قطع ارتباط به علت عدم ازدواج؟ (به شدت به کمکتون نیاز دارم)
بچه ها من تازه با سایتتون آشنا شدم و به شدت به راهنمایی و کمکتون نیاز دارم .
من 26 سالمه و سه ماهی هست که با دخترخانمی 23 ( هر دو از تهران ) آشنا شدم . حقیقتا این اولین تجربه جدی من تو این زمینه هست . ما هردو ابتدا خیلی زود رفتیم جلو و گفتیم که هدفمون باید از این رابطه ازدواج باشه .
حتی اون خیلی اصرار داشت تا من رو با خانوادش آشنا کنه که من موافقت نمیکردم . اما الان بعد از سه ما و با توجه به شناخت هایی که به دست آوردیم احساس میکنم که شاید ما دو تا نتونیم با ازدواج زندگی خوبی با هم داشته باشیم . چیزایی که باعث شده به این نتیجه برسم تا حدودی ایناست :
البته در ابتدا بگم که این دختر خانم بسیار نجیب و پاک و دختره خوبی هستند و دلایل من بیشتر جنبه های دیگه داره .
1 - من واقعا دوست دارم همسر آیندم خیلی سرزنده و شاداب باشه ولی بعد از یه مدت فهمیدم ایشون خیلی تو خودشه ، نه اهله فیلمه نه موزیک نه رقص و ... کلا تو خودشه و فقط یه سری آهنگ های غمگین گوش میده .
2 - از نظر خانوادگی به هم نمخوریم ، یعنی کلا طرز فکر ما و اونا با هم خیلی فرق میکنه و مطمئنن با مخالفت خانواده روبرو میشم .
3 - من خیلی ابراز احساسات میکنم ولی ایشون به سختی تن به ابراز احساسات میکنه و اغلب هم غیر مستقیم هست .
4 - بعضی وقت ها توقعات عجیب داره مثلا با این حال که میدونه مثلا تو یه شب من 9 شب میرسم خونه و خسته و کوفته هستم با این حال که سه اعت قبلش با هم بودیم بازم میگه باید یه ساعتی با هم اس ام اس بازی کنیم .
5 - چیزایی میگه که شاید در ابتدا یه رابطه کمی زود باشه . مثلا اینکه باید فلان جا عروسی بگیریم یا فلان کشوره خارجی زندگی کینم چون ایرانو دوست نداره .
6 - یه مورده دیگه هم هست که نمیدونم چه جوری بگم . ببینید من تو این سه ماه بالای 600 هزار تومان پول کافی شاپ و رستوران و کادو دادم . یعنی اصلا بحث مالی برام مهم نیست . تا حالا چند باری براش کادو گرفتم روز ولنتاین با کلی شوق براش کادو گرفتم و دعوتش کردم یه کافی شاپ و بهش کادو دادم ولی در عین حال دیدم هیچی بهم نداد . به خودم امید دادم که شاید بعدا بده که خبری نشد . کلا از این کارش خوشم نیومد . حالا نمیدونم این حس درسته یا نه ؟
با توجه به این چیزها من احساس میکنم که ما مناسب ازدواج نیستیم و چون این احساس رو دارم نمیخام این رابطه دیگه برقرار باشه و خیلی وابسته بشیم تا لطمه بخوریم ولی نمیدونم بهش چی بگم . چون خودم بهش پیشنهاد این دوستی را دادم حالا هر چی بگم میگه اصلا چرا از اول پیشنهاد دادی .
واقعا گیج شدم که چی کار کنم ؟
ممنون میشم منو راهنمایی کنید .
با تشکر
RE: به شدت به کمکتون نیاز دارم .
سلام دوست عزیز
همینطور که دوستان گفتن نام تاپیکت رو عوض کن
در باره مورد 3 باید بگم که در این جور موارد(قبل از هرگونه خواستگاری و صحبت رسمی) خانم ها معمولا کمتر ابراز علاقه و احساسات میکنن که این موضوع طبیعی هستش چون یه جورایی احساس شرم و دو دلی دارن
درباره مورد 4..هرکسی درکی از زندگی داره.شاید شما هم در برخی موارد نتونسته باشین ایشون رو درک کنید.ینجا اگر هر دوی شما درک مناسبی داشتید کمی شما گذشت میکردی و کمی ایشون....یعنی شما قبول به فرستادن اس ام اس میکردید ولی ایشون هم به دو 3 تا تا اکتفا میکردن(اینو بابت مثال گفتم .چون کلا این جور رابطه ها چیزی جز ضرر نداره)
اما به نظر میاد گذشته از اینها کل مسئله مشکل داره...
