تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
سلام خدمت تمامی دوستان
به علت طولانی شدن تاپیک قبلی؛ این تاپیک در ادامه موضوع قبلی ادامه خواهد داشت
تاپیک های قبلی من
مشکل با نامزدم
درخواست مهریه و طلاق
من تمام تلاشم رو برای حفظ این زندگی خواهم کرد میدونم مشکلات زیادی دارم هم خودم هم خانمم از اون اوایل رابطمون تا الان اشتباهات زیادی کردم ولی وقتی فهمیدم کارم اشتباه بوده دیگه اشتباهم رو تکرار نکردم که این خیلی خوب بوده من تصمیمم رو گرفتم که به این زودی ها تصمیم آخر رو نگیرم و تا اونجایی که امکان داره تلاش کنم
طلاق خیلی بده
حتی اسمش خیلی سنگینه
با اینکه خانمم اصلا تمایلی برای زندگی با من نداره اما من نمیخوام تو این بازی به این زودی بازنده باشم و حداقل یه مبارزه میکنم اگر برنده شدم که لذت بردن تو این مبارزه زندگی رو که همون خوشبختی رو میچشم اگر هم خدایی نکرده بازنده شدم حداقل وجدانم راحته که همه تلاشم رو کردم و عذاب وجدانی نخواهم داشت تو این چند وقته خیلی ها به من گفتن که این زندگی رو تمومش کن اما من تا آخرش میخوام تلاشم رو بکنم که به همه اونهایی که فکر میکنن من نمیتونم این زندگی رو نجات بدن نشون بدم که خواستن توانستنه
از خدا کمک میخوام که تو این تصمیم جدید من رو کمک کنه و از خدا می خوام که مشکلات همه بچه های همدردی که همشون زندگیشون رو دوست دارن و دارن تلاش میکنن که زندگیشون بهتر بشه رو کمک کنه و در آخر من رو کمک کنه
RE: تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
سلام برادر عزيزم
خب اين طبيعيه كه خانومت ناراحت باشه (اصلا مهم نيست! خوب ميشه...) يه وقت فكر نكني كه بايد خودت رو به آب و آتيش بزني كه خوب بشه و ناراحتيش برطرف شه
توصيه هاي قبلي رو به كار بگيريد... واقعا صورت مسئله رو درست طرح نكرده بودي و داشتي اشتباه مي رفتي!
حالا كمكش كن...و كمك خودت!
به زودي همه چيز آروم مي شه...
-
ازش باخبر باش... حالش رو بپرس و در اين كار زياده روي نكن
در اولين فرصت ببينش (در اين ديدار نه گل لازمه، نه كادو و نه هيچ چيز ديگه... فقط برو برات حرف بزنه/ وقتي حرف مي زنه دستاش رو بگير.. تو چشماش نگاه كن و تمام توصيه هاي قبلي رو رعايت كن)
بحث مشاور رو براش مطرح كن... و تاكيد كن كه مي تونه به بازسازي روابطتون كمك كنه... (يه وقت نگي مي تونه به ايشون كمك كنه... تا مشكلش رو فراموش كنه) بگو بهتر مي دوني مشاور زن باشه تا بتونه ايشون رو درك كنه!
بهش احترام بگذار
هر وقت احساس كردي كه آرومه... بهم خبر بده
ضمنا از عنوان زيباي تاپيكتم خوشم اومد!
RE: تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
سلام
خانمم آروم شده و کمتر پرخاشگری میکنه
در آخرین صحبتی که با خانمم داشتم به من گفت که
" تو 4 روز به من زنگ نزدی و باید تنبیه بشی تا من دلم خنک بشه تنبیه تو اینه که
1- هروقت که زنگ زدی باید بجای سلام 3 بار بگی غلط کردم تا من بگم حرفت رو بزن اون وقت حرف بزنی
2 - تا دو ماه حق دیدن من رو نداری یعنی نه خونه ما میایی نه من میام خونتون و بیرون نمیریم تا این 2 ماه محرومیتت تموم بشه و من تصمیم جدید بگیرم
در ضمن من شرایط جدید برای زندگی با تو دارم که فکر نکنم تو از عهده اونها بر بیایی که بعدا به خودت میگم اگر هم اعتراضی بکنی این محرومیتت دو برابر میشه و اگر خدایی ناکرده به پدرم چیزی بگی من میدونم با تو که اونوقته که روزگارت رو سیاه میکنم کاری میکنم که روزی صد بار به غلط کردن بیفتی و از کرده خودت پشیمون بشی "
من دیدم فعلا وقت مناسبی برای بحث کردن نیست گفتم بعدا صحبت کنیم گفت صحبتی ندارم با تو و هر روز روزی 2 دقیقه زنگ میزنی حالم رو پرسیدی زودی قطع میکنی که من وقتم با ارزش تر از اینه که بخوام برای تو که نمیفهمی و تا آخر عمرت نفهم باقی میمونی وقت بزارم
من هم اعتراضی نکردم و گفتم باشه هرچی تو بگی
RE: تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
برادرم
اصلا اين حرفها مهم نيست... و شما هم اصلا اين حرفها رو جدي نگيريد!
