+فرار از عشق

[سرگردون]

سلام
من مهشیدم 19 سالمه تازه عضو شدم. بچه ها من یه مشکل خیلی بزرگ دارم
من یه ساله با یه پسری رابطه دارم و واقعا پسر خوبیه از لحاظ اخلاق عالیه از لحاظ عشق هم برام کم نذاشته. من میخوام همدیگرو فراموش کنیم ولی هر کاری میکنم راضی نمیشه به هر حربه ای متوسل شدم ولی نشده . با این حال که ادم تعصبی ای هست ولی حتی وقتی شنید من کس دیگه ای رو دوست دارم باز هم راضی نشد رهام کنه البته باید اعتراف کنم زندگی بدون اون برام خیلی سخته روز و شبم شده گریه ولی چه کنم که به خاطر یه سری مسایل باید فراموشش کنم و از اونم بخوام که فراموشم کنه حالا بگید من به این عاشق چی بگم که از من بدش بیاد و دل بکنه نا گفته نماند ما قصدمون از اولشم ازدواج بود ولی محسن تا 3 سال دیگه موقعیت ازدواج نداره .
ممنون میشم اگه کمکم کنید چون واقعا بریدم.[/color]

[marjanp]

شما نه باید از حربه استفاده کنید نه اینکه کاری کنید از شما بدش بیاد شما باید دلیلتون رو لهش بگید اگر دلیله منطقی باشه قبول میکنه ولی اگر قبول نکرد بازهم به شما دیگه مربوط نمیشه شما نمیتونید جور یک ادم بی منطق رو بکشید ازش جدا شید و نه تماس بگیرید نه ببینیدش این رو بدونید که شما حق ندارید عذابش بدید پس واقعا از زندگیش برید بیرون نه اینکه فقط حرفش رو بزنید و به هر دلیلی باهم تلفنی صحبت کنید و ببینیدش که اذیت بشه

[mimi]

سلام سرگردون عزيز
دختر خوب اول دليل اين قطع ارتباطت رو منطقي و بدون گفتن هيچ دروغي بيان كن و ازش بخواه كه دركت كنه و با اصرار هاي غير موجه اثباب آزارتو فراهم نكنه بعد هم ارتباط رو به صورت كامل كامل قطع كن حتي اگه مثلا اس ام اس زد كه "دلم برات يه ذره شده و چرا جوابمو نميدي و ..." ويا حتي اگه باهات تماس گرفت ...بازم تو هيچ اس ام اس يا تماسي باهاش نداشته باش.....اصلا فكر كن اتفاقي نيوفتاده و به قول معروف شتر ديدي نديدي!!!خودش كم كم با اين موضوع كنار مياد و وقتي يه كم آروم تر ميشه و به حرفها و دلايلت (البته اگه موجه باشه كه حتما همين طوره) فكر ميكنه به تدريج از اين تب تند مي افته و اونم فراموشت ميكنه....آقايون محترم(البته به جز استثنا هايي) خيلي راحتتر ميتونن با اين مسايل كنار بيان چون اكثرا انسان هاي واقع بين و منطقي هستن...بهش بگو"" عشقو تو وجود كس ديگه اي جستجو كنه و تو قادر به براورده كردن نيازاش نيستي""
و البته وقتي اين حرفا رو بهش گفتي خودت دوباره بعد از يه مدتي و وقتي احساس كردي خيلي دلتنگش شدي بهش رجوع نكني كه با اين كارت بيشتر اثباب ناراحتيهاي بعدي و فوران احساسات اون بنده خدا رو فراهم ميكني......پس آزارش نده

[مثل من]

سلام عزیزم
آفرین تصمیم عاقلانه ای گرفتی. شما سنتون کمه و حتما ایشون هم همینطور مطمئنا موقعیت های زیادی هم براتون پیش میاد نباید با احساسات تصمیم گرفت اون آقا هم بعد از یک مدت آروم تر خواهند شد نگران نباش منطقی باهاش صحبت کن و بعد به طور کل رابطه رو تموم کن. سه سال زمان کمی نیست ممکنه اتفاقات زیادی بیفته. امیدوارم موفق باشی.

[Sahar H]

سلام
عزیزم به نظر من هم تنها راه قانع کردن این آقا ، آوردن دلیل منطقی تو بدون کم و کاست حرفاته .
موفق باشی عزیزم .

[estar7]

سلام دوست خوبم . می دونید منم مشکل شما رو تا چند وقت پیش داشتم. اما دیگه ندارم.
کاری که من کردم اینکه بدون اینکه غرورشو بشکنم و شخصیتش له بشه، خیلی براش توضیح دادم که با من خوشبخت نمی شن اما دست بردار نبود.(الهی بمیرم).
بعد جوابشو دیگه ندادم... سعی کنید ارتباطتون رو کم، کم و کمتر کنید انوقت همه چی درست می شه.
در ضمن خودمم خیلی سختم بود اما من تحمل می کنم. دیگه زندگیم عادی شده و مزاحمتی نداشته بعضی وقتا اس ام اسم می زنه می گه زنگ می زنم جواب نمی دی من فقط می خوام صدای نفستو بشنوم. زنده ای ؟ منم خیلی احساساتیم اما باز جواب نمی دم به خاطر خودم و خودش.

