به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 اسفند 87 [ 00:02]
    تاریخ عضویت
    1387-11-19
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    3,056
    سطح
    34
    Points: 3,056, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    با سلام به همه
    این اولین پست من در این سایت است و از اینکه با این سایت و اعضای اون آشنا شدم واقعا خوشحالم.
    من یک جوان 26 ساله هستم و همسرم 23 ساله که یک سال و نیم که ازدواج کردیم و تفریبا یک سال ونیم هم دوران نامزدی و عقد من و همسرم طول کشید. من همیشه در دوران نامزدی سعی میکردم همه جوره طرف مقابلمو بر انداز کنم تا بتونم مطمعن بشم که ما بدرد همدیگه میخوریم ولی ظاهرا من زیاد انتخاب خوبی نداشتم البته منظورم این نیست که همسر من آدم بدی است.
    من یک سری مشکلات دارم که امیدوارم دوستان بتونید منو راهنمایی کنید. من برای رسیدن به همسرم واقعا تلاش خیلی زیادی کردم هم از لحاظ مالی هم از لحاظ راضی کردن خانواده خودم چون واقعا برام مهم بود که اطرافیانم شریک زندگی منو دوست داشته باشند که خدارو شکر همینطور هم شد. ولی خوب همسر من بعد از ازدواج واقعا اخلاقش تغییر کرد اون قبل از ازدواج هر وقت اختلافی پیش میومد سعی میکرد با کمک من اون اختلاف را حل کنه ولی وقتی وارد زندگی شدیم دیگه اون این کار رو نمیکنه و من باید پیش قدم بشم و جالب اینجاست که اگر من پیش قدم نشم اصلا حاظر نیست حرکتی انجام بده و بارها شده که گفته منت کشیدن کار مرداست!!!! همسر من کارهایی که من انجام میدم را همیشه بی ارزش جلوه میده و میگه که وظیفته خیلی وقتها واقعا به من بر میخوره. اوایل ازدواج که منو دیوانه کرده بود هر وقت قهر میکرد از خونه میزد بیرون فکرشو بکنید ساعت 8 شب به دختر جون تو خیابان ؟؟ من نمیتو نستم جولوشو بگیرم چون تو درو همسایه ابرو ریزی میکرد وقتی جلوی در وایمیستادم . تا آخر یک بار پدرو مادرشو در جریان گذاشتم و تقریبا مشکل حل شد. همسر من وقتی چیزی میخواد از من با لحن بدی ازم میخواد انگار داره به من دستور میده. اون همیشه به من میگه تنبلی در حالی که من دو جا کار میکنم و حتی یک هفته در میون جمعه ها هم سر کار میرم و واقعا هم کارم سنگین خدارو شکر در آمد نسبتا خوبی هم دارم. همسر من خیلی دوست داره بریم بیرون بطوری که خیلی وقتها واقعا از زندگی میوفتبم. همسر من از تنهایی به شدت میترسه و اصلا نمیتونه تنها بمونه و 5شنبه و بعضی جمعه ها که من سر کارم او خونه و زندگی رو ول میکنه و میره خونه مادرش یه موقعه هایی حتی لباسهای کار من کثیف میمونه و من شنبه واقعا شلخته باید برم سر کار. جالب اینجاست که مادرش هم بهش میگه میخوایی بمونی خونه چیکار!!! من واقعا تو این چند وقته خیلی داره بهم فشار میاد و واقعا نمی دونم باید چیکار کنم.
    همسرم هم برام جذاب نیست و احساس میکنم که دارم زنگی رو تحمل میکنم من اعتقادات دینی دارم واهل نماز هم هستم همسرم هم منو میبینه به نماز خوندن تحریک میشه خوشبختانه. ولی اون اصلا خودشو برا من زیبا نمیکنه همیشه از سر کار میاد به همه کاری میرسه جز خودش البته واقعا حق هم بهش میدم چون زندگی کارمندی همینه ولی اون حتی روزهای تعطیل هم زیاد به خودش نمیرسه.
    من احساس میکنم وقتی مجرد بودم خیلی زندگی بهتری داشتم . میدونم نا شکری هست ولی بعضی وقتها میگم ای کاش ازدواج نکرده بودم. من همیشه سعی میکنم با مشکلات و اختلافات کنار بیام و واقعا هم زیاد گذشت میکنم وسعی میکنم صدام هیچ وقت بلند نشه ولی همسر من کاملا بر عکس من هست من خیلی دارم تحمل و گذشت میکنم اصلا نمیدونم کار درستی دارم انجام میدم یا نه .
    یه بنده خودایی یه حرفی میزد که منو تو فکر میبره حسابی اون میگفت مگه آدم چند سال جون که 5-6 سالشو با ذجر باید زندگی کنه.
    از اینکه طولانی شد ببخشبد. لطفا کمکم کنید چون واقعا محتاج به راهنمایی هستم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 05:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-07
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    4,364
    سطح
    42
    Points: 4,364, Level: 42
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 186
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 81 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    سلام دوست گرامی
    اول از همه خوش امدید به تالارایشالا جزء اون دسته از دوستانی باشی که باکمک دیگر دوستان مشکلش حل بشه
    با این توضیحاتی که دادین زن شما داره از آرومی و گذشت شما سوء استفاده می کنه .کمی محکمتر باهاش برخورد کنید.ازش بخواین تا به کارهای خونه اهمیت بده. شاید یکی دیگر ازدلایلش اینه که چون شما برای به دست اوردنش تلاش کردین به خودش مغرور شده و بشینید کاملا منطقی باهاش حرف بزنید و بگید رفتارهای اون باعث شده که شما از زندگی با او سرد بشین.البته اول زندگی هر کسی مشکلات وجود داره تا بیان به اخلاق و روحیات هم خو بگیرن کمی طول می کشه که نیازمند صبر و حوصله هست . پس در درجه اول باهاش حرف بزنید و زنگ خطر رو بهش اعلام کنید.موفق باشین