نه به ايشون محل زيادي بذار و نه كم محلي كن... خيلي ميانه برو!
محروميت يعني چي... مهم نيست! يه وقت جدي نگيري مثل گذشته!
ايشون هر چي گفته جدي گرفتي.. خب مهم نيست چي بوده و چي شده!
بهش زنگ بزن و حالش رو بپرس و قبل زا اينكه حرفاتون به اتمام برسه به بهانه اي قطع كن...همدلي رو فراموش نكن!
براش وقت بذار...
آرام امروز ايشون دقيقا حاصل مهارتهاي شماست
يه سوالي قبلا از شما پرسيدم كه جواب مشخصي نداديد...
چرا اينقدر از شما ناراحته؟ چرا مي گه نمي فهميد؟! چرا شما رو متناظر با تزوير و ريا مي دونه؟
ديگه هرگز نگو "هر چي تو بگي!"
به جاش بگو "بهش فكر مي كنم!"
RE: تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
سلام
يعني واقعا بايد در اين موارد اينطوري برخورد كني ؟
در مواقعيكه طرف مقابل داره اينطوري صحبت ميكنه بايد هيچ حرفي نزد و سكوت كرد حتي اگه توهين كنه ؟
RE: تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
یعنی چی آخه؟:162:
می خوای هرموقع زنگ زدی قبل سلام 3 بار بگی غلط کردم؟استغفراله...:161:
من الان نمیدونم بخندم یاناراحت باشم!!!:162:
RE: تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
نقل قول:
آرام امروز ايشون دقيقا حاصل مهارتهاي شماست
با سلام
لطفا همه بچه ها آرامش خودشون رو حفظ کنند و اروم باشند .
بنا بر احساس نیازی که خودم کردم ، بهتر میبینم که وارد این موضوع بشم دوباره ،
نکته اولی که لازم میدونم بگم : سرعتی هست که داره انجام میگیره ! در این بین زمان اصلا مرده ؟ چرا ؟
شما نگاه کنید ببینید تایپیک با چه سرعتی داره حرکت میکنه و البته زندگی mta گرامی سرعتش از این تایپیک هم بیشتره .
ایشون به گفته خودش میگه کارم سخته و وقت ندارم زیاد به این مسائل فکر کنم : ای مرد نازنین یه کمی هم به کارت نگاه کن فکر کنم با این همه وقتی که برای این زندگی داری میگذاری ورشکست بشوید .
منظور آخر از نکته اول : سرعت اتفاقاتی که داره میفته رو کاملا اروم کنید . خیلی داره تند اتفاق میفته این خوب نیست .
نکته دوم : شما از ترفند توپ رو بنداز توی زمین حریف بعد بشین نگاه کن و تماشاچی باش تا زمانی که توپ دوباره بیفته زمین خودت ، اصلا استفاده نمی کنی .
مرد حسابی همش زنگ میزنید ما بین صحبت هاتون توپ رو میندازی تو زمین خودت که هیچ ، دو سه تا گل هم میخوری و تازه از اینکه 10 تا گل نخوردی خوشحالی .
قرار اول ما از همون ابتدا ساختن خودتون بود ، چقدر خودت رو ساختی ؟
این یعنی چه ؟ ببینید حالا که گفته دو ماه حق نداری من رو ببینی ! نرو ببینش . دو ماه دیوونه اش میکنه . اتفاقا برای تو زمان خوبی هست که مرد بشی و درست و قوی تمرین کنی .
در مورد هر تلفن هم که میکنی اتفاقا تماس بگیر و سلام کن تا قطع کنه اگر هم قطع نکرد با الفاظ جیگر من چطوری و این مدل حرف زدن ها استفاده کن و توپ رو دائم بنداز توی زمینش . اصلا بذار فکر کنه داره بهت خوش میگذره .
مردانه برخورد کن تا حسودی کنه به اینکه الان تو چه کار داری میکنی ؟
منظور نکته دوم : بعضی حرفا رو که از نظر روحی این خانم رو به فکر میبره و به خودت زمان میده فکر کنی استفاده کن و عمل کن و بعضی حرفا رو اتفاقا عمل نکن چه بفهمه چه نفهمه .
