به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: +شروع رابطه

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 21:24]
    تاریخ عضویت
    1387-7-21
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    3,848
    سطح
    39
    Points: 3,848, Level: 39
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +شروع رابطه

    سلام، من 25 سالمه
    شاغلم، در حال كار بر روي تز فوق ليسانسم هستم.
    تا حالا هيچ رابطه دوستي با جنس مخالف نداشتم. جز 2 هفته آشنايي با يك خواستگار، كه كمكم كرد تصميم عاقلانه اي بگيرم(تصميم عاقلانه وقتي بود كه دو خانواده با هم روبرو شدند)
    تا بحال اكثر خواستگارام در يك ويژگي فوق العاده عالي و در چندين ويژگي اساسي كه از معيارهاي من بوده، امتيازصفر داشتند.
    حس ميكنم روز بروز تجارب بيشتري از ارتباط با جنس مخالف و تصميم درست در ازدواج ،كسب ميكنم.
    متاسفانه تو محيط كار و فاميل شخص مناسب من وجود نداشته و يا اگرم بوده، با كسي ديگه ازدواج كردند.
    الان 4سال از فارغ اتحصيلي دوره ليسانس من ميگذره، بعضي از همكلاسي هاي من پسراي خوبي بودند. در زمان دانشجويي از اونجايي كه من موقعيت عالي در خانواده داشتم پدر و مادرم مخالف ازدواج با فردي از فرهنگ و شهر ديگه بودند(نتيجتا رفتار من تو دانشگاه طوري بود كه اجازه نميدادم كسي به من نزديك بشه)، غافل از اينكه هيچگاه شرايط يك ديدار خانوادگي با آشناياني كه فرزنداني مناسب موقعيت من داشتند، پيش نيومد.
    يكي از همكلاسيهاي من هميشه از طريق اينترنت جوياي احوال من بود، لازمه بگم كه ايشون روابط اجتماعي قوي دارند، و تنها من نبودم كه گاهي از حال ايشون خبردار ميشدم. ميدونستم (همانطور كه دوستم هم كتمان نمي كرد) با يكي از دوستان صميميم داراي رابطه دوستانه هستند. از دوستم خواستگاري كرد، ولي دوستم بعد از چند ماه بسيار عصباني از واكنش خوانواده اش كه با چنين كيس خوبي مخالفت كردند و روي يك موضوع كوچيك زوم كردند و جواب رد دادند(به من نگفت اون موضوع چيه، گفت به يه مورد در گذشته هاي دور اين خانواده مربوط ميشه كه اصلا برام مهم نيست و چون اون با من هم يه دوستي داره صحيح نيست من بدونم)الان يك سال و نيم از ماجرا ميگذره و همكلاسي ما فوقش رو گرفت. دوست من هم ديگه جواب سلامشو تو اينترنت نميده(ميگه ميخوام وابستگيمون تموم بشه) و در عين حال كه ميگه خودش خيلي پسر خوبيه، شرايط خانوادگيش هم خوبه، يه بار گفت اينا خيلي زياد با هم رفت و آمدهاي فاميلي دارند كه ما اصلا خوشمون نمياد(واقعا هم همين طورند) و بهش گفتم بايد خانوادتو بذاري كنار كه قبول نكرده.
    توضيح ديگه اينه كه دوست من و خانواده اش خودشون رو خيلي عالي تصور ميكنند
    من و اين همكلاسيم الان 6 ماهه كه اينترنتي با هم ديگه ارتباط داريم(دوستانه). هر دو ميدونيم كه از اين جريان خواستگاري من خبر دارم، ولي هيچ وقت صحبتي راجع به اين موضوع نشده. حتي ديگه بين خودمون اسم دوست من هم نميگه.
    تازگي براي رسوندن يه جزوه درسي بهش ، همديگه رو ديديم. خوب ما بعد از 4سال يه مقدار تغيير كرده بوديم. ميدونم كه اين همكلاسيم قصد ازدواج داره، با روابط قوي كه داره، دختراي زيادي هم دور و ورشند. براي من ارزش و احترام زيادي قائله . گاهي وقتا تو چت راجع به ازدواج ، عقايدمون (خيلي وقتا ميخواد نظر منو راجع به چيزهاي مختلف بدونه )صحبت ميكنيم. اينقدر كه مذهب تو زندگي ما نقش داشته، تو زندگي اونا نبوده، ولي بشدت به راستگويي، ظلم نكردن و ... پايبنده. خيلي پر انرژي ، جنوبيه، بامعرفته و اهل روابط اجتماعي(چيزايي كه تو خانواده ما خيلي بهش اهميت ميدن)، ولي يه حريم خاصي تو روابطش داره و ....
    چيزي كه من ازش در دوران دانشجويي ديدم اينه كه اهل دوست دختر نيست، مگر براي آشنايي براي ازدواج. يه بار هم بين صحبتهاش به اين موضوع اذعان كرد.
    ولي الان خيلي تمايل نشون ميده كه ارتباطمون بيشتر بشه.
    خيلي ميترسم . من تا حالا با هيچ كس دوست نبودم. در عين حال تنهايي عذابم ميده. ارتباط باهاش بهم انرژي ميده. از طرفي هنوز شخص مناسبي براي ازدواج با من به خواستگاري نيومده. من هميشه ترجيح ميدم از اول راجع به خانواده طرف بدونم تا اگر مشكلي دارند قبل از اينكه درگير احساسات بشم، جلوي ادامه ارتباط رو بگيرم.
    مشكل اينجاست با وجوديكه شواهد بسياري نشون ميده كه اون تمايل با ازدواج با من داره، تا حالا مستقيما چيزي نگفته تا من بگم بايد رسما اين كار رو انجام بده. مادرم از همين قدر ارتباط ما كاملا خبر داره، و موافق اينه كه من به ارتباط ادامه بدم .
    بگين چيكار كنم؟؟؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    145
    Array

