به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آذر 99 [ 12:36]
    تاریخ عضویت
    1399-8-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,588
    سطح
    22
    Points: 1,588, Level: 22
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نحوه برخورد با معشوقه سابق !

    سلام من مردی ۴۰ ساله هستم که در دوران کودکی و نوجوانی دارای احساسات و علاقه زیادی به دختر یکی از اقوام نزدیک داشتم و ایشان هم نسبت به من و همه اقوام از این موضوع اطلاع داشتند اما بنا به عللی ابتدا من و سپس ایشان با شخص دیگری ازدواج کرده و هر دو صاحب فرزند و کاملا راضی از زندگی هستیم ،
    پس از ازدواج احساس من این بود که هرگونه برخورد و ابراز احساسات با معشوقه قبلی خیانت به همسر مهربانم است و از همان ابتدا روابط با آن فامیل بسیار نزدیک را به حداقل و تا مرز قطع پیش رفتم ،
    اما از این وضع و قطع رابطه با فامیل بدون هیچ علتی احساس گناه و دلتنگی میکنم و حتی بعد از چند سال در مراسمی به صورت ناخواسته با معشوقه سابقم رو برو شدم و تمام احساسات و علاقه کودکی در وجود خود و ایشان را حتی قوی تر از گذشته احساس میکنم ،
    آیا صرف داشتن این علاقه و عشق ! خیانت به همسرم است !

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array
    سلام.
    چقدر یاد داستان خودم افتادم!

    به نظر من مساله مهمتر از سوال انتهایی شما، اینه که چرا همراه خودتون عبعد از این همه سال عذاب وجدان (به نظر من علاقه نیست) به همراه خودتون میکشید؟

    ببینید، من دو تجربه متفاوت از خودم رو براتون تعریف میکنم.
    ۱- خواستگاری در فامیل که به دلیل اختلافات خانواده ها، من ابتدا جواب منفی دادم و ایشون هم سالهاست ازدواج کرده و خوشبخته. ایشون هم ارتباطش رو با خانواده ما قطع کرده. یعنی حتی در حد یک پیام و احوالپرسی هم از مادر من سراغی نگرفته ولی در مراسمی اگر با ما روبرو بشه، ارتباط عادی داره. مثل یه ادم با آدم. (منظورم اینه که سردتر از ارتباط یک فامیل نزدیک)

    ۲- یکی از همکلاسی های من که سالها پیش خواستگاری کرد و علیرغم اینکه خیلی به من علاقه داشت و بسیااار پسر خوبی بود از اون خوب های انگشت شمار، ولی من حالا یا به خاطر شرایط روحیم در اون دوره یا به هر دلیل دیگه نمیتونستم احساس خاص قلبی بهشون داشته باشم. ایشون هم بعد از چند ماه منطقی خواستار تعیین تکلیفش بود و من جواب منفی دادم. بعدش هم یک فرصت دیگر خواست که من برای اینکه بیشتر معطلش نکنم اصلا پاسخی ندادم. و ایشون هم بعد از حدود یک سال ازدواج کردن. الان توی گروه بچه های کلاس، در گروه فقط وقتی من رو بچه ها توی گروه اد کردن، خیلی محترمانه سلام و اخوالپرسی کرد و هرگز هم پیامی در پی وی نداده. و نه من معذب میشم و عذاب وجدانی دارم نه او خشم یا عذاب وجدانی داره. داره زندگیشو میکنه و برادرانه یه احوالپرسی هم کرد.

    اما به نطر من تفاوت این دو کجا بود؟ مورد اول با بحران و تحقیر و سرزنش و ابراز خشم و .... تمام شد.
    مورد دوم با منطق و محترمانه و خیرخواهانه تمام شد.

    حالا نمیدونم قضیه شما چطور تموم شده که احتمالا زخمی شاید از جنس دلخوری یا عذاب وجدان همراهتون هست. ولی دیگه مهم نیست. اصلا چیزی نیست که بخواید بهش فکر کنید. یه چیزی بوده توی گذشته که تموم شده و رفته. دیگه فکر کردن بهش نداره. شما رفتید دنبال زندگیتون و ایشون هم رفته دنبال زندکیش. دغدغه های زندکی مشترک و شغل و این وضع اقتصاد و .... اونقدر کافی هست برای پر کردن وقت و تمرکزتون.