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    118
    Array

    RE: از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    سلام آقا مهدی عزیز
    به تالار خوش اومدین
    تا حالا با همسرتون صحبت کردین همین چیزایی که برای ما گفتین رو تاحالا به خودش گفتین
    سعی کنین هیچ وقت دلخوریتونو تو دلتون نگه ندارین چون ممکنه قدیم بشه و رو ی هم انباشته بشه و بعد مشکل بزرگی ایجاد کنه رفتارهایی که باعث آزارتون می شه بهش بگین البنه نه بطور سرزنش آمیز
    بزارین با هم رو راست باشیم اگه قراره اون عوض بشه اولین قدمو خودتون باید بردارین نمی شه گفت که همه ی تقصیر ها از سمت یک نفره این بی انصافیه
    اول باید ببینی چه چیزی باعث می شه خانومتون ناراحت بشه عصبی بشه و دادو فریاد کنه مشکلاتی که خانومتون تو زندگی با شما داره ریشه یابی کنید
    و هر کدومو که خودتون قبول دارین سعی کنین رفعش کنین اینجوری باعث می شه خانوممتون یکم آرامش پیدا کنه این بعد از این مرحله می تونین ازش بخواین که رفتارهای زشتش رو تکرار نکنه
    در مورده زیبا کردنش برای شما هم باید این رو به عنواین مختلف ازش بخواین مثلا یکبار که آرایش می کنه بهش بگین چه خوشگل شدی من دوست دارن همیشه اینجوری باشیو..
    یکم سیاست قاطی زندگیتون بشه درست می شه

  4. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    ورودتان را به تالار خوش آمد می گویم . دوست من در مرحله اول باید یک طرفه به قاضی نرفت . گفته اید خانم تان انسان بدی نیست . پس بد نیست ؟!
    دوست جوان من شما این خواستها را باید با همسرتان درمیان بگذارید و صدای او را هم بشنوید . همسر شما و شما آئین همسرداری را بلد نیستید و این مشکل اکثر جوانها ست و باید هر دو طرف به هم فرصت بدهند و به هم کمک کنند تا آئین کنار هم بودن و احساس تان را تازه مثل روز اول نگه داشتن را یاد بگیرید .انگشت اتهام به سمت دختر جوانی نشانه رفتن که او هم با امید و آرزو وارد زندگی شما شده درست نیست . دوست جوان من مطمئن هستم که مشکلات شما جدی نیست و همگی از نابلدی ایجاد شده . با خانم تان به نزد مشاور بروید و از او کمک بگیرید . کلاسهای آموزش خانواده هم در سراسر شهر بر گزار می شود در این گونه کلاسها شرکت کنید . در مساجد محل کلاسهایی زیر نظر شهرداری برگزار می شود که می تواند به شما و خانم تان کمک کند . موفق باشید دوست جوان .

