین شاید به درد بخوره
کلیک کن
ولی یادت باشه احترام پدر و مادر واجبه.اینکه میدونی نباید تغییرشئن بدی هم فکر درستی داری
چون اصولا تا کسی خودش نخواد تغییر نمی کنه
RE: چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
ممنون خانم maryam123 و گلنوش67 عزيز
مي توانم بگم تمام راهكارهايي را كه شما گفته ايد ما قبلا امتحان كرده ايم، عكس العمل نشان ندادن، محبت كردن، هديه و جشن براي تمام مناسبت هاي مربوط به ايشان گرفتن. متاسفانه ايشان همواره توقع اجابت شدن مطالبات خود را دارند بدون توجه به احساسات و يا تمايلات ديگران.
قبل از اين 6 ماه، تمام اعضاي خانواده در مقابل ايشان سكوت مي كردند و هميشه توجهي افراطي به خواسته هاي ايشون شده كه فكر مي كنم همين منفعل بودن پدر و عدم آگاهي ما از اسيب هاي احتمالي، ايشان را متوقع تر و به رفتارهاي نادرست ايشان يك مهر تائيد زده است. ولي بعد از ضربه اي كه به من زدند من واقعا نگران آينده خودم شدم. من در اين 6 ماه بسيار نا آرام بودم و خيلي گريه مي كردم ولي ايشون هيچ توجهي به اين رفتار من نداشت و حتي رفتار زشت خود را قبول هم نكرد و بسيار بگو بخند در خانه و يا با بقيه دارد ... و من بسيار در تعجبم كه يك مادر چگونه مي تواند چنين برخوردهايي داشته باشد، بدون فكر به نيازها، احساسات و آينده فرزندانش، تنها بر سر توقعات مالي بر طبق سليقه خود. مي خواهم بفهم اين نوع رفتار از چه طرز فكري نشات ميگيره كه با شناخت اين طرز فكر شايد بتوانم زندگي را براي خودم و به تبع براي اعضاي خانواده راحتتر كنم.
من تا 6 ماه قبل كاملا رفتار منفعلانه همراه با ترس از عكس العمل هاي ايشان داشتم (مانند پدرم) ولي با مطالعه موضوع هاي مختلف اين سايت و كارگاه رفتار جراتمندانه تا حدود زيادي در بيان حرف ها و عدم ترس در بيانشان مهارت پيدا كرده ام. البته گفته هاي جراتمندانه من چون با حركت هاي پرخاشگرانه ايشون همراه است، معمولا كار به دعوا و قهر از طرف ايشان مي كشد. الان چون مي توانم بگم احساس خود را كامل نسبت به مادرم از دست داده ام، نسبت به اين نوع رفتارهايشان بي تفاوت شده ام، و با قهر و فاصله گرفتن از ايشان آرامش زيادي پيدا كرده ام. ولي باز هم نگران آينده و خواسته هايم هستم...
RE: چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
سلام
با دوربین به سمت خودت برویم جلو تا به پس از آن در جهت کمک رسانی به مادرت نیز بربیایی:72:
به نظرم با گذشت شش ماه از اتفاقی که در مراسم خواستگای برایت پیش افتاده ، هنوز درد و رنج شما فروکش نکرده به همین علت هست که شما نگران باقی زندگی تان شده اید
شش ماه زمان مناسبی هست که بتوانیم احساساتمان را تعدیل کنیم و البته خودمان باید برای خودمان این تعدیل احساسات را ایجاد کنیم
عزیزم ، ابتدا خودت را به خاطر اینکه این اتفاق افتاده ببخش ، چرا که شما در اون شرایط بهترین کار و تلاش را از خودت نشان داده ای
بعد مادرت را ببخش
می دانم سخت هست ، اما لحظه ای درنگ کن ، اگرچه رفتار مادرت باعث شده ازدواج شما با کسی که خیلی دوستش داری بهم بخورد ، اما آیا مادرت از روی غرض ورزی و کینه و بخل و حسد این رفتار را نشان داده؟!
