من به جمع همدردی برگشتم
سلام به همه دوستای قدیمی خودم
دوستای خوب و نازنین مجازی که از هر دوست دنیای واقعی، واقعی تر بودن برام
من بعد از شش سال دوری از تالار برگشتم ...
اگر از احوالم بپرسید ....
بعد از اون زندگی سخت و مشقت بار و ازدواج مجدد ، در حالیکه نزدیک بودم به گرفتن خوشبختی ، مثل پرنده پرید و رفت و دوباره سرآغاز سختی بود...گویا مقدر شده بود راه برام سخت باشه...سرطان درون من ریشه دواند و زندگی زیبای منو داغون کرد و بعد از بارداری و سقط و ......که حتی بازگو کردنشون برام کابوسه.....
من خرد شدم و له شدم
شونه هام توان این همه سختی و مشقت رونداشت ...نابود شدم و دوباره یک انسان دیگه شدم...واقعا دوباره بلند شدم و گفتم مریم محکم باش قوی باش
به راستی دست خدا رو توی لحظه لحظه زندگیم دیدم....
لحظه ای که نه برای ارشدم و نه دکترام درس نخوندم و اما بهترین دانشگاه قبول شدم....
لحظه ای که بهم گفتن مادر شدن برات محاله و معجزه باید بشه و من مادر شدم اونم دو بار...
لحظه ای که همسر سابقم با هر مکر و حیله و تهمتی سعی کرد اذیتم کنه و خدا چنان رسواش کرد که شد مایه عبرت همه دوستان و اشناهای مشترک مون...
اما از الآنم بگم براتون ....
که سرشار از آرامش و خوشبختی هستم
بدون اغراق خوشبخت ترینم زن دنیام
همسرم و دو تا بچه های نازنینم کنارم هستن
دخترم پنج ساله و پسرم پنج ماه است....
شیرین زبونی و ناز بودن دخترم زبانزد دوست و آشناست...
وقتی دخترم خوابه نگاهش میکنم و با خودم میگم خدایا برای کدوم صبرم در برابر سختیها منو لایق همچین فرشته ای دونستی .....
خلاصه
روزهای سخت تمام شده و زندگی بهم ثابت کرد اون جمله معروف رو که در همیشه رو یه پاشنه نمیچرخه ....یا اینکه بعد از شب ، روز هم میاد و ....نمیخوام دروغ بگم و بگم که همه چیز عالیه اما هشتاد درصد عمومی هست که همیشه میخواستم باشه و بقیه ش با مدارا و گذشت و صبر و ...میگذره
وقتی امشب نام کاربری و رمزمو بازیابی کردم و پیامهایی که دوستانم گذاشته بودن دیدم بغضم گرفت واقعا
میخوام برگردم کنارتون باشم
واقعا دلم براتون تنگ شده
برای روزهایی که خودم داغون بودم و میآمدم اینجا اما با دیدن گرفتاری های بقیه درد خودمو یادم میرفت ....
شاید تجربه تلخ من و سختیهام نور کمی باشه در مسیر تاریک اعضایی که گرفتار هستن...
یا علی و بسم الله....
ضمنا ادمین محترم فرمودین اگر نتونستم داخل تجربه فردی تاپیک بزنم و جایی دیگه زدم شما زحمت انتقالش رو میکشید .ممنون میشم منتقل کنید
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)