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 خرداد 88 [ 06:51]
    تاریخ عضویت
    1387-9-12
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,353
    سطح
    42
    Points: 4,353, Level: 42
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 30 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    صداقت در کلام به همراه محبت بهترین راه است ضمن اینکه برادرم خانمهای جوان دوست دارن شوهر هاشون نازشون رو بکشن ولی سعی کن جدیت نیز همراه رفتارت باشه منتها بدون خشونت تا حد ممکن خانواده ها را در گیر اختلافهایتان نکنید ولی در صورت ادامه مشکل و عدم پذیرش همسرتان میتونید با پدرش مشورت کنید

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 14:24]
    تاریخ عضویت
    1387-5-17
    نوشته ها
    253
    امتیاز
    5,546
    سطح
    47
    Points: 5,546, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 58 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    سلام روزهایی که شما نستید چه اشکالی داره بره خونه پدرش؟به جای اینکه بگید نباید بره ازش بخواید لباس کارتونو بشوره و منزلو تمیز کنه و.... و بعدش بره خونه پدرش

    اگه دوست دارید به خودش برسه میتونید به همسرتون بگید حتی اگه مدل خاصی توی ذهنتونه بهش نشون بدید که دوست دارید به اون شکل لباس بپوشه یا ارایش کنه.
    دفعه بعد که قهر کردین شما پیش قدم نشید.
    اگه کار هایی که میکنید در حیطه وظیفه شما نسبت به زنتون نیست مدتی انجامش ندید تا متوجه بشه که وظیفه!! نبوده و محبت شما بوده.
    وقتی کاری ازشما میخواد با دستور میگه انجام ندید اصلا نشون بدید که نشنیدید تا زمانی که لحنشو تغییر بده.
    اینکه به شما میگه تنبلی ازش بپرسید چرا تنبل؟شاید شما هم در انجام بعضی امور تنبلی میکنید...

  7. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    173
    Array

    RE: از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    آقا مهدی من با نظر اون بنده خدا البته در حالت کلی موافقم. با همسر خود کاملا جدی و محکم برخورد کنید. به هر حال ایشون نه تنها به هر حال به شما به عنوان مرد خونه احترام لازم رو نمی ذارند که صبر شما رو به سخره می گیرند. تغییرات لازم رو می بینید و اگر ندیدید در تصمیم خود برای ادامه این زندگی مشترک تجدید نظر کنید.
    نقل قول نوشته اصلی توسط ester
    سلام روزهایی که شما نستید چه اشکالی داره بره خونه پدرش؟
    این می شه زندگی؟!! همسرت چون تو خونه نیستی بره خونه پدرش!!مرد کانون زندگی مشترک رو در غیابش به همسرش بسپره همسرش هم بره خونه پدرش؟ مگه عروسک بازیه؟مگه مرد بچه آورده خونه که اگه نبود بچه رو بسپره پدرش!!؟
    این تضاد در دیدگاههای خانومها برای من عجیبه! یکجا ازاین که پسر زیاد به خونواده خودش سر می زنه اظهار گلایه می کنند و اینجا!!
    آقا مهدی دارند می گویند همسرایشون کارهای مهدی رو وظیفش می دونه! اگر کاری رو بخواد انجام بده ولو به قیمت ترس آقا مهدی از آبرو ریزی انجام می ده و ...
    مشکلات زنان در بدترین حالت از نابلدیست!!(اگر از قصور مرد نباشد!!)
    و مشکلات مردان از بی عرضگی و بی لیاقت بودن آنها.

    بگذریم!
    سخن علی(ع) حتی نه به عنوان یک پیشوای دینی که به عنوان یک انسان بزرگ و بی بدیل در اینجا مصداق دارد:

    آنچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند و...

  8. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    173
    Array

    RE: از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    آقا مهدی عزیز بخش مهمی از جذابیت یک مرد در لطیف نبودن اوست! محکم حرف بزنید و بر سر حرف خود بمانید. شما به این شیوه(محکم بودن در بیان و رفتار) نیازی نخواهید داشت که خونواده ها رو درگیر کنید. شما چیز نامعقولی از همسرتان نمی خواهید! از او ساده ترین اصول شوهرداری و تاهل رو می خواهید. پس سر هیچ قسمتی از این قضیه اهمال به خرج ندهید.

