به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 مرداد 03 [ 00:29]
    تاریخ عضویت
    1395-10-17
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    6,259
    سطح
    51
    Points: 6,259, Level: 51
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 17 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اروزی مرگ خودم رو دارم بخاطر مشکلات غیرقابل حل خانواده

    سلام دوستان
    نمیدونم چی بگم پستهای قبلموکه میخونم میگم وای چقدراوضاع اونموقع بهتربوده روحیم بهتربوده شوهرم بهتربوده بچه نداشتم والان چقدر توی باتلاق گیرکزدم
    رابطه همسرومادرم افتضاح عید نوروز یک سب اونجابودیم‌ودیگه همسرم نیمده وماخانوادمو حدود۴باربابقبه فامیل دعوت کردیم وهمسرم مرغ خرید گفت به مادرت بگو برامون خورشت مرغ درست کنه یه شب بریم اونجا مادرم اونهارو گرفت و مصرف کرد وتمام کفتم مامان این هفته بیایم اونجا گفت نه حال ندارم هفته دیگه������حتی وقتی من گاهی بدون اطلاع قبلی میرفتم گفت هرزمان نیااطلاع بده و با برنامه ریزی ولی خودش باخاله هام یا دوستاش هرروز پیش هم هستن
    دیشب خانوادم‌واقوام مهمان بودن همسرم فقط سلام کرد به مادرم ودیگه حرف نزد باهاش مامانم هم برای همه چایی ریخت بجزهمسرم !همسرم همش دازه ایرادمیگیره چه خانواده ای هسین یاحتی از فامیلهای دیگه چرافلانی جلوی من روسری سر کرد جلوی فلانی برداشت مگه من هیزم(حیض؟)یعنی برای همه چی من باید جواب بدک بعد یه قیافه ای میگیره که من میترسم دسشب فرزندم ۴سالشع جلوس مهمونا دادزدمن کازتون میخوام ببینمم همسرم گف بخاطر مامانت بچه هم بهم بی اجترامی کردن یاد گرفته!خیلی اوضاع خرابه و دیگه نمیتونم درستش کنم وچندماهیع انگار خشم ونفرتو میبینم توی همسرم همش میگف تو خوبی خانوادت نه یه بارگف دوستت ندارم این حرف خیلی برام سنگین بود واحساس کردم دیگه اخر خطه
    هربارهم بااین اتفای مشابه میبینم ادامه زندگیم فقط تلخی تلخی تلخی هست برای هردو تنفررو میبینم توی چهرش میگه توخوبی ولی من هیچی نمیبینم ازرفتارش محبت علاقه احترام لبخند احترام به نظر من خرید کادوی کوچیک نوازش ۰۰۰۰ما تقریباهیچ رابطه ای هم باخانوادم نداریم بجز امدن گاهگاهی برادر کوچکم ولی کلااحساس میکنم همسرم مشکلاتی هم پاره که تازه دارم پیدامیکنم مثل بدبینی وسواس کنترل کردن خودمحور بودن شدید نفرت وکینه ازخانوادم اوقات تلخی دراکثر مواقع دیگه لحظات سیرینی بینش نمیمونه که نفس تازه کنیم خیلی به جدایی فکرمیکنم میدونید اینقدررررهممسرم براش مهم بوده که خانوادم فلان وبهمان که منو نمیبینه وقدرمنو نمیدونه
    ویرایش توسط عطریاس : شنبه 06 مرداد 03 در ساعت 00:20

  2. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,602
    امتیاز
    308,765
    سطح
    100
    Points: 308,765, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,763

    تشکرشده 37,309 در 7,141 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و عرض احترام
    شما طی 7 و 8 سال گذشته در اینجا تاپیک های مختلفی ایجاد کرده اید که در مورد خانواده خودت و همسرت و مسائل خانوادگیت بوده است.
    از آنجا که مشکلات شما مزمن و نیاز به مداخله جدی دارد. حتما یا مشاوره حضوری بروید و دقیقا و طی جلسات مستمر و جدی پیگیری حل مسائلتون باشید.
    یا از طریق عضویت انجمن آزاد، به صورت خصوصی و تخصصی مشاوره بگیرید.
    لینک انجمن آزاد


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.