    RE: شروع رابطه

    سلام

    دوست عزیز آنچه که من متوجه شدم اینه که :

    1- شما الان شناخت کلی از ایشون دارید چون قبلا" همکلاسی بودید
    2- ارتباط شما ابتدا از طریق اینترنت و ندیده نبوده
    3-چیزی که الان ممکنه شما رو سر دوراهی قرار بده خواستگاری ایشون از دوست سابق شماست و اون مشکلی که باعث بهم خوردن ازدواج اونها شده
    4-از لحاظ مذهبی دو خانواده کمی تفاوت دارید
    5- اهل دست دختر نیست


    خواهر من پیشنهاد میکنم قبل از ادامه و بیشتر کردن رابطه تون یه کاری کنید که از طریق دوست قدیمی تون که ایشون خواستگارش بوده راجع به اون موضوع که ازدواج شون رو بهم زده بپرسید البته طوری که متوجه قصد شما نشه
    شاید اون مسئله برای خانواده شما به اون اندازه که برای خانواده دوستتون مهم بوده ، مهم نباشه شاید هم برعکس برای شما خیلی مهمتر باشه .به هر حال داشتن اطلاعات کافی در این مورد کمکتون میکنه البته به نظر من.

    اینکه از لحاظ مذهبی مثل شما نیستند تنها نمیشه دلیل .چون از خصوصیات مثبت دیگه شون گفتید که اونها هم خیلی تو زندگی مهم هستن.به نظر من ایشون با توجه به این خصوصیات زمینه اینکه از لحاظ مذهبی با شما مشکلی نداشته باشن رو دارن

    فکر میکنم اگه زمانی از شما خواستگاری کرد با توجه به اینکه میدونه شما از خواستگاری قبلیش خبر دارید ، اون وقت شما حق دارید از علت بهم خوردن اون مورد ازش سوال کنید ببینید خودش چی میگه ؟

    ولی خواهر من اگه ارتباط شما با ایشون تنها به خاطر احساس تنهایی شما یا تمایل ایشون باشه به نظر من اصلا" به صلاح شما نیست .سعی کنید حداقل ارتباطتون رو اگه کمتر نمیتونید بکنید فعلا" بیشتر هم نکیند تا وقتی که مطمئن شدید ایشون قصد ازدواج و خواستگاری از شما دارند اگه مطمون شدید اونوقت برای آشنایی بیشتر میشه به بیتر کردن ارتباط فکر کرد.

