حسادت هاي كودكانه خانواده شوهر

با سلام به همه دوستان عزيزم
من حدودا 2 سال هست كه ازدواج كردم و رابطه ام با شوهرم خوب هست و راضي هستم اما در مورد خانواده اش داراي 1 خواهر شوهر و جاري و مادر شوهرم در اوايل ازدواجم جاري من بارفتارهاي كودكانه و حسادت هاي پچه گانه شروع به اذيت كردن من كرد و به خانواده شوهرم گفته چون من عروس بزرگم بايد احترام بيشتري به من بگذاريد و كلي داد و بيداد راه اندخته بود. بعدار اين ماجرا رفتار خانواده شوهرم بامن بسيار سرد و بدشده .و من هم كه از ماجرا مطلع شدم با خواهرشوهر و مادرشوهرم دعوا كردم و گفتم اين بچه بازي ها چيه و هركس جايگاه خودشو داره. اما با گذشت 2 سال هنوز اين ماجرا ادامه داره و باوجود اينگه من بارها بهشون گفتم اما رفتارشون رو درست نمي كنن و هميشه وقتي همه هستيم جلوي اون به من بي محلي مي كنن منو تحقير مي كنن و رفتاراي سرد نشون ميدن ولي با اون خوب رفتار مي كنن. و وقتي جاريم نيست رفتارهاشون با من خوب ميشه . در ضمن جاري من از همه لحاظ در سطح پاينن تري از من قرار داره . خواهش مي كنم راهنماييم كنين چي كار كنم تا خانواده شوهرم متوجه بشن [/font][/size]؟
[size=medium][font=Arial]

سلام شکوفه خانوم
خوش اومدی به همدردی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شكوفه

من حدودا 2 سال هست كه ازدواج كردم و رابطه ام با شوهرم خوب هست و راضي هستم

---

خب این خیلی خوبه که اززندگی خودت راضی هستی.وتقریبا بالاترین درجه رو تو زندگیت داری.باید به این مهم معتقدباشی که وقتی ازدواج کردی وخونه جدا ومستقل ازخانواده همسرت داری پس دیگه چراباید نظرات دیگران اینقدر برات اهمیت داشته باشه.
سعی کن اعتماد به نفست بالاباشه وبه این فکر کن که هرکسی ارزش فکر کردن نداره.
البته منظورم این نیست که بهشون بی احترامی کنی،بلکه باید احترامشون رو تاحدی خفظ کنی که دیگه کارت به دعوا نکشه!!!
جاری ها معمولا ازسر حسودی حرفایی میزنند وکارهایی می کنند که گاهی وقتها به ضرر ماهاست ولی باید به خودمون این اطمینان روبدیم که ، جاری من به خاطر کمبودهایی که تو زندگیش داره می خواد تلافیش روسرمن دربیاره ، پس من نباید گول کاراشو بخورم .
این جور مواقع خودت باش وخودت.می گم فقط اعتماد به نفسه که میتونه مشکلت روحل کنه.توکه هرکاری کنی نمی تونی کاری ازپیش ببری پس روی خودت کار کن که تو سر تر ازاونایی وحرفها وکاراشون درتو اثری نداره.
مواظب باش که این مسائل روبه همسرت انتقال ندی،بالاخره هرچی باشه خانوادش هستند ومطمئنا می خواد طرفداری کنه واون موقع است که تونمی تونی تحمل کنی و...

سلام آريانا جان

آره حرفت درسته اما مي دوني چيه چون هرچي باشه حانواده شوهرمن و من مجبورم باهاشون در ارتباط باشم اين رفتاراشون كلافم كرده و باعث شده كه جاريم خيلي پررو شده .