[انديشه]

سلام
من مهشیدم 19 سالمه تازه عضو شدم. بچه ها من یه مشکل خیلی بزرگ دارم
من یه ساله با یه پسری رابطه دارم و واقعا پسر خوبیه از لحاظ اخلاق عالیه از لحاظ عشق هم برام کم نذاشته. من میخوام همدیگرو فراموش کنیم ولی هر کاری میکنم راضی نمیشه به هر حربه ای متوسل شدم ولی نشده . با این حال که ادم تعصبی ای هست ولی حتی وقتی شنید من کس دیگه ای رو دوست دارم باز هم راضی نشد رهام کنه البته باید اعتراف کنم زندگی بدون اون برام خیلی سخته روز و شبم شده گریه ولی چه کنم که به خاطر یه سری مسایل باید فراموشش کنم و از اونم بخوام که فراموشم کنه حالا بگید من به این عاشق چی بگم که از من بدش بیاد و دل بکنه نا گفته نماند ما قصدمون از اولشم ازدواج بود ولی محسن تا 3 سال دیگه موقعیت ازدواج نداره .
ممنون میشم اگه کمکم کنید چون واقعا بریدم.[/color]

سلام.
لطفا مراعات احساسات خود و ديگرون رو بكنيد.اگر همه فكرهاتونو كرديد كه جدا بشيد نظر منو ميخواييد قطع كامل رابطه هست.
يعني نه جواب اس ام اس،نه زنگ و نه هيچ چيز ديگه اي نباشه.
لطفا بدون دليل و منطق قول ازدواج به همديگه نديد كه بعدا دچار آشفتگي نشيد.
شما يه رابطه جديد رو آغاز كرديد مراقب باشيد چي بينتون رد و بدل ميشه.

[rambod123]

سلام دوست خوبم . می دونید منم مشکل شما رو تا چند وقت پیش داشتم. اما دیگه ندارم.
کاری که من کردم اینکه بدون اینکه غرورشو بشکنم و شخصیتش له بشه، خیلی براش توضیح دادم که با من خوشبخت نمی شن اما دست بردار نبود.(الهی بمیرم).
بعد جوابشو دیگه ندادم... سعی کنید ارتباطتون رو کم، کم و کمتر کنید انوقت همه چی درست می شه.
در ضمن خودمم خیلی سختم بود اما من تحمل می کنم. دیگه زندگیم عادی شده و مزاحمتی نداشته بعضی وقتا اس ام اسم می زنه می گه زنگ می زنم جواب نمی دی من فقط می خوام صدای نفستو بشنوم. زنده ای ؟ منم خیلی احساساتیم اما باز جواب نمی دم به خاطر خودم و خودش.

شما خیلی بی رحمید

[estar7]

سلام دوست عزیزم
می دونید منم دوستش داشتم اما وقتی با هم خوشبخت نمی شیم چه کار کنم؟
به خاطر اینکه فراموشم کنه جوابشو نمی دم .
خیلی سعی کردم که با هم به تفاهم برسیم اما نشد هیچ راهی نبود. به خدا من هم فقط تحمل کردم و هیچی نگفتم...
اتفاقا ایشونم حرف شما رو زدند.ولی اشکالی نداره که برا همیشه از من متنفر باشه و به زندگیش برسه.
منم فوق العاده احساساتیم اما جلو احساساتم رو می گیرم و تحمل می کنم.
حالا یه روز می یام و داستان کامل رو در تجربه های فردی می گذارم. بعد قضاوت کنید که چقدر بی رحمم.

[سرگردون]

سلام
اول از همتون تشکر می کنم به خاطر این که وقت گذاشتید و نظرتون رو دادید. ولی باید اعتراف کنم که مبارزه با نفس وحتی به قول rambod123 بی رحم بودن هم کار خیلی سختیه این حرف منو estar7 درک میکنه . من توی این مدت تمام سعی خودمو کردم ولی همش میگه من بدون تو نمیتونم منم به خاطر این که هم من هم اون کم کم راموش کنیم براش شرط گذاشتم گفتم هر وقت درست تموم شد ویه کار پیدا کردی بیا و تا شرایطت فراهم نشده سراغ من نیا و قرار شده گاهی اوقات که دلش گرفت بهم sms بده . به نظرتون این کار درست تره یا این که یه دفعه تموم بشه ؟
راستی برام دعا کنید کمی دلم از سنگ بشه چون دارم از رفتار خودم داغون میشم از این همه بی رحمی