    موفق باشید

  3. کاربر روبرو از پست مفید m.mouod تشکرکرده است .

    m.mouod (شنبه 09 آبان 88)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 21:24]
    تاریخ عضویت
    1387-7-21
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    3,848
    سطح
    39
    Points: 3,848, Level: 39
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شروع رابطه

    سلام دوست گرامي
    از اينكه اينقدر زيبا پاسخ من رو داديد و كلام من رو برام دسته بندي كرديد ممنون.
    راستش تا حالا خيلي زير زبون دوستم رفتم كه دليلش چي بوده، ولي يه چيزي هست كه اون به من نميگه، ميگه بالاخره من هم حافظ اسرار خانوادگي مردم هستم(با وجوديكه دوستم ميدونه من آدم رازداريم و فقط من رو در جريان قرار داد). اگر بيشتر از اين اصرار كنم شك ميكنه. اين در حاليه كه چند بار سفارش ايشون رو به من كرد، كه هواش رو داشته باش خيلي دلم به حالش ميسوزه... اگه ميتوني براش يكي رو پيدا كن!!!! (تا 6ماه بعد از شنيدن جواب رد همكلاسي ما فكر كنم اوضاعش وخيم بود، چون اصلا تو اينترنت پيداش نبود)
    راستش صحبت هايي كه با دوستم داشتم رو وقتي كنار هم ميذارم كمي ضد و نقيضند:
    1- وقتي تازه جواب رد داده بود بسيار ناراحت از اينكه به خاطر خانواده اش جواب رد داده ، در حالي كه هنوز با خودش كنار نيومده. و يه نفر تو تحقيق خيلي صداقت به خرج داده(طرف رو نفرين ميكرد كه زندگي منو خراب كرده) و چيزي رو راجع به گذشته هاي اين خانواده گفته كه من اگه 10 سال ديگه تو زندگيم مي فهميدم هم اصلا برام مهم نبود؛ولي پدر و مادرم روش زوم كردند.
    2- بعد از چند ماه گفت كار درستي كردم كه جواب رد دادم حتي پشيمونم از اينكه باهاش ارتباط داشتم.
    3- در يك ديدار دوست من بسيار نااميد از زندگي بود و خاطراتي كه با عشقش(خودش اينطور گفت) داشتند رو با هيجان تعريف كرد و ميگفت زندگي ديگه براش تمومه و براي فراموشي موضوع خودش رو تو كار غرق كرده بود.
    4- چند ماه بعد از اون گفت ايشون هنوز موضوع بحث هاي خانوادگي ماست، و از اينكه پدر و مادرم باعث شدند اون رو از دست بدم ازشون ناراحتم(ارتباط من و همكلاسيم تو اينترنت رو به صميميت مي رفت).
    5- ارتباط من و همكلاسيم روزانه در اينترنت بود، دوستم تو چت عصباني بود كه چرا اين منو راحت نميذاره و روزي چند بار اينترنتي حالم رو مي پرسه، من هم بهش جواب نميدم(اذعان كرد كه پيام بدي نميذاره فقط حالم رو ميپرسه و از اينكه من جواب نمي دم نگرانه).
    6-(هنوز من و همكلاسيم همديگر رو نديده بوديم ولي روابط اينترنتي صميمانه اي داشتيم) دوستم گفت به پدرم زنگ زده و اجازه صحبت با من رو گرفته، پدرم اجازه داده، ولي وقتي به من زنگ زده و درخواست ملاقات كرده ، گفتم نميخوام ببينمش!!!، من كه به خاطر خونه و ماشين به تو جواب رد ندادم، كه بتونه تغيير كنه.

    ملاقات ما به بهانه جزوه بعد از اينها بود، كه همكلاسي من به خاطر كار زياد(از صبح تا عصر سر كلاسه و در ساعت كاري من نميتونه on بشه) اين ارتباط رو داره با sms ادامه ميده. و خواهان ملاقات هاي حضوري است.
    اين براي من سواله كه فرضا اگر واقعا ايشون در گذشته يه مشكل خانوادگي داشتند، نبايد هيچ وقت ازدواج كنند؟
    يه بار هم وقتي با دوستم داشتيم راجع به ازدواج دوستانمون صحبت ميكرديم و به قول اون توقعات خيلي كم دوستانمون!!!(كه فلاني شوهرش خيلي مسن ميزنه و فلاني شوهرش ليسانس داره و 6 ماه ازش بزرگتره و...)، گفت من از يكي شنيدم كه شوهر فلاني خانوادشون يه مشكلي دارند(اينقدر واضح كه همه مردم اون شهر ميدونند)، و من تعجب كردم كه چطوري خودش با اين شرايط عالي زن چنين كسي با اين مشكل خانوادگي شده، كه مشكل خانوادگي اين همكلاسيمون ربع مشكل خانواده شوهر اونم نيست، و اگر مامان باباي من جاي مامان باباي اون بودند نميذاشتند طرف از آسانسور پياده شه ، چه برسه به اينكه بهش دختر بدند!!!؟؟؟