نکته سوم :
همیشه اگر نتونستی تصمیم درست بگیری در لحظه بگو : بذار فکر کنم بهت جواب میدم . حالا خبرشو بهت میدم
نکته ای که دوست عزیزمون sci فرمودند .
هستیم در کنارت . برو جلو
RE: تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
آره آیلارجان این خانم دچار تعارضه که باعث شده رفتارش پرخاشگرانه بشه.وگرنه پشت این نقاب زشت یه چهره مهربونه.
نقل قول:
تو 4 روز به من زنگ نزدی و باید تنبیه بشی
آدم یاد دخترهای 12_14 ساله می اُفته که برای اولین بار با یه پسر دوست شدن حالا کم محلی دیدن.یه احساس پاک و زلال.
خانمت با این حرفش خواسته یا ناخواسته احساس واقعیشو ابراز کرده.بعضیامون زود راجه به این خانم قضاوت کردیم.
RE: تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
برادرم
اصلا اين حرفها مهم نيست... و شما هم اصلا اين حرفها رو جدي نگيريد!
نه به ايشون محل زيادي بذار و نه كم محلي كن... خيلي ميانه برو!
محروميت يعني چي... مهم نيست! يه وقت جدي نگيري مثل گذشته!
ايشون هر چي گفته جدي گرفتي.. خب مهم نيست چي بوده و چي شده!
بهش زنگ بزن و حالش رو بپرس و قبل زا اينكه حرفاتون به اتمام برسه به بهانه اي قطع كن...همدلي رو فراموش نكن!
براش وقت بذار...
آرام امروز ايشون دقيقا حاصل مهارتهاي شماست
يه سوالي قبلا از شما پرسيدم كه جواب مشخصي نداديد...
چرا اينقدر از شما ناراحته؟ چرا مي گه نمي فهميد؟! چرا شما رو متناظر با تزوير و ريا مي دونه؟
ديگه هرگز نگو "هر چي تو بگي!"
به جاش بگو "بهش فكر مي كنم!"
سلام
من بخاطر حرف های شما تو تاپیک قبلی اصلا حرفها و شرط های خانمم رو جدی نگرفتم و توهین هاش رو از این گوش میگیرم و از اون گوش در میکنم
خودم هم آروم تر میشم
اصلا جدی نمیگیرم ولی چون دوست ندارم که بحث بشه میگم که باشه هر چی تو بگی که از این به بعد میگم بهش فکر میکنم
یه سوالي قبلا از شما پرسيدم كه جواب مشخصي نداديد...
چرا اينقدر از شما ناراحته؟ چرا مي گه نمي فهميد؟! چرا شما رو متناظر با تزوير و ريا مي دونه؟
راستش در مورد این سوالت خیلی فکر کردم
ازش میپرسم که چرا ناراحتی کدوم رفتار من تورو ناراحت میکنه جواب مشخصی نمیده فکر کنم که خودش هم بی دلیل میگه که نمیفهمی ولی از چیز هایی که ناراحت میشه مهمترینش مسائل جنسی بود نظرش این بود که من فقط به خاطر مسائل جنسی با اون ازدواج کردم مثلا زمانی که ما با هم تنها میشدیم به من میگفت که تو خیلی هیزی میگفتم چرا تو زن من هستی ما که به هم دیگه محرمیم زمانی که ما باهم تنها میشدیم از من میترسید فکر میکرد که من الانه که با زور ازش رابطه جنسی بخوام در صورتی که من هیچوقت مجبورش به کاری نکردم و اگر کاری هم کردم با تمایل و خواست اون بوده و زمانی که فهمیدم با این ماسئله مشکل داره ازش تقاضای جنسی نکردم و گذاشتم راحت باشه ( این مسائل مربوط به هستش ) از وقتی که دیگه تقاضای جنسی نکردم و گفتم راحت باش واقعا راحت شد و هیچ مشکلی نداشت
اما در مورد تزویر و ریا . خانمم نسبت به همه مرد ها بدبینه حتی نسبت به باجناق های من هم بد بینه و فکر میکنه که اونها هم یه روزی به خواهراش خیانت میکنند در صورتی که باجناق های من آدم های محترم و خانواده دوستی هستن یعنی خانواده خانمم خیلی خوب هستن همه انسان های شریف و مهربون و خوبی هستن و رابطه خوبی هم با من دارن اما خانم من خیلی بد بینه مثلا باورش نمیشد که من تا این سن و سال یه بار هم رابطه جنسی با کسی نداشتم و اون اوایل نسبت به خونه مجردی من خیلی بد بین بودن فکر میکردن که من تو این خونه مجردیم مشغول به خانم بازی و کار های خلاف و اینجور چیز ها هستم البته تقصیری هم نداره جامعه خوبی نداریم و اکثر کسانی که خونه مجردی دارن مشغول به این جور کار ها هستن به هر حال من تا حالا رفتار دو گانه ای نداشتم که خانمم بگه خیلی دو رو هستی یا من رو به آفتاب پرست تشبیه کنه اینها توی تفکرات خانمم و استنباط ایشون از من هستش
اما خانم من دلیلی برای گفته های خودش نداره
مثلا مشاور به من گفت از خانمت بپرس کدوم رفتار شما خانمت رو ناراحت میکنه و خانم من نتونست جواب بده گفت کل رفتار هات ناراحتم میکنه
اگر سوالی داشتی بپرس
از وقتی که برای حل مشکلم میزاری ممنونم
RE: تلاشم برای حفظ زندگیم با نامزدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ailara77
سلام
يعني واقعا بايد در اين موارد اينطوري برخورد كني ؟
در مواقعيكه طرف مقابل داره اينطوري صحبت ميكنه بايد هيچ حرفي نزد و سكوت كرد حتي اگه توهين كنه ؟
نه آیلارا، خواهر عزیزم!