گفتید زود جلو رفتید و قصدتون ازدواجه...بهتر نبود قبل از این رفتارها(کافی شاپ رفتن و کلی پول خرج کردنو..کادو خریدن و..) خیلی رسمی خواستگاری میکردید؟
رابطه شما مثل خونه ای روی آب میمونه.ادامه دادنش به صلاح نیست .یا خیلی رسمی خواستگاری کنید و یه دوره کوتاه اشنایی بعد از خواستگاری داشته باشید و یا بیشتر از این ادامه ندید که ادامه این رابطه ضربه سنگینی رو به شما و به خصوص به اون خانوم وارد میکنه
RE: به شدت به کمکتون نیاز دارم .
دوستمون درست میگه بهتر بود همون مراسم خواستگاری رو میرفتید
-----------------------------------------------------------------
منتظر نظراتتون راجب مشکل خودم هستم اینجا
RE: به شدت به کمکتون نیاز دارم .
فقط سه ماااااه؟!!! سه ماه واقعا کمه برای تصمیم در مورد ازدواج.ایشون افسردگی دارن به احتمال زیاد.و اینو بهتون بگم که ایشون شما رو واقعا برای ازدواج می خواد.انگار خسته شده.انگار می خواد یه تنوعی به هر قیمتی تو زندگیش ایجاد بشه.شما بهتره نحوه آشناییتون و رشته تحصیلی خودتون و دوستتون رو بگید تا بشه بهتر نظر داد.دیگه اینکه چرا خانواده هاتون به هم نمی خورن؟دقیقا از چه نظرهایی؟
اینم بگم که به هیچ وجه یک رابطه دوستی رو به قصد ازدواج شروع نکنید، مخصوصا اگه قبلا هیچ شناختی از طرف نداشتین و فقط از روی ظاهر و طی یه آشنایی ناگهانی با هم دوست شدین.بلکه اگه دنبال فردی برای ازدواج می گردین،به قصد "آشنایی برای ازدواج" و نه خود ازدواج با هم رابطه برقرار کنید
RE: به شدت به کمکتون نیاز دارم .
اول بابت نام تاپیک پوزش میطلبم . انشالله دفعه دیگه درست تاپیک میزنم .
در مورد مدرک تحصیلی باید بگم که من مهندس هستم و ایشون هم لیسانس دارند و نحوه آشناییمون هم با توجه به ارتباط کاری که با هم داشتیم شکل گرفت . راستش من خیلی زود جلو رفتم . بهتون گفتم که این خانم خیلی دختره خوبی هست و تا حالا با هیچ کسی هم نبوده ولی خودمم احساس میکنم که چشماشو بسته و چون یه جورایی تا حالا تو خودش بوده و فقط به خاطر اینکه زندگیش تغییر کنه میگه میخاد ازدواج کنه .
حتی میگه من بعد از ازدواج کار نمیکنم و من هم غیر مستقیم بهش میگم که تو این دوره زمونه اگه هم مرد و هم زن کار نکنند زیره فشاره زندگی کم میارند باز گوشش بدهکار نیست .
یعنی کلا خیلی فانتزی و شاعرانه به ازدواج فکر میکنه و اصلا مشکلات رو نمیبینه .
در مورد خانواده هم خب اونا یکم بازند و ما یه کم بسته تر و مذهبی تر ک میدونم قطعا خیلی مشکلات زیادی به وجود خواهد آورد . و سطح طبقاتی اونا هم یه کم از ما پایین تره ( نه اینکه حالا ا خیلی بالا بشیم ) .
راستش یه مشکل یگه هم اینه که از من توقع کارایی رو داره که فکر کنم اصلا در حد و حدوده سن و سال ما نیست و بیشتر برای افراده مثلا کم سن تر ( 16 ، 17 ساله ) مناسب باشه . درسته من 26 سالمه ولی خب چند سال سابقه کار دارم و از بچگی دراومدم . ازم توقع داره هر روز بهش صبح بخیر بگم ، شب بخیر بگم و عصر بخیر بگم و ... باور کنید هر روز اگه سی چهل تا اس ام اس نزنیم روزمون شب نمیشه .
واقعا این روزا خیلی داره بهم فشار میاد . اصلا نمیدونم چی باید بهش بگم ؟ اگه این رابطه رو قطع کنم دلش نمیشکنه ؟ یا اصلا راه درست چیه ؟
لطفا راهنماییم کنید
RE: به شدت به کمکتون نیاز دارم .
راه درست؟با خانواده برو خاستگاری یا رابطه رو قطع کن.
در پست بعد یک عنوان مرتبط با موضوع ذکر کن.
RE: به شدت به کمکتون نیاز دارم .
