من عاشق یه مرد متاهل شدم، دارم از درد و غصه له میشم! نمیدونم چیکار کنم!!!
هر نصیحتی که بخواین بهم بگین خودم قبلا به خودم گفتم....
نمایش نسخه قابل چاپ
من عاشق یه مرد متاهل شدم، دارم از درد و غصه له میشم! نمیدونم چیکار کنم!!!
هر نصیحتی که بخواین بهم بگین خودم قبلا به خودم گفتم....
به خدا توکل کن
اگه شیعه و مسلمونید قرآن زیاد بخونید.
خیلی موثره:310:
سلام،
به این سایت خوش آمدید.
لطف کنید کمی بیشتر توضیح بدهید.
چند سالتونه؟ خودتون که مجرد هستید؟
این آقا چند سالشونه؟ چطور با ایشون آشنا شدید؟
آیا او هم خبر داره؟ بین شما رابطه ای بوده؟
چه چیزی در او دیدید که به او علاقه مند شدید؟
متشکرم.
من مسلمون نیستم اما یکتا پرستم. به این اعتقاد دارم که عکس العمل هر چیزی به آدم برمیگرده! میترسم...
من مجردم. اختلاف سنی ما 20 ساله!!
من هیچوقت توی عمرم عاشق کسی نشده بودم. ما بواسطه کارمون هرروز همو میدیدیم و میبینیم، یه روز وقتی به خودم اومدم دیدم بینهایت عاشق شدم...بعد از مدتی فهمیدم که اون هم همینطور!!!
خواستم ازش دور بشم اما دیر بود. تمام قلبم درگیر شده بود.
ما با وحشت رابطمونو شروع کردیم. از 2 سال پیش... من روز بروز عاشقتر میشم...
دارم زیر بار این عشق میشکنم...
دوست داشتن دلیل نمیخواد ، اما من هرروز بیشتر از دیروز میفهمم که او بهترین انسان زمینه... نه فقط برای من... بیشتر حتی برای بقیه...
قبل از اینکه دوستان شما را راهنمایی کنند اگر دوست دارید این دو تاپیک را مطالعه کنید. هر دو شراطی شبیه به شما دارند. به خصوص روی جوابهای کارشناسان دقت کنید. به شما هم کمک می کند.
ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب
عشق یاگناه...
متشکرم
مطالب رو خوندم، من دائم دارم همینارو بخودم میگم،اما چه فایده؟!!!
خوب خانومی می گی چه فایده ، از ما می خوای برات چی کار کنیم؟ خودت می دونی که اینجا هیچکس تو رو تشویق به ادامه نخواهد کرد، پس دانسته اومدی اینجا، پس مشاوره رو مفید میدونی و میدونی برات فایده داره ! و خودتم دوست داری از این وضعیت خلاص بشی درسته؟
عیب نداره شما اجازه بده ما همون حرفها رو برای شما هم تکرار کنیم! شاید دستتو گرفتیم و از این وضعیت بیرونت کشیدیم ، کسی چه می داند؟ دوستی ما رو قبول می کنی؟
من نه کارمو تائید میکنم نه راجع بهش دفاعی دارم.
شاید بیشتر یه راه رفتن میخوام،میدونم نمیمیرم اما خیییییلی سخته...
حتما شما بهتر از من میبینین چون عاشق کوره... و البته کر...
متشکرم که حرفامو میخونید...
سلام دوست خوبم. شما رو درك ميكنم. بعضي مواقع احساسي مياد كه نميشه اسم هوس رو بهش داد. من تاييد ميكنم اين احساس عشقه. اما عشق به واسطه ي مقدس بودن و پاك بودنش معنا و مفهوم پيدا ميكنه. كوچكترين خطا ارزش واقعي شو از بين ميبره. عشقت رو نگه دار ولي اون رو فراموش كن. اين عشق روزي تو رو به كمال ميرسونه. گوهر عشق ، گوهريه كه خدا به افراد برگزيده اش ميده و نه هركس. پس ايمان داشته باش اگر با گناه آلوده اش نكني، پاسخ رنج ها و اشك هاي امروزت رو به وقتش ميبيني. شايد چند سال طول بكشه ولي بالاخره اين اتفاق ميوفته. گاهي لازمه از چيزي بگذري تا به حقيقتش برسي. اين خدا نيست كه عشق رو برات ممنوع كرده. اين وجدانته! وجداني كه صدات ميزنه و هي تو گوشت زمزمه ميكنه: ثابت كن عشقت به خدا بيشتره و به خاطرش حاضري از عزيزترين فرد زندگيت هم بگذري! به خدا ثابت كن اگر ميخواي عشق رو برات نگه داره.
خودمون چند روزه تصمیم گرفتیم همین کارو بکنیم.
اما من دارم از ترس میمیرم، اینقد این عشق برام عزیزه که حاضرم براش هر کاری بکنم،حتی از خودم و این رابطه بگذرم، فقط هنوز خیلی میترسم...خیلی...