ایشون می دونه که طرفش در حالت روحی خوبی نیست. چون آگاهانه سکوت می کنه و تحریکش نمی کنه عملا داره از مهارت کنترل عصبانیت خودش استفاده صحیح می کنه.
عملا همسر ایشون در حالت عاطفی - هیجانی منفی قرار داره و باید در مقابلش بسیار با ظرافت عمل کرد. البته این با ظرافت به این معنی نیست که همه حرفاش رو باید پذیرفت... چون اصلا ایشون حرف نمی زنه که دوستمون mta بپذیره یا نپذیره... برای تخلیه روانی حرف می زنه و تقریبا می شه گفت تو این دو روزه فقط حرف زده و خواسته اعصاب دوستمون رو به هم بریزه.. اگر ایشون تحمل کنه و بتونه عصبانیت ناشی از این تحریکات رو تحمل کنه، این تحریکات برای همیشه حذف می شوند.
برادر خوبم
من از شما سپاسگزارم
صبر کنید و تمرینها رو انجام دهید...
دو تا هدف داریم
یکی اینکه شما عواطف خودتون رو شناسایی کنید و نسبت به خودتون به خود آگاهی برسید و مسلما آرامش
دوم اینکه اعتماد همسر شما بدست بیاد... ببینید گفتم که حالت ایشون در برابر اضطراب یک حالت عاطفی - هیجانی منفی هست... این حالت می تونه پایدار باشه و می تونه با مشاوره به یک شخصیت تیپ A تبدیل بشه... البته زمان می خواد و حوصله!
افرادی که در برابر استرس و اضطراب دارای این حالت هستند از هر موقعیت مبهمی تفسیر منفی می کنند. بسیار فیلتر می کنند. یعنی اگر شما دو روز فقط دست ایشون رو ببوسید و یک ثانیه نبوسید.... ایشون دو روز رو فیلتر می کند و می گوید دست من رو نبوسیدی! به همین راحتی! خب این یک نوع واکنش به استرس و اضطرابه
برای اینکه با خانومت بیشتر آشنا بشی بهت می گم که یه نیم نگاهی بنداز فقط به حرفهایی که نقل قول کردی:
نسبت به واکنش شما استرس داره... نسب به واکنش پدرش استرس داره... یکی نیست بگه که تو که شرایط جدیدی می ذاری چطوری این شرایط رو بقیه نفهمند؟؟؟ پس چطوری اجراش کنیم! اینها همه صحبتهای احساسی ایشونه که ناشی از یک روح خسته و پریشونه... گفتگوی درونی در این افراد بطور وحشتناکی زیاده! دیوانه کننده زیاده! تمام مدت دارند فکر می کنند و لحظه ای آرامش ندارند... علت اینکه هر از گاهی زنگ می زنه و یه چیزی می گه هم همینه!
باید با این افراد صبور بود... تا زودتر اعتماد کنند و به زندگی عادی بازگردند...بر خلاف چیزی که می گن بسیار تنها هستند و به شدت نیاز به محبت دارند. اما نمی شه بهشون واضح محبت کرد مثل قبل شما...
اولین گام اینه که ایشون آروم بشه... هر چی حرف بزنه و درد دل کنه بهتره! حرفاش بزودی تموم می شه و شاید گریه هم بکنه...
چون عاطفی و احساساتیه کار شما سخت می شه و خیلی باید مراقب رفتار و صحبت ها باشی
به زودی ایشون هم آروم می شه
اگر تونستی یه سری بهش بزن... حتی سر زده و کوتاه!