مسلما نه ، چرا که رفتار درست را نمی دانسته ، لحظه ای فکر کن
رفتارهای ما نشات گرفته از محیط و شرایط خانواده ای هست که در آن بزرگ شده و رشد یافته ایم
بنابراین مادرت قربانی رفتارها و منش های قربانیان دیگر هست
وقتی با این دیدگاه به زندگی و رفتارهای مادرت بنگری تا حدودی این حس منفی در وجود شما فروکش می کند
راهکاری که به نظر من می رسد :
یکم ) نثار کردن عشق و علاقه بی قید و شرط ( یعنی عشق بورزی بهش و او را دوست بداری و کمکش کنی ) به مادرت هست و در کنارش خیلی ظریف بیان کردن رفتار های درست
با توضیحی که داده اید مشخص می شود مادرتون مهارتهای لازم ارتباط با شما را ندارد و شیوه ارتباطی غیر صحیحی را دارند. اما از طرف دیگر شما به عنوان یک فرزند خانواده که تحصیلات عالی دارید، باید شیوه حل مسائل و برخورد با مشکلات را منطقی دنبال کنید نه احساسی.
از طرف دیگر در زندگی آینده شما ، و ازدواجی که انشاء الله صورت خواهید دید به زودی متوجه می شوید، که نحوه ارتباط شما با همسرتان ، تابع نحوه ارتباط شما با خانواده و والدین شما بوده است. و اگر اکنون نتوانید با ظرافت و هوشی که دارید رابطه خود و مادرتان را اصلاح کنید، در آینده چنین ارتباط های مشکل داری ، بین شما و همسرتان پیش خواهد آمد.
دوم) افراد خانواده ات را سیاه و سفید نکن ، ( دقت کن در لابه لای حرفهایت گفتی مادرت بدون توجه به گریه های شما خوشحال با دیگران بگو بخند داشته است... پس از طریق تحریک احساسات اینگونه نمی توانی نه به مادرت در جهت بهبود رفتارش کمک برسانی و نه اینکه به هدفت برسی )
اضطرابت را کنترل کن در حاليكه وضعيت فعلي شما فاجعه اي نيست، لذا شما بر اساس زمان حال تصميم بگيريد. اگر بخواهيد هم جوش گذشته (كه از دست ر فته) ، و هم جوش زمان آينده (كه نيامده) ، را در كنار جوش مشكلات زمان حال بخوريد، خيلي زود از پا در مي آييد.
در حاليكه هيچ كدام اين اضطراب صحيح نمي باشد. شما مشكلات زمان حال را فقط حل كنيد(مسئله منطق محوري به جاي هيجان محوري)
سوم) توصيه مي كنم موضع خود را ملايم كرده و با پدر و مادرت در خصوص ویژگی ها و شرایطی که انها برای همسر شما در نظر گرفته اند صحبت کنید ، ممكن است آنها پيشنهادهايي هم داشته باشند. آنها را نيز به آْرامي بپذير و بررسي كن.(اين به معني تسليم شدن نيست، بلكه نشان مي دهي كه هيجانات و احساسات خود را مي شناسي و آنها را كنترل مي كني و تصميم و انتخابت منطقي است.)
چهارم) يكي از شروط ازدواج استقلال در زندگي و تصميم گيري در انتخاب است. لذا اگر هم اكنون نتوانيد جهت انتخاب همسر از اين حق خود استفاده كنيد، حتي اگر ازدواج كنيد سايه اين دخالتها در زندگي آتي شما ، منجر به مشكلات عديده اي خواهد شد. شما بايد با
قاطعيت اما با احترام با خانواده خود صحبت كنيد.
از آنها قول بگيريد كه اگر پس از بررسي همه جانبه توسط خود آنها و احتمالا مشاور خانواده ، شخصی مناسبی به خواستگاری آمد بر اساس توافقاتی که در بند قبل با هم صحبت کردید عمل کنند.
( در ضمن بد نيست به آنها بگوئيد كه تصميم قطعي را با همفکری آنها برای "بله" گفتن اتخاذ می کنید . بدينوسيله خانواده مطمئن مي شود كه علاوه بر اينكه شما منطقي هستيد ، به نظر آنها هم در انتخاب همسر اهميت داده ايد.)
در ضمن لینک زیر هم می تواند برای شما مفید باشد
کلیلک کنید
و نکته دیگر اینکه ، چنانچه آن آقا شما به معنای واقعی خواستار شما و مرد زندگی باشد با یکبار خواستگاری و رخ دادن یک اتفاق ناخوشایند پا پس نمی کشد !
به هر حال اگر با توجه به راه حلهاي بالا نتواني با خانواده ات كنار بيايي بهتر است به جاي تسليم شدن با مشاور خانواده حضوري صحبت كني. و خانواده ات را نيز به اين جلسه بكشاني.
RE: چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
ممنونم بالهاي صداقت عزيز
از اينكه اسم شما را جزء كساني كه راهنماييم كردند، ديدم بسيار خوشحال شدم
تمام حرفهاي شما كاملا متين و صحيح و مطابق با احساسات و شرايط من است و همه را قبول دارم و صد البته رفتارهاي مادر من بسيار شبيه به مادر خودشان است و يكي از ترس هاي من و نامزد سابقم امكان شباهت رفتارهاي خود من به مادرم بوده و هست...
