+نامردي به اين شكل
سلام به همه دوستان و مديران
يه مشكلي دارم و ميخواستم كه از راهنمايي شما سودي برده باشم . مدتي به قصد ازدواج با شخصي دوست بودم كه هر بار به دلايل مختلف حاضر به خواستگاري نشد و موكول كرده بود به اينكه بيماري مادرش خوب بشود بعد از چندين ماه كه هر جا لازم به كمك بود در كنارش بودم حتي زماني كه مادرش را به بيمارستان برده بود هميشه سعي كردم تنهاش نگذارم بعد از حدود هفت هشت ماه وقتي بهم گفت كه نياز به مقداري پول داره براي عمل مادرش من هم پس اندازم را بعلاوه يك ميليون تومان از شركت وام گرفتم و بهش دادم كه گفته بود چند روز بعدش وقتي خودش وامش را از بانك گرفت بهم مي ده ولي پول را نداد هيچ رفته رفته رابطه اش كمتر شد و خيلي كم جواب تلفنهام را داد وقتي گفتم كه پولم را نياز دارم گفت كه الان ندارم و بعد از دو ماه كه گذشت بهم پيغام داد كه قبلا ازدواج كرده بوده و مي خواسته از همسرش جدا بشه ولي حالا همسرش مي خواد باهاش زندگي كنه و بعد از اون ديگه نتونستم باهاش تماس بگيرم حتي يكبار كه به منزلشون زنگ زدم و ماجرا را به برادرش گفتم بعد باهام دعوا كرد كه چرا اينكار را كردي ولي الان از زماني كه بهش پول دادم سه ماه بيشتر گذشته و تمام تلفنهاش را خاموش كرده و هيچ راهي ندارم كه باهاش تماس بگيرم به من بگيد چه كنم ، آيا بهترهست كه باز با خانواده اش تماس بگيرم الان دارم قسط وامي كه از شركت گرفته بودم را پرداخت ميكنم و اين خيلي برام سخت شده هيچ مدركي از ايشان ندارم كه پولي بهش قرض دادم لطفا بهم بگيد بايد چكار كنم شايد به نظر احمقانه بياد حركتي كه كردم و كمك خواستن در اين زمان بي مورد باشه اما نمي تونم دست روي دست بگذارم و بشينم
باتشكر[/font]
او مـانده و قلب آهنـــی تان مردم!
یا می نگـرد به دشمنی تان مردم!
این پاسخ لطف یک درخت است؟تبر؟
لعنت به نمکدان شکنی تان ! مردم!
علاقه مندی ها (Bookmarks)