    ایشون هم حتما برای خودش کلی دغدغه داره و وقت اینکه بخواد به شما فکر کنه نداره.

    بی خیال این فکرها بشید. درونتون اگر بدی ای به او کردید خودتون رو ببخشید و لزومی هم به عذاب وجدان نیست. چون او خدایی داشته که حواسش بهش بوده و شما در برابر اون خدا هیچی نیستید.

    نیازی به ارتباط با شخص ایشان نیست. ایشون رفته دنبال زندگیش. ولی شاید مثلا یک ارتباط نرمال با پدر و مادر ایشون که بالاخره فامیل بوده اید، بتونه این حس گناه رو از بین ببره.

    او هم اگر بدی به شما کرده بگذرید و خدا رو شکر کنید که زندکی خوبی دارید


    جستجویی در خودتون کنید ببینید خلأ اصلی درونتان چیست که ناخودااآگاه به دنبال رفعش با هیجانی ناسالم هستید.

    گمان کنم این کتاب رو هم اکر کوش کنید بسیار بهتون کمک کنه. یکم سخته با اصطلاخاتش اشنا شدن. دور اول رو که خوندید بذارید یکم توی ذهنتون جا بیفته. بعد از مدتی دوباره گوشش بدید.


    زندگی نزیسته‌ات را زندگی کن: آزاد شدن از زندان‌های تکرار و روزمرگی بعد از سی سالگی
    https://ketabrah.ir/go/b42949/63969

  3. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 29 آبان 99), همراهی (جمعه 30 آبان 99), الهه زیبایی ها (جمعه 30 آبان 99)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آذر 99 [ 12:36]
    تاریخ عضویت
    1399-8-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,588
    سطح
    22
    Points: 1,588, Level: 22
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از وقتی که گذاشتید و راهنمایی مفید و بی چشمداشت
    ( صرفا جهت هایلایت نکات مهم )

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام.
    چقدر یاد داستان خودم افتادم!

    به نظر من مساله مهمتر از سوال انتهایی شما، اینه که چرا همراه خودتون عبعد از این همه سال عذاب وجدان (به نظر من علاقه نیست) به همراه خودتون میکشید؟

    ببینید، من دو تجربه متفاوت از خودم رو براتون تعریف میکنم.
    ۱- خواستگاری در فامیل که به دلیل اختلافات خانواده ها، من ابتدا جواب منفی دادم و ایشون هم سالهاست ازدواج کرده و خوشبخته. ایشون هم ارتباطش رو با خانواده ما قطع کرده. یعنی حتی در حد یک پیام و احوالپرسی هم از مادر من سراغی نگرفته ولی در مراسمی اگر با ما روبرو بشه، ارتباط عادی داره. مثل یه ادم با آدم. (منظورم اینه که سردتر از ارتباط یک فامیل نزدیک)

    ۲- یکی از همکلاسی های من که سالها پیش خواستگاری کرد و علیرغم اینکه خیلی به من علاقه داشت و بسیااار پسر خوبی بود از اون خوب های انگشت شمار، ولی من حالا یا به خاطر شرایط روحیم در اون دوره یا به هر دلیل دیگه نمیتونستم احساس خاص قلبی بهشون داشته باشم. ایشون هم بعد از چند ماه منطقی خواستار تعیین تکلیفش بود و من جواب منفی دادم. بعدش هم یک فرصت دیگر خواست که من برای اینکه بیشتر معطلش نکنم اصلا پاسخی ندادم. و ایشون هم بعد از حدود یک سال ازدواج کردن. الان توی گروه بچه های کلاس، در گروه فقط وقتی من رو بچه ها توی گروه اد کردن، خیلی محترمانه سلام و اخوالپرسی کرد و هرگز هم پیامی در پی وی نداده. و نه من معذب میشم و عذاب وجدانی دارم نه او خشم یا عذاب وجدانی داره. داره زندگیشو میکنه و برادرانه یه احوالپرسی هم کرد.