هم چنين من بدليل عدم شناخت راهكارهايي كه مي بايست آن زمان به كار ببرم، بسيار منفعل عمل كرده ام و وضعيت مي توانست به گونه اي ديگر شود و من هم بسيار بد عمل كردم ( قرار شد خودم را ببخشم ولي اين بخشش از ته دل نيست). در واقع اين اتفاق باعث شده كه من در صدد جبران منفعل بودن خود برآيم
در مورد زمان حال، بله بخشش مادرم خيلي سخت است، و من نمي دانم آيا اگر ايشان را ببخشم و بي قيد و شرط محبت كنم، و روش هاي درست را به ايشان بگويم با ظرافت، دوباره اوضاع مانند سابق نمي شود؟ چون اين روش را تقريبا همواره تمام اعضاي خانواده با مادر داشته اند، ولي مادر تغييري در نحوه رفتارشان ايجاد نشده. نمي خواهم اين چرخه منفي باز هم تكرار شود. هم چنين فاصله گرفتن از مادرم آرامش بيشتري را براي من به وجود آورده.
سوال ديگري هم كه دارم اين هست كه من براي ازدواج معيارهام خصيصه هاي ذاتي طرف هست يعني اخلاق، تربيت خانوادگي، درك و شعور، هوش ... ولي خانواده من بيشتر به ظواهر اهميت مي دهند: پدر به مدرك تحصيلي و مادر به پول و مسكن و مهريه( و چون داماد قبلي بر اساس اين معيارها قبول شد، كار من سخت تر هم شد)
در اين مدت هرچقدر درون خودم كنكاش كردم كه جايي براي اين مسائل ظاهري (به عقيده من) باز كنم، نشد.
من فوق ليسانس در رشته اي كه پدرم هم تحصيل كرده اند دارم كه اين انتخاب من در واقع انتخاب من نبوده و پدر اين را خواستند. در طول ليسانس وضعيت تحصيلي متوسط داشتم و در فوق ليسانس چون دانشگاه آزاد بودم، جزء نفرات برتر بودم ولي علاقه زيادي به رشته ام نداشتم، البته از مطالعه برخي درس ها لذت مي بردم ولي از كار در اين زمينه اصلا خشنود نبودم. الان چند ماهي است در اداره دولتي مشغول به كار هستم كه چون خيلي كار راحت و بي استرس است، از حس منفي نسبت به رشته ام كم شده و در واقع از وضعيتم راضيم به واسطه كار بي استرس و پر مزاياي الانم.
بعد ليسانس به علت علاقه زيادي كه داشتم دنبال رشته نقاشي هم رفتم و الان 4 سال است كه به صورت شركت در كلاس هاي آزاد نقاشي مي كنم و به گفته استادم در اين زمينه با استعداد هستم و خودم هم كه مقايسه مي كنم خودم را با آدم هاي هنري و با توجه به اينكه اطرافم دوستان هنرمند زياد است، روحيه خود را بيشتر شبيه به آنها مي بينم، تا دوستاني كه به واسطه رشته فني خود دارم.
با اين وجود فكر مي كنيد، معيارهاي ازدواج من بايد مطابق با روحيات من باشد يا با توجه به سلايق پدر و مادرم؟ آيا من بايد در اين زمينه از معيار هاي خودم بگذرم و بيشتر شبيه به معيار هاي آنها انتخاب كنم يا به صورت جراتمندانه از معيار هاي خودم دفاع كنم؟ البته مي دانم كه زندگي مال من است و ... ولي اين سوال را دارم كه آيا معيارهاي من اشتباه است؟
بله حرف شما درست است كه كسي كسي را بخواهد سعي مي كنه به فرد مورد نظر برسه و هدف ما هم همين است كه به دور از جنجال هاي خانوادگي و با صبر حل شود ولي خب من چون از طرف مادر در طول زندگي و در اين مورد، احترام متقابل را نديده ام، كمي سخت است كه با ايشان با مدارا رفتار كنم
من با حضور پدر و مادر هم در يك جلسه مشاوره شركت كردم كه مشاور هم به من گفتند كه نبايد منفعلانه عمل ميكردم در مقابل مادرم و بايد براي فرد مورد علاقه ام بيشتر تلاش مي كردم.