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 اسفند 87 [ 00:02]
    تاریخ عضویت
    1387-11-19
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    3,056
    سطح
    34
    Points: 3,056, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    ورودتان را به تالار خوش آمد می گویم . دوست من در مرحله اول باید یک طرفه به قاضی نرفت . گفته اید خانم تان انسان بدی نیست . پس بد نیست ؟!
    دوست جوان من شما این خواستها را باید با همسرتان درمیان بگذارید و صدای او را هم بشنوید . همسر شما و شما آئین همسرداری را بلد نیستید و این مشکل اکثر جوانها ست و باید هر دو طرف به هم فرصت بدهند و به هم کمک کنند تا آئین کنار هم بودن و احساس تان را تازه مثل روز اول نگه داشتن را یاد بگیرید .انگشت اتهام به سمت دختر جوانی نشانه رفتن که او هم با امید و آرزو وارد زندگی شما شده درست نیست . دوست جوان من مطمئن هستم که مشکلات شما جدی نیست و همگی از نابلدی ایجاد شده . با خانم تان به نزد مشاور بروید و از او کمک بگیرید . کلاسهای آموزش خانواده هم در سراسر شهر بر گزار می شود در این گونه کلاسها شرکت کنید . در مساجد محل کلاسهایی زیر نظر شهرداری برگزار می شود که می تواند به شما و خانم تان کمک کند . موفق باشید دوست جوان .
    از همه دوستان از اینکه منو راهنمایی کردید ممنونم .
    من با حرفهای شما کاملا موافق هستم و واقعا بدم میاد که یکطرفه قضاوت کنم در مورد چیزی و با این حرفتون هم که گفتید آئین همسر داری را بلد نیستید کاملا موافق هستم و خودم چند وقتی هست که مطالعه خودم را در این رابطه زیاد کردم.
    مشکل اینجاست که همسر من اصلا دوست نداره پیش مشاور بریم حتی من چند بار بهش گفتم بخاطر ترسیدنت بریم پیش روانکاو ولی ایشون فکر میکنه که هر کسی که دیوانه است باید بره پیش روانکاو!!!!
    من در مورد همه خواسته هام با همسرم صحبت کردم و بهش گفتم که من چه انتظاری ازش دارم همسرم گوش میکنه ولی عمل نمیکنه . الان هم که دارم مینویسم با هم قهر هستیم و من این دفعه دیگه پا پیش نگذاشتم گفتم یه مقدار صبر کنم شاید او بیاد جلو.
    من قهر کردن را کار بچه گانه ای میدونم بخاطر همین همیشه دوست دارم با هم دوست باشیم و با حرف زدن و فکر کردن مشکلاتمون را حل کنیم. ولی همسر من فقط حرف خودشو میزنه و من هم خوی گوش میدم ولی وقتی من میخوام حرف بزنم میگه حاظر نیست به حرفام گوش بده. من بسیار آدم ارومی هستم و همیشه سعی میکنم همسرم را درک کنم ولی احساس میکنم این کاملا یک طرفه است. یکی از مشکلاتی که همسرم با من داره اینه که میگه من اجتماعی نیستم تا حدی هم حق با اون ولی من تمام سعی خودمو میکنم که بتونم با دیگران رابطه بر قرار کنم ولی خوب میدونم که زیاد موفق نیستم.

  10. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 05:57]
    تاریخ عضویت
    1387-8-07
    نوشته ها
    264
    امتیاز
    4,364
    سطح
    42
    Points: 4,364, Level: 42
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 186
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 81 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از اینکه ازدواج کردم احساس پشیمونی میکنم

    آقا مهدی من به شما پیشنهاد می کنم کتابهای رازهایی در مورد مردانوزنان و یا مردان مریخی و زنان ونوسی هم شما و هم خانموتون حتما بخوانید و مطالعه خود را در مورد روحیات خانمها بالا ببرید تا اطلاعاتتون بیشتر بشه. خانم شما احتیاج به کمک دارن.واجتماعی بودن خیلی خیلی مهم هست پس کمکش کنید و بیش از اندازه آروم نباشید.کمی جذبه بد نیست. در رفتارتون قاطع باشید اما با محبت.الان هم که همسرتون قهر کردن شما پیش قدم نشین.یک سوال؟ آیا خانم شما به همون اندازه که شما دوسش دارین دوستون داره؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.