    اما به نطر من تفاوت این دو کجا بود؟ مورد اول با بحران و تحقیر و سرزنش و ابراز خشم و .... تمام شد.
    مورد دوم با منطق و محترمانه و خیرخواهانه تمام شد.

    حالا نمیدونم قضیه شما چطور تموم شده که احتمالا زخمی شاید از جنس دلخوری یا عذاب وجدان همراهتون هست. ولی دیگه مهم نیست. اصلا چیزی نیست که بخواید بهش فکر کنید. یه چیزی بوده توی گذشته که تموم شده و رفته. دیگه فکر کردن بهش نداره. شما رفتید دنبال زندگیتون و ایشون هم رفته دنبال زندکیش. دغدغه های زندکی مشترک و شغل و این وضع اقتصاد و .... اونقدر کافی هست برای پر کردن وقت و تمرکزتون.

    ایشون هم حتما برای خودش کلی دغدغه داره و وقت اینکه بخواد به شما فکر کنه نداره.

    بی خیال این فکرها بشید. درونتون اگر بدی ای به او کردید خودتون رو ببخشید و لزومی هم به عذاب وجدان نیست. چون او خدایی داشته که حواسش بهش بوده و شما در برابر اون خدا هیچی نیستید.

    نیازی به ارتباط با شخص ایشان نیست. ایشون رفته دنبال زندگیش. ولی شاید مثلا یک ارتباط نرمال با پدر و مادر ایشون که بالاخره فامیل بوده اید، بتونه این حس گناه رو از بین ببره.

    او هم اگر بدی به شما کرده بگذرید و خدا رو شکر کنید که زندکی خوبی دارید


    جستجویی در خودتون کنید ببینید خلأ اصلی درونتان چیست که ناخودااآگاه به دنبال رفعش با هیجانی ناسالم هستید.

    گمان کنم این کتاب رو هم اکر کوش کنید بسیار بهتون کمک کنه. یکم سخته با اصطلاخاتش اشنا شدن. دور اول رو که خوندید بذارید یکم توی ذهنتون جا بیفته. بعد از مدتی دوباره گوشش بدید.


    زندگی نزیسته‌ات را زندگی کن: آزاد شدن از زندان‌های تکرار و روزمرگی بعد از سی سالگی
    https://ketabrah.ir/go/b42949/63969
    ویرایش توسط mehran667 : پنجشنبه 29 آبان 99 در ساعت 01:16

  5. کاربر روبرو از پست مفید mehran667 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 30 آبان 99)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دیروز [ 20:10]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    805
    امتیاز
    24,593
    سطح
    95
    Points: 24,593, Level: 95
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 757
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,679

    تشکرشده 1,815 در 746 پست

    Rep Power
    177
    Array
    سلام

    ما انسان ها باید بتونیم در زندگی مون بین عقل و احساسمون تعادل برقرار کنیم،

    هر جا احساس ما داشت عنان کار رو به دست میگرفت، عقل میاد جلو و از پیشروی بیشتر احساس جلوگیری میکنه و همین طور بالعکس.

    نکته بسار پر اهمیت مطلب شما اونجایی بود که از واژه " همسر مهربانم" استفاده کردی. این داستان همون تلنگر های عقل شما است که داره بهتون میگه نگذار احساساتت بیش از این جریحه دار بشه و از طرفی با آگاه به احساسات خودت مسیر بده، مسیرش رو بنداز تو کانال زندگی خودت و با همسر فعلی خودت.


    شما هر چی به این قضیه به طور منطقی نگاه کنی و از آگاهی های خود استفاده کنی بهتر میتونی عمل کنی.

    دائم با خودت بشین از خصوصیت مثبت زندگی فعلی ات نوت برداری کن، اتفاقات منفی که اگر این احساست بیشتر عمق پیدا کنه هم در کنارش بیار.

    این روند رو هر چی بیشتر ادامه بدی، ذهنت دیگه یه جاهایی بهت هشدار میده.

    سعی کن وقت بیشتری رو با خانواده فعلی ات بگذرونی و در ادامه به طور ریشه ای این خاطره خودت و شخصیت اون خانوم رو از ذهنت بیرون ببر.