خب عزیزم اول به چندتا سوالم چواب بده.
خونه مستقل دارید؟
هفته جندبار میری خونشون؟
وقتی اونجایی ، جاریت هم اونجاست؟
وقتی کاربه دعواکشید نظر همسرت چی بود؟

آره خونمون مستقل هست و اينكه خانواده شوهرم يك ريال هم به ما كمك نكردن نه براي عروسي و نه تهيه خانه و حتي براي من وسايل عروس نيز نخريدن و من خودم از پس اندازم كمك به شوهرم كردم البته براي جاريم هم خرج نكردن
من خودم هم سركار ميرم
معمولا 2 يا 3 هفته يكبار
آره جاريم هم هست
همسرم هم با من موافقه و ميگه من نمي دونم چرا اينجوري ميكنن و خجالت مي كشم .
اونا به شوهرم گفتن ما مي دونيم كه شكوفه از هرلحاظ از جاريش بهتره
اما چون اون لوس و بي ادبه و عروس بزرگ هست ازش حساب مي برن و اصلا اهميت نداره براشون كه من ناراحت مي شم يا نه ولي وقتي اون نيست با من خوب مي شن مي خوام كاري كنم كه از من هم حساب ببرن

ببین دوست خوبم اگه بخوای موفق بشی باید فکر اینکه کاری کنی ازت حساب ببرند ازسرت بیرون کنی!!!
چندسالته؟این حرفت نشون میده هنوز خیلی ناشی هستی وتازه کار.
1-کمکتون نکردند خب بهتر،اینجوری یادگرفتید روی پای خودتون بایستیدفرداپس فرداهم منتی بالای سرتون نیست.
2-آفرین به شریک زندگی مثل تو که همسرشو تنها نگذاشته وپابه پاش داره کار میکنه.
3-دخترخوب2-3 هفته یکبار مادرشوهر،خواهر شوهر وجاری بیچاره رو می بینی اونوقت اینهمه گله داری؟!وای به حال ماها که حداقل حداقلش هفته 1-2 بارمی بینیمشون.
یه کم ازخودت سیاست به خرج بده،باید بلد باشی چه جوری با آدمهایی که دوستشون نداری کنار بیایی.
گفتی سر کار میری پس فکر کنم اون 3هفته یکبارهم چند ساعت بیشتر پیششون نباشی.خیلی سخته تحمل چندساعت؟
خداییش کلاهت رو قاضی کن وخودت قضاوت!
لااقل به خاطر همسرت که اینهمه پشتت وایساده کوتاه بیا وبهشون فکر نکن.
این لینک روهم حتما بخون وشکر گزار زندگی وهمسرت باش.
اینجا

آريانا جون بگو چجوري با ادمايي كه ازشون خوشم نمي ياد كنار بيام

لینکی روکه گذاشته بودم خوندی؟
اگه نخوندی حتما بخون خیلی کمکت می کنه.سعی کن همه پستهاشو بخونی.
شکوفه جون من خودم مستقلم ولی چون مادرشوهرم تنهاست هفته ای 3روز ماپیششیم وبقیه رو اون پیش ما!
یه جاری هم دارم دقیقا مثل جاری تو.
خانواده همسرم اخلاقشو میدونند،می دونند چقدر حسوده جلوی اون بامن عادی برخورد می کنند وقربون صدقه اون
میرن.ازترس اینکه مبادا این کینه شو ببره خونه وسر پسرشون خالی کنه!خب منم درک می کنم.واصلا بهشون فکر نمی کنم که هیچ،تازه احترامشون روهم حتی بیشتر ازپسرشون نگه میدارم.وقتی من باشوهرم خوبم وبه این معتقدم که برای خودم وهمسرم زندگی می کنم نه برای دیگران، ونیز وقتی فکر می کنم مهم همسرمه که قدرمو میدونه وبه همه کاراهام ارزش قائله پس دیگه چرا باید به خاطر دیگران اعصابمو خورد کنم وزندگی روبه کام هردومون زهر !!! حتی اگه اونا ازم متنفر باشند بازم برام فرقی نداره،هرچی میخوان بگن،بگن بازم برام فرقی نداره.چون من اون جمله پایینی رو کاملا درک کردم.
چیزاهایی که بلدبودم رو گفتم حالاصبر کن تابقیه دوستان هم میان ونظرمیدن.
ولی این جمله یادت نره:
هرکس ارزش فکر کردن،حرص خوردن ودوست داشتن رونداره.