سلام دوستان.اميد وارم خوب باشين.
مشكلي كه دارم اينه كه من از هر چي بدم مياد و بهش واكنش نشون مي دم شوهرم بيشتر اون كارو انجام ميده !!!
به نظرتون چيكار كنم؟
شوهرم به گفته خودش منو خيلي دوست داره و بهم محبت ميكنه.ولي احساس مي كنم دنبال نقطه ضعف مي گرده.
مثلا من به زن و دختر و اين چيزا خيلي حساسم و اونم اينو ميدونه.ولي باز لج منو در مياره.مثلا به دروغ مي گه واي فلاني رو ديدم مانتوش خيلي تنگ بود يا مثلا داريم با ماشين دور ميزنيم هي ميگه اينو نگاه اونو نگاه !!!مانتوي اينو ،شلوار اونو...
با اينكه بارها هم ناراحت شدم.در حالي كه من اگه يه بار بگم فلان دوستتو ديدم ناراحت مي شه ميگه تو چرا نگاه ميكني بهش !!!
اينو هم بگم كه فكر نكنم شوهرم اهل چيزي باشه و فقط تو زبونشه.به نظرتون چه رفتاري داشته باشم
البته به عنوان توضيح بگم من خودم با گذر زمان شكاك و بدبين شدم ولي ته دلم بهش اعتماد دارم.اگه پست هاي قبلي مو خونده باشين گفته بودم كه يه مزاحمي بهش زنگ مي زد همش و اين گوشي رو بر نمي داشت و ...بعد كه من گوشي رو برداشته بودم به من گفته بود شوهرت فلان كارست . من هم اهميت ندادم ولي روم تاثير بد گذاشت .
الان بي خيال اون موضوع شدم چون تاحالا رفتار مرموزي ازش نديدم واسه همين سعي مي كنم بهش اعتماد كنم.
ولي خودش اصلا بهم كمك نمي كنه. مي دونه من از چه حرفهايي ناراحت مي شم ولي باز مي گه.
و مي دونم الكي مي گه.مثلا يه بار گفته بودم وقتي باهام دوست بودي بهم تعهد داشتي گفت آره.منم با شوخي گفتم ولي شيطوني مي كردي نه؟اونم گفت آره !!!گفتم مثلا چه شيطوني هايي ؟ مي گفت مثلا به دخترا چشمك مي زدم !!!!!!!
آخه ميبينين ترو خدا.مي دونه من حساسم عوض اين كه اعتماد منو جلب كنه انگار بنزين ميريزه رو آتيش.
يا مثلا وقتي فيلم جشنمو مي ذارم براش هي ميگه اين دختره كيه ؟ اون كه قرمز پوشيده كيه؟اين كه آبي پوشيده كيه ؟ اين اسم باباش چيه ؟ اون اسم مامانش چيه ؟ اين ... اون ...
بچه ها بگين چه رفتاري داشته باشم بهتره
گاهي تصميم ميگيرم يه دعوا و قهر اساسي كنم كه يادش بمونه ديگه تكرار نكنه.ولي ميبينم خودم آدم ضعيفي هستم و اگه هم دعوا و قهر كنم خودم نمي تونم تحمل كنم !!!
گاهي مي گم مقابل به مثل كنم مي ترسم بدتر بشه
باهاش صحبت هم كردما ولي بي نتيجه بوده.شايد هم طرز صحبت كردنمو بلد نبودم و نمي دونستم چي بگم كه نتيجه بده.
اينم بگم كه كلا اينطوريه ها . از هر چي بدم بياد تكرار ميكنه.مثلا تو جهاز خريدن ، يه بار گفت مبل گرون چرا نمي خري من ناراحت شدم بعد ديگه كارش هي شده بود صحبت در مورد مبل و اينكه چرا بابات مبل گرون نمي خره . بابات كه پول داره و ...
درحالي كه من مي دونم اصلا هم براش مهم نيست.الكي مي گه.چون خودش قبلا گفته بود هيچي هم جهاز نياري برام مهم نيست همشو خودم مي خرم.
شما بگين چه رفتاري كنم بهتره تا دست برداره از اين اخلاقش؟
در ضمن اينم بگم كه خيلي هم دروغ مي گه.البته دروغ هاي بيخود و غير مهم.مثلا الكي مي گه داداشتو ديدم سلام عليك كرديم.2 دقيقه ديگه مي گه دروغ گفتم!!!
حرفهاشم در مورد زن و دختر تو همين مايه ها و از همين دروغ هاست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)