    مثلا میتونی از همین الان با خودت قرار کنی دیگه نگی "معشوقه سابق" بگی عشق من برای این همسرم تجلی پیدا کرد و اون خاطره فقط یه وابستگی بچه گانه بوده.

    از مشاوره هم میتونی کمک بگیری

  7. کاربر روبرو از پست مفید Mvaz تشکرکرده است .

    Pooh (جمعه 30 آبان 99)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 00 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1395-2-16
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    5,588
    سطح
    48
    Points: 5,588, Level: 48
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    103

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    با تشکر از حرفای خانم pooh
    یک نکته ای رو هم بنده محض یادواوری خدمتتون بیان میکنم و الا مطمئنا خودتون تجربه کردین
    معشوقه یعنی ادمی که بهش عشق میورزیم و ادمی رو که هم بهش عشق میورزیم یعنی فقط خوبه !چون ادم عاشق اصلا بدیها رو نمیبینه!!
    خب طبیعیه وقتی دوباره میبینیمش کمی احساساتمون غلیان پیدا میکنه و این یعنی ما هنوز مثل سابق اون فرد رو بدون عیب و قابل پرستش دلمون میدونیم.در حالیکه این ادم هم مثل من و شما خوبی و بدی رو با هم داره ولی یا نه اون موقع متوجه شدیم و یا اگه فهمیدم اشکالاتش چیه ؟ما اون ادم رو با خوبی های صرفش تو ذهنمون بایگانی کردیم و شد معشوقه!
    شما وقتی میگین همسر مهربانم یعنی این خوبی همسرتون پر رنگ هست و این یعنی ادم با انصافی هستین و میتونین مسیر درست رو برای خودتون روشن نگه دارین.
    کافیه خوبی های همسرتون رو در ذهنتون پر رنگ تر کنین و اشکالات خانم قبلی رو متذکر بشین به خودتون. بعد مدتی اون خانم از مقام معشوقه بودن در میاد و کم کم ذهنتون به جایی میرسه که اون فرد رو نه تنها معشوقه نمیبینه بلکه یاد میکنه از انتخابی که درست نبوده و خدا با حکمتش مسیرتون رو به سمت بهتری سوق داده.
    با این روش حتی بارها اون خانم رو ببینین هیچی پیش نمیاد
    پس سعی کنین مقام معشوقه بودن رو از این فرد در ذهنتون دور کنین (با بخاطر سپردن صفات خوب همسرتون و مرتب به زبون اوردنش و یکبار هم مواردی که اون بنده خدا داشتند و باب طبع شما نبوده)
    +
    دقت روی موارد بولد شده حرفهای خانمpoohتوسط خودتون


    موفق باشین
    ویرایش توسط همراهی : جمعه 30 آبان 99 در ساعت 01:56

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    47
    Array
    جناب بهتره درمورد مفهوم عشق بیشتر تحقیق کنین . عشق پاکه - تو عشق توقع نیست - وابستگی نیست و همش خوبی و مهربانی هستش . ( تو آموزه های دینی که به ما یاد دادن که درست هم هست فقط وابستگی عشق ، برای خدا مطرحه که بالاترین عشقه میگن . عدم رعایت این اصل باعت آسیب در ما انسانها میشه ) . خوب الان ببین شما با داشتن زن و بچه رفتی به زن دیگه که برای یکی دیگه هست و خودش همسر داره دل بستین . معنی عشق را میده به نظرت ؟ به نظرت معنی تعریف پاکی عشق را میده ؟ اون چیزی که شما تعریف کردی هوس هست نه عشق . این چه تعریفی از عشق را می رسونه وقتی شما همسر خودت را معشوقه اول و آخرت ندونی در تعریف عشق در عنوان همسر . راهش اینکه با مدیریت فکر و احساس و توجه به همسرتون و زندگیتون بر این مشکل غلبه کنین . می تونین بدون تعصب تحقیق کنید و در این خصوص مطالب زیادی بیاموزید .

