-
خیلی خجالتی هستم!
سلام :305: من پسری 18 ساله هستم و یه مشکل دارم :303: اونم اینه که خیلی خجالتی هستم و نمیتونم با کسی صحبت کنم. مثلاً وقتی کسی تلفن میزنه و با من کار داره و احوال پرسی میکنه من درست نمیتونم جوابش رو بدم و خیلی آروم میگم ممنون. هرچیزی که میگه سرم رو تکون میدم :311: اصلاً قفل میشم و نمیتونم باش صحبت کنم. وقتی بیرون هم میرم کسی چیزی میگه بزور دو کلمه جواب میدم. خیلی سخته حرف بزنم. خجالت میکشم!! این خیلی بَده. اونم واسه پسر که نتونه درست مرد باشه :302:
من در کودکی هم اینطوری بودم اما اون موقع خیلی شدید تر بود. به طوری که با مادربزرگم هم حرف نمیزدم اما با مادرم حرف میزدم. از همه فامیل ها خجالت میکشیدم. اما الان با فامیل ها مشکلی ندارم، اما توی بقیه جاها نمیتونم درست صحبت کنم و نمیتونم درست احوال پرسی کنم. فکرش رو میکنم اگر یه روز مجبور بشم کنفرانس بدم چی میشه!!!! :163:
لطفاً راهنمایی کنید :310:
-
RE: خیلی خجالتی هستم!
سلام،
من می توانم به شما چندتا تاپیک در رابطه با خجالت، کم حرفی، اعتماد به نفس و مهارتهای ارتباطی معرفی کنم که شاید مطالعه آنها کمکتان بکند:
لینک 1
لینک 2
لینک 3
لینک 4
لینک 5
لینک 6
لینک 7
لینک 8
لینک 9
لینک 10
لینک 11
-
RE: خیلی خجالتی هستم!
منم دقیقا مثل تو هستم هر وقت هم به خودم جرأت میدم تو جمع حرف بزنم سوتی میدم در حد لیگ برتر انگلیس
اما بازم نا امید نمیشم یه جوری ماس مالیش میکنم:311::311::311::311:
-
RE: خیلی خجالتی هستم!
اما من یه خانم متاهل سی و اند ساله هستم.با تحصیلات بالا از دانشگاه خوب دولتی.و یک شغل با وجهه اجتماعی بسیار مناسب.چهره ای به نظر خودم متوسط و به نظر سایرین خوب و یا حتی زیبا.اما خجالتی هستم.از دوران کودکی که حدود 4 ساله بودم خیلی آروم بودم و بیشتر دوست داشتم حرفای دیگرانو گوش یدم و یاد بگیرم. اما پدر و مادرم به من انگ خجالتی بودن رو بد جوری چسبوندن جوری که انگار من تو عالم بچگیم نمی خواستم ضایعشون کنم و همونجوری که اونا در بارم می گفتن رفتار می کردم.یه خاطره بد:9سالم بود که با مادرم و چندتا خانم تو یه جایی منتظر نشسته بودیم.اونا حرف می زدن و منم گوش می کردم.بعد یه ساعت یکی از خانما که غریبه بود به مامانم گفت این دختر شما چقدر آرومه.مامانم جواب داد:آره-آخه خجالتیه با هیچکی حرف نمی زنه.خانمه از جواب مامانم تعجب کرد وگفت ینی انقدر خجالتیه؟مگه میشه اصلا حرف نزنه؟مامانم در جواب گفت آره .مثلا الان اگه شما باش حرف بزنی امکان نداره جواب بده. و خانمه گفت :"سلام".نمی دونید اون لحظه چه حس آزار دهنده ای داشتم.ولی انگار بخاطر ضایع نشدن مامانم جواب خانمه رو ندادم.این خجالت اجباری در بزرگسالی استرس و عدم اعتماد به نفس و نهایتا افسردگی رو برای من بدنبال داشت.و هنوز هم آثارشو در جای جای زندگیم می بینم و هنور دست بر دار من نیست که نیست.
-
RE: خیلی خجالتی هستم!
سلام
l0l و sahar20 عزیز من هم دقیقا مشکل شما رو داشتم ولی خدا رو شکر الان 7 ماهی هست که درست شدم و زندگیم رنگ و روی تازه ای به خودش گرفته. میتونید تاپیک اثرات غرقه سازی بر من رو ببینید.
http://www.hamdardi.net/thread-25047.html