چندبار هم با آن آقا به مشاوره رفتيم جهته رفع مشكلات پيش آمده با خانواده ها كه متاسفانه بسيار ناوارد بودند و هيچ گونه راهكارهاي ثمر بخش كه نداده هيچ، به خراب كردن روابط منجر شدند. براي همين با توجه به اينكه چند ماهي است اين سايت را هر روز بررسي مي كنم و بسيار موثر ديدم آن را، ترجيح ميدهم از اين فضا فعلا مشاوره بگيرم چون مفيدتر است.
RE: چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
ببخشيد دوستان من يك سوالي داشتم كه از جناب مدير همدردي هم پرسيدم ولي جوابي نگرفتم
ايشون توي تاپيك صندلي داغ سري هشتم، شماره 204 فرموده اند كه يكي از شرايط مشاور، متاهل بودن هست، آيا اگر مشاوري كه مشاوره حضوري مي دهد، مجرد باشد، كار ايشان غير قانوني است؟ از طريق چه ارگاني مي شود اين موارد را پيگيري كرد؟
ممنون
در ضمن من منتظر راهنمايي ها و تجربيات دوستان در زمينه مشكلات خودم هستم
RE: چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mr6262
ببخشيد دوستان من يك سوالي داشتم كه از جناب مدير همدردي هم پرسيدم ولي جوابي نگرفتم
ايشون توي تاپيك صندلي داغ سري هشتم، شماره 204 فرموده اند كه يكي از شرايط مشاور، متاهل بودن هست، آيا اگر مشاوري كه مشاوره حضوري مي دهد، مجرد باشد، كار ايشان غير قانوني است؟ از طريق چه ارگاني مي شود اين موارد را پيگيري كرد؟
ممنون
در ضمن من منتظر راهنمايي ها و تجربيات دوستان در زمينه مشكلات خودم هستم
بهتره از طریق پیام خصوصی یا لینک ارتباط با ما در پایین صفحه سوالتونو بپرسین
RE: چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
دوستان از ناراحتی به شما پناه آوردم.لطفا راهنماییم کنید
سعی کردم طبق صحبت های دوستان روابطم را با مادرم بهتر کنم، ولی ارتباط با ایشان دوباره منو مشغول بررسی رفتارهای خودخواهانه ایشان می کنه
برای مثال می توانم به مورد اخیر اشاره کنم، پسر داییم که تنها در تهران زندگی می کنه که او بعد از سالهای زیادی، 5 سال پیش آغاز کننده مجدد روابط بین مادر و داییم بوده، چند روز پیش به مادرم برای عید زنگ می زنه و مادر با ایمکه مدت ها بود خبری از او نداشت، به علت بگو مگویی که با من داشت، سرماخورگی را برایش بهانه می کنه و خوب صحبت نمی کنه و بعد هم تماسی با او نمیگیره. پسر دایی تنهای من امروز پیغامی به مادر می ده که من هر روز اینجا تنها هستم و شما هیچ وقت از پسر برادرتان حالی نمی پرسید. مادرم به جای اینکه فکر کنه شاید تقصیر از خودش بوده و مسئله رو برای پسرداییم توضیح بده، بهش میگه: فکر کنم از خوب شدن سرماخوردگیه من ناراحتی ...! یا مامان بابات پرت کردن اینارو بگی...! پسر داییم هم در جواب میگه من فقط دوست داشتم روابطمون بهتر میشد و شما از پسر برادر تنهاتون اینجا یه یادی می کردین... مادر هم به من گفت یه پیام بده بهش بگو من .... هستم و مامانم خیلی ازت ناراخته ...
البته من این کار رو نکردم و برای مادرم چند بار توضیح دادم که اون تنهاست، 25 سالشه، بچه اس، ... ولی مادرم فقط به فکر احساسات خودش بود و با دروغ سرماخوردگی دوباره مسائل خودش رو پیش برد...
نمی تونم بفهم چجوری یک خانم 53 ساله نمی تونه احساسات کسی رو درک کنه و حس دلسوزی و درک احساسات بقیه رو نداره؟ دقیقا بلایی که سر خودم هم آورد. این فقط یک نمونه بود، ما حداقل هر روز شاهد یکی دو تا از این رفتارها هستیم
کسی تجربه ای داره که شاید بشه با اون رفتارهای مادرم را کمی تغییر بدیم یا دیدش رو از حالت خودخواهانه کمی تغییر دهیم؟
مشاور حضوری هم کمکی نتونست بکنه چون مادر فقط انتظار داره بقیه تغییر کنن و از تمام حرف هایی که مشاور به ایشان زد، فقط این حرف که ایشان ادم باهوشی است، یاد مادرم مانده
خواهش می کنم کمکم کنید، من نمی خوام باقی عمرم رو از رفتارهای مادرم عذاب بکشم و هیچی نگم وتحمل کنم...
