به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    ره آورد سفر ....



    دوستان در این تاپیک بیان یافته های مفید در سفرها مد نظرم هست ، اگر شما هم تجربه ای دارید بسم الله








    دیماه سال گذشته ، درست روز بعد از عاشورا عازم سفر کربلا شدم ( سفر را هم هدیه گرفته بودم ، اون هم غافلگیرانه ) .

    به همه اطرافیان گفتم برایم دعا کنند بی نصیب معرفتی برنگردم و ره آوردی از این سفر نصیب ببرم .

    از طرفی از قبل از شروع محرم ، حال و هوای عجیبی داشتم ، خودم را به سال 61 هجری بردم درست در اون شرایط . به خودم گفتم حالا خوب ترسیم کن ببین در اون موقعیت با کی همراهی ، امام حسین (ع) یا یزید ؟؟؟ یا جزء کوفیان ؟؟

    به خودم گفتم این هنر نیست که امروز زیز علم حسین شهید سینه بزنی و خود را حسینی بدانی در حالی که 1400 سال روشنگری پشتوانه داری برای آن که درک کنی حق با حسین بود . مهم اینه که در اون زمان و با اون شرایط خود را دریابی اونوقت معلوم میشه که با کی همراهی .

    خودم را واکاوی کردم و از شما چه پنهان خیلی به خودم تخفیف می دادم که : نه من جزء اونایی که امام را از رفتن به کوفه منع کرده و خود با او همراه نشدند نیستم .... به نزد یزید و عبیدالله و سپاه یزیدیان رفتم و باز هم به خودم تخفیف می دادم که : نه ، عمراً من جزء سپاه یزید می شدم ، اما واقعاً حالی داشتم و به خود می گفتم راستی اگر من هم جزء اونا می بودم ؟؟؟؟..... و هر بار که این فکر خطور می کرد می گفتم نه خدا نکنه ، اصلاً این طور نمی شد .
    به کوفه رفتم و نزد کوفیان و...... آیا منم از بی وفایان و پیمان شکنان کوفه می شدم ؟؟؟ باز هم به خودم می گفتم نه من کوفی نمی شدم ، نه اصلاً ( اما باور کنید هیچ تضمینی هم نداشتم ) فقط این که امروز دلم نمی خواست من آنروز جزء اونا بوده باشم به من نهیب می زد که نه چنین نباشم والا خود می دانستم که از کجا معلوم نمی بودم .

    خلاصه هی به خودم تخفیف می دادم تا رسیدم به صف یاران امام و خود را از اونا می دیدم ( چون به نگاه امروز اینطور می خواستم ) و در اونجا ولایت مداری را محک زدم وبه شب عاشورا رسیدم ، در خیمه امام قرار گرفتم و آن هنگامه که امام بیعت از ما برداشت و گفت ما همگی فردا کشته می شویم ، هر کس می خواهد برود ، برود از او بیعت برداشتم ، می تواند از تاریکی استفاده کند و برود و من ترسیمی که امام از فردایمان داده بود را مجسم کردم . نتونستم تخفیف بدم ، هر جهت را نگا کردم دیدم ، نه اینجا دیگه بن بسته ، دیگه گویی حجتی قوی به رها نکردن امام نداشتم ، آخه جان خیلی شیرینه ، دیدم راستی ما از همه چیز می تونیم به راحتی یا کمی هم به سختی بگذریم ، اما این که آگاه باشی حتماً جونت رو می دهی !!! گذشتن خیلی سخته .

    اینجا گیر کردم دیدم نمی تونم مدعی باشم جزء اونایی که خیمه امام را ترک کرده و رفتند نیستم ، دیدم وای.. وای... وای ... که در موقعیتهای دیگه به امید " خدا نکنه " جستم ، اما اینجا گیر کردم .

    این حال محرمی برای من ساخت عجیب . ماتم زده بودم ، واقعاً حس می کردم اون زمان بودم و امام را ترک کردم و حالا هم شرم و .... و همین من رو عزا دار کرده بود .

    با این حال سفر کربلا به طور غیر منتظره ( هدیه بود ) نصیب شد و رفتم ، کربلا که رسیدیم ، همین که فهمیدم شبها میشه بیتوته کرد در حرم ، شبها رو می موندم ، و با اون حال و هوا ، محبت عجیبی از سوی امام حس می کردم ، از این که این سفر غیر منتظره نصیب شده بود ، از این که کسالتی که مدت یک سالی بود از نظر گوراشی نصیبم شده بود که می دونستم احتمال بدتر شدنش اونجا هست ، اما گویی من اصلاً این کسالت را نداشته ام چون کاملاً خوب بودم ( و درست زمان برگشت همینکه از خاک عراق خارج شدیم دوباره اومد سراغم ) و... خیلی موارد دیگر که اینجا جای گفتنش نیست .
    وقتی سرم را بر ضریح امام می گذاشتم گویی سرم را بر دامن امام گذاشته و مورد تفقد قرار می گرفتم و.... .



    این میان دو جا بود که هر چه می رفتم سیر نمی شدم و اصلاً دوست داشتم اونجا جان بدم اصلاً اونجا بمونم یعنی عجیب منو اسیر می کرد این دوجا و با بی میلی مجبور میشدم از آنجاها خارج شوم .

    یکی گودال قتلگاه بود



    و یکی تل زینبیه



    وقتی ترسیم می کردم اون زمان و این دو مکان را اصلاً دلم نمی خواست از این دو مکان جدا شوم .

    همین من رو به فکر وادار کرد ، که خدایا این ها اکنون مکانهای اون واقعه هستند با کلی تغییرات ، اینجا الآن بارگاه امامه و.... این همه آدم رو بند خودش می کنه ، راستی اگر خود امام را می دیدیم و درک می کردیم چی ؟؟؟ باز هم همین حس و حال را داشتیم ، یا در غفلت ......؟؟؟ وای بر ما از غفلت .