دوست عزیز سلام.اولا تو پست بعدیت اسم جدید تاپیکت رو بنویس مدیران خودشون تغییرش میدن.
ثانیا اشنایی برای ازدواج شیوه خاص خودش رو داره.تو این دوره ابدا شما و ایشون نباید ابراز احساسات کنید.و دقیقا اینکه میگن اشنایی باید زیر نظر خونواده ها باشه بخاطر اینه که احتمال ورود به فاز احساسات کمتر بشه.
این ابراز احساسات و کادو گرفتن و ...باعث میشه شما از شناخت هم دور بشید،دچار تخیل و ساخت اینده مشترک تو ذهنتون بشید و بهم وابسته بشید که گویا برای اون دختر این اتفاق افتاده،شما این رابطه رو سریعا کات کنید.
معیارای ازدواجتون رو برای خودتون معلوم کنید و و با توجه به شناخت نیم بندی که ازشون پیدا کردین اگه خواهان اشنایی بیشتر هستین،از طریق رسمی اقدام کنید و از خونوادتون کمک بگیرید.
به همه تفاوتهای که میبینید با دید منطقی نگاه کنید و یادتون باشه شما در مرحله انتخاب هستین
نقل قول:
ایشون افسردگی دارن به احتمال زیاد
دوست عزیز بهتره به ادمی که شناختمون ازش فقط در حد چند خط نوشته توسط یه نفر دیگه هست برچسب نزنیم.تشخیص افسردگی با فرد متخصص بصورت حضوری هست
فکر کنم پست من و فرهنگ همزمان شد
RE: به شدت به کمکتون نیاز دارم .
بازم سلام برادر عزیز
هرکسی در یک سن خاصی به بلوغ فکری و جسمی میرسه.یکی به قول معروف زود از آب وگل درمیاد ویکی هم دیر.
شما هم که قصدتون ازدواجه چرا منطقی خواسته هاتونو بهش نمیگید؟ایشون شاید فکر میکنه شما هم از این وضعیت راضی هستی....به قول قدیمیا قبل از اازدواج چشماتو باز کن و بعد از اون ببند.
بهتره برای خواستگاری اقدام کنید.
اگر همه چی خوب پیش رفت شما هم کم کم علایقتون رو بگید و علایق ایشون رو هم بشنوید...
الان وقت غیر مستقیم حرف زدن نیست.منظورم تندی و پرخاشگری نیست ولی باید صریح صحبت کنید و خواسته هاتونو الان برای همدیگه بگید.
میگید فانتزی و شاعرانه به ازدواج فکر میکنه.در ایجاد این طرز تفکر شما هم بی تقصیر نبودی...وقتی میگی روز ولنتاین براش هدیه گرفتی یعنی دید فانتزی اون رو فانتزی تر کردی!
وقتی خواستگاری انجام میشه دید هر دو طرف جدی تر میشه به قضیه و بهتر و منطقی تر تصمیم میگیره
با توجه به اینکه میگید دختر خوب و سالمیه بد نیست یک بار دیگر اما این بار از راه منطقی تر فرصت به خودتون و ایشون بدید و اقدام به خواستگاری کنید
موفق باشید
RE: به شدت به کمکتون نیاز دارم .
خیلی ممنون از دوستانی که راهنمایی کردند .
راستش من فکر میکنم اگه دختر یا پسر خودشون به اندازه کافی خوب باشند بازم کافی نیست وعوامل دیگه ایی هم لازمه تا اونا به خوشبختی برسند که الان در ما اون عوامل دیگه وجود نداره .
من فکرام رو کردم و میبینم که واقعا الان آمادگی ازدواج را ندارم . به خاطر همین میخام رک و راست بهش بگم که فعلا نمیتونم ازدواج کنم شاید تا یکی دو سال شایدم بیشتر ولی یه سوال دارم : آیا بعد از اینکه بهش گفتم فعلا نمیتونم زمینه ازدواج رو فراهم کنم خب اگه این رابطه برقرار باشه که بازم هر دومون آسیب میبینیم و وابسته میشیم . بهتر نیست این رابطه هم قطع بشه ؟
با تشکر
RE: به شدت به کمکتون نیاز دارم .
نقل قول:
اگه این رابطه برقرار باشه که بازم هر دومون آسیب میبینیم و وابسته میشیم . بهتر نیست این رابطه هم قطع بشه ؟
خدا بیامرزدت،ماهم همینو می گیم.ادامه رابطه به این شکل به هر دوی شما خصوصا"دختره آسیب می رسونه.
در حال حاضر که آمادگی ازدواج نداری بهترین تصمیم قطع ارتباطه.