    فكر كنم شما كه به عنوان سوم شخص شنيده هاي من رو متوجه شديد، بهتر بتونيد من رو از كنه قضيه مطلع كنيد؟
    تا حالا چندين بار سعي كرده همديگر رو يه جا بيرون ببينيم ، هم من يه مقدار همكاري نكردم هم اينكه هر دو خيلي گرفتاريم و اين هماهنگي خيلي مشكله(ايشون فعلا براي تدريس به شهرهاي مختلف ميرن). در عين حال كاري نكردم كه از من رانده بشه.
    تا حالا اصلا حرفهاي احساسي بين ما رد و بدل نشده، محور صحبت هاي ما تا حالا مشكلات زندگي، بحث سياسي و مذهبي، درس و تز، رد و بدل كردن جزوه يا مقاله، به شوخي راجع به ازدواج و عشق در زندگي هامون، زندگي روزمره بوده، اون الان اصرار داره تو انجام پايان نامه به من كمك كنه.
    آيا ادامه چنين رابطه اي به صلاح من هست؟
    از بقيه دوستان هم ميخوام نظر بدند، مخصوصا آقايون

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 آذر 88 [ 07:38]
    تاریخ عضویت
    1387-7-22
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    3,382
    سطح
    36
    Points: 3,382, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شروع رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Dell
    مشكل اينجاست با وجوديكه شواهد بسياري نشون ميده كه اون تمايل با ازدواج با من داره، تا حالا مستقيما چيزي نگفته تا من بگم بايد رسما اين كار رو انجام بده. مادرم از همين قدر ارتباط ما كاملا خبر داره، و موافق اينه كه من به ارتباط ادامه بدم .
    بگين چيكار كنم؟؟؟
    سلام
    عزیزم فقط یه چیزی رو بهت یاد آوری کنم هرگز تا زمانی که یک مرد ازت خواستگاری نکرده روش هیچ حسابی باز نکن حتی فکرش رو هم نکن چون اصلا معلوم نیست که چه قصدی داره شاید شما هر حرکتی از سمت ایشون رو به حساب شواهد بزاری. باز هم ازت خواهش میکنم تا زمانی که بهت پیشنهاد ازدواج نداده رو هیچ چیز حساب نکن. این اشکال ما دختراست که تا یکی بهمون توجه میکنه فکر میکنیم دیگه مجنون همینه!!!
    حالا اگه این آقا ازت خواستگاری کرد میتونی باهاش (زندگی خصوصی) بیشتر آشنا بشی ولی قبل از اون حتی در مورد موضوعی که باعث شده دوستت بهش جواب منفی بده کنجکاوی نکن چون ربطی به شما نداره. فعلا فرض رو بر این قرار بده که هیچ یا بین شما نیست.
    در مورد ادامه این رابطه هم خیـــــــــــــــــلی مواظب باش که ضربه نخوری. باید ببینی میتونی بدون هیچگونه وابستگی ادامه بدی یا نه؟ اگه میتونی که این یه ارتباط ساده ست و با قطعش هم هیچ مشکلی پیش نمیاد ولی اگه نمیتونی بهتره کم کم خودتو بکشی کنار. اصلا چرا باید تا زمانی که مطمئن نیستیم رو چیزی حساب کنیم؟؟؟
    خیلی مواظب خودت، رفتارت و احساست باش

  6. 3 کاربر از پست مفید mine تشکرکرده اند .

    mine (شنبه 09 آبان 88)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 آذر 90 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    1,274
    امتیاز
    12,573
    سطح
    73
    Points: 12,573, Level: 73
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 277
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,481

    تشکرشده 3,465 در 1,036 پست

    Rep Power
    145
    Array

    RE: شروع رابطه

    سلام


    درسته ادامه ارتباط اگر به ازدواج شما منتهی نشه خیلی تاثیر منفی رو زندگی تون میذاره خصوصا" اینکه شما فکر میکنید ایشون قصد داره از شما خواستگاری کنه . قصد باطنی آدما رو نمیشه از ظاهرشون متوجه شد پس از روی شواهد قضاوت نکیند و به نظر من رد و بدل کردن جزوه رو هم به حداقل برسونید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه نامشروع (موضوع فراگیر، راه حلی هست؟)
    توسط رامتین 777 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 اردیبهشت 97, 00:08
  2. عشق ممنوع
    توسط فرشته درون در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 فروردین 94, 23:59
  3. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 تیر 93, 04:32

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.