    ادامه دارد

  2. 12 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 11 دی 88)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 02 اردیبهشت 91 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    281
    امتیاز
    5,227
    سطح
    46
    Points: 5,227, Level: 46
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 123
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    420

    تشکرشده 402 در 153 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: ره آورد سفر ....

    من كلا" زياد اهل سفرم و واقعا" سفر پخته كند خامي !حالا سعي ميكنم به طور خلاصه بعضي تجربه هام رو بگم ولي اول از همه يه هشدار !!مشابه اين مورد رو زيادشنيدم و متاسفانه تجربه تلخي است در همين روزها متاسفانه بي احتياطي يكي از آشنايان يكي از دوستان من باعث فوت ايشان شد !با ماشين در جاده شبانه حركت ميكرده با زن و دو فرزندش وسط راه ماشين خراب ميشه به كنار جاده ميره و براي بازديد پياده ميشه اون موقع همراهان اون ميگن فقط صداي برخورد و عبور يك ماشين را شنيدند و ظاهرا" بعلت تاريكي و عرض كم جاده سر ايشان با خودرويي احتمالا" سنگين برخورد كرده و شايد راننده هم متوجه نشده ولي ايشان به علت خونريزي و نبودن كمك در اون موقع شب و عدم وسيله عبوري فوت ميكنه !اگر در زمستان قصد سفر داريد حتما" به توصيه ها توجه كنيد چون روز كوتاهه و ....ياد يكي از خاطراتم :يه زمستاني مجبور شدم برم نطنز موقع برگشتن شد 8 شب برف در حال باريدن بود همسفرم گفت تا كاشان 70 كيلومتره يه ساعته ميرسيم (البته راه كوهستاني هست ) راه افتاديم هنوز 20 كيلو متر نرفته بودم كه برف وحشتناك شد طوري كه فقط تا نوك كاپوت ماشين ديد داشتم جاده معلوم نبود !نه راه برگشت بود نه راه رفت !با توجه به تجربه ام ميدونستم اگر وايسم تازه اگر بتونم عرض جاده را پيدا كنم ممكنه ماشين از عقب يا جلو به من بزنه ممكنه نتونم باز حركت كنم و برف انقدر شديد بود كه برف پاككن كم مياورد فقط پنجره ها رو باز كردم كه از روي صدا بتونم بروم !!آرام آرام گوش دادم كه صدايي از پشت سرم ميامد تا جايكه شد به كنار جاده رفتم ناگهان يك اتوبوس زوزه كشان از كنارم (يك سانتيمتر فاصله )رد شد !فوري خودم رو پشت آن انداختم و سپر به سپر رفتم بالاخره سرتان را درد نياورم 4 ساعت طول كشيد كه به كاشان رسيدم !و اين خلاصه اي بود كه با توجه به اتفاق مورد اشاره قبلي لازم ديدم در اين فصل بگويم تا فرصتي ديگر

  4. 5 کاربر از پست مفید omed تشکرکرده اند .

    omed (جمعه 02 بهمن 88)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    190
    Array

    RE: ره آورد سفر ....

    من هم يه توصيه دارم براي كسايي كه ميخوان از جاده طارم سفر كنن!!!
    اگه اولين باره كه توي اين جاده راننده ميكنين و ديدين هوا داره تاريك ميشه...خواهشا از هر جا كه هستين دور بزنين و برگردين چون اين جاده ي پيچ پيچي وحشتناك چراغ نداره و مخصوصا اگه بارون هم باريده باشه!!!
    من و دلبندم اولين مسافرت دو نفره مون رو موقع برگشتن به زنجان با اين جاده مرگبار زهر مار كرديم!!!
    تمام دره هارو لحظه اخر ميديديم!!!
    هنوزم ميترسم كه بهش فكر ميكنم!!!!!

  6. 7 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (پنجشنبه 15 تیر 91)

  7. #4
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: ره آورد سفر ....

    کربلا یادش به خیر..........!!!!!!!!!!!!!!

  8. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 15 تیر 91)

  9. #5
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: ره آورد سفر ....

    از کربلای حسینی تا عاشوارای مهدوی



    و امروز را دریابیم و فردا را ببینیم . آخر امروز فردایمان را می سازد .

    هرچه که باشد ، عصر عصر ظهور است ، راستی نه زحمت دارد و نه هزینه ای اگر ترسیم کنیم که ظهور شده و آقا آمده و ما هم هستیم ........ از کدام دسته ایم ؟؟؟ دلمون میخواد از کدوم دسته باشیم ؟؟؟ با او ؟ در مقابل او ؟ بی تفاوت ؟ حسرت زده ؟ ....... کیست که نخواد با او باشد !!!! مگر آنکه اصلاً او را و آمدنش را باور نداشته باشد ، که با این کسان به زبان احتمال سخن گفته و می گوییم یک درصد هم شده احتمال بدهید و ببینید دلتان می خواهد آنوقت چه وضعیتی داشته باشید .......

    هرچه دلمان می خواهد باشیم ، باید امروز را دریابیم که چنان باشیم که می خواهیم بشود و همین یعنی انتظار ، یعنی منتظر بودن .

    بنگریم و بجوییم و بیابیم که با او بوده چه توشه و بار و بنه ای می خواهد ، چه ساز و برگی می طلبد و چه خلق و خویی می جوید ، با خود برداریم و راه بیافتیم که راهی نیست و سحر وصل نزدیک است ، مبادا خیلی زود دیر شود و در حسرت بمانیم و ..........




    ظهر نیمه شعبان 1391
    تقدیم به همه یاران همدردی




    .

  10. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 15 تیر 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.