RE: چگونگی برخورد با رفتارهای نادرست مادرم - میخواهم خودم باشم
خواهر بزرگوارم،
چند نکته ( لطفا دقت کنید) :
1. شما نمی توانید مادر 53 ساله خودتون رو تغییر بدید و ایشون رو اصلاح کنید.
2. رفتارهای ایشون نشان دهنده تیپ اگرسیو یا پرخاشگرانه ایشون داره و ریشه در مسائل تربیتی ایشون داره. کار خاصی از دست شما الان بر نمی آد!
3. انفعال پدر و پرخاشگری مادر در منزل شما یک حلقه منفی رو رقم زده است که موجب شده نه مادر شما از وضعیت کنونی راضی باشند و نه پدر شما، و البته نه شما! این چرخه منفی رو شما نمی توانید به تنهایی متوقف کنید اما می توانید از ایجاد چرخه در روابط خودتون جلوگیری کنید!
پس باید چه کنید؟؟ همه چیز هم خارج از کنترل نیست... بعضی چیزها رو می تونید کنترل کنید،
الف : ببینید عواطف و رفتارهای افراد ناشی از چیست؟ رفتارهای افراد یا عمل است و یا عکس العمل، اما هر چه که باشد ناشی از یک احساس و عاطفه است، اما این احساس و عاطفه از کجا ناشی می شود؟ عواطف نتایج تفکرات هستند، یعنی نتیجه یک فکر و یا چند فکر، می تونه احساس خشم باشه یا احساس مهربانی! اما این افکار از کجا می آیند؟؟ این افکار تفسیر موقعیت هایی هستند که افراد تجربه می کنند، حالا اگر بخواهیم عمل یک فرد رو کنترل کنیم، باید عواطفش رو کنترل کنیم و اگر بخواهیم عواطفش رو کنترل کنیم، باید افکارش رو کنترل کنیم! خب تا اینجاش که دست ما نیست!!! اما ما می توانیم موقعیت رو کنترل کنیم!
پس برای اینکار ابتدا عواطف ایشون رو شناسایی کنید و ببینید ناشی از چه افکاری و تفسیر چه موقعیتی است؟ در این صورت در مواجهه با موقعیتهای مختلف می دانید چه اتفاقی خواهد افتاد! و می تونید موقعیتها رو کنترل کنید و ببینید چطور رفتارها کنترل می شوند... یعنی به جای اینکه آب در هاون بکوبیم و بیایم عواطف ایشون رو تغییر بدیم! اونها رو شناسایی می کنیم و متوجه می شیم مربوط به چه موقعیتهایی می شوند، موقعیتهای خوب رو ایجاد می کنیم و از موقعیتهای بد جلوگیری می کنیم...
ب: باید صبور باشید و به هیچ وجه با خشونت و عصابنیت با ایشون صحبت نکنید! همواره با احترام صحبت کنید!
ج: مهارت رفتار جرات مندانه رو یاد بگیرید و این مهارت، تنها راه مقابله و متوقف کردن چرخه منفی در برابر ایشون نسبت به خودتون هست
د: شما لزومی نداره همه مواردی که ایشون می گن رو بپذیرید و انجام بدید، هر چند که باید با احترام و رعایت حرمت ایشون این کار رو انجام بدید و جرات مندانه!
ه: چند تا کار رو به هیچ وجه انجام ندید: احساسات ایشون رو انکار نکنید! جنگ افکار راه نیندازید! سرزنش نکنید! راهکار به ایشون ندهید! سرزنش به هیچ وجه نکنید! (تکرار به منظور تاکید) همدلی کنید! ( شما وقتی همدلی می کنید الزاما کار ایشون رو تایید نمی کنید، مثلا وقتی می گن اینطور اس ام اس بزن! می گید: مامان! واقعا می دونم چه احساسی داری... می فهمم و درک می کنم! منم گاهی این احساس رو نسبت به افراد دیگه تجربه می کنم!) مقایسه نکنید ایشون رو! ایراد نگیرید! تمجید کنید حتی کوچکترین تغییر رو! احساساتتون رو بیان کنید، صریح و روشن! به ایشون راهکار و مشاوره ندهید! تربیت کردن ایشون به هر شیوه ای ممنوع!
و: صبور باشید... تغییرات بسیار کند اتفاق خواهند افتاد
سوالی بود بپرسید