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آذر 99 [ 12:36]
    تاریخ عضویت
    1399-8-28
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    1,588
    سطح
    22
    Points: 1,588, Level: 22
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Niagara نمایش پست ها
    خوب الان ببین شما با داشتن زن و بچه رفتی به زن دیگه که برای یکی دیگه هست و خودش همسر داره دل بستین . معنی عشق را میده به نظرت ؟ به نظرت معنی تعریف پاکی عشق را میده ؟ اون چیزی که شما تعریف کردی هوس هست نه عشق .
    واقعیت اینه که همانطور که خانم pooh اشاره کردند من سالهاست دچار عذاب وجدانم و به نظرم در حق این خانم ظلم بزرگی کرده ام !

    هرچند گذشت زمان ثابت کرد که بهترین تصمیم را گرفتم و هر تصمیمی غیر از این ممکن بود موجب عواقب بسیار ناگواری برای طرفین شود ؛

    اما برداشت من از راهنمایی دوستان این است که من کار اشتباهی نکرده ام و حتی در صورت تقصیر هم لازم است خودم را ببخشم و ایشان و آن رابطه را به صورت کلی فراموش کنم ؛
    ( بی خیال این فکرها بشید. درونتون اگر بدی ای به او کردید خودتون رو ببخشید و لزومی هم به عذاب وجدان نیست. چون او خدایی داشته که حواسش بهش بوده و شما در برابر اون خدا هیچی نیستید ! ) و این نکته را در نظر داشته باشم که ( از همین الان با خودت قرار کنی دیگه نگی "معشوقه سابق" بگی عشق من برای این همسرم تجلی پیدا کرد و اون خاطره فقط یه وابستگی بچه گانه بوده ) و ( منطق و عقل را جایگزین احساسات و علائقم کنم )
    ویرایش توسط سحر بهاری : شنبه 01 آذر 99 در ساعت 07:54 دلیل: درخواست استارتر برای حذف بخشی از جمله به دلایل شخصی

  11. کاربر روبرو از پست مفید mehran667 تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 30 آبان 99)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    47
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehran667 نمایش پست ها
    آیا صرف داشتن این علاقه و عشق ! خیانت به همسرم است !

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehran667 نمایش پست ها
    اما برداشت من از راهنمایی دوستان این است که من کار اشتباهی نکرده ام و حتی در صورت تقصیر هم لازم است خودم را ببخشم و ایشان و آن رابطه را به صورت کلی فراموش کنم ؛

    اگه ما در قلب و فکرمون گناه کنیم یعنی اشتباه کردیم . شاید این احساس شما اولش شدید نباشه ولی با پرورشش شعله ور میشه . وقتی خودت همسر داری بری به یکی دیگه عشق و علاقه داشته باشی خطاست دیگه . یه جایی از دستت در میره و میرین تو خطا . اولش فکرهای ساده هست . بعدش معلوم نیست چی میشه . البته از دید من . اشتباه شما اینجا بود . شاید نظر دوستان یه چیز دیگه باشه . ولی خوب ما نیامدیم شما را محاکمه کنیم . شما خودتون زنگ خطر را باید فهمیده باشید که فهمیدید . به قول خودتون این وابستگی های بچه گونانه را کنار بذارید و به زندگی تون برسید . چون اگه دقت نکنید هم به خودتون آسیب می زنید هم به همسر و فرزندتون و هم به اون خانم و خانواده اش .شما الان به همسر و خانواده تون تعهد دارید مراقب این تعهد باشید . راه حلش هم در پست قبل خدمتتون گفتم : مدیریت فکر و احساسات و تمرکز به زندگیتون . این جمله پاسخ تاپیک شماست . شاید با دیدن ایشون احساسات منفی باز سراغتون بیاد. حضوری مشاوره برید و در مورد تکنیک های کنترل احساسات و ذهن بیاموزید .
    حجاب فقط برای خانم ها نیست . شما آقایون هم باید حجاب داشته باشین و مراقب دلتون باشین . موفق باشین .
    ویرایش توسط Niagara : جمعه 30 آبان 99 در ساعت 14:35

  13. 3 کاربر از پست مفید Niagara تشکرکرده اند .

    gholam1234 (جمعه 30 آبان 99), Pooh (جمعه 30 آبان 99), همراهی (جمعه 30 آبان 99)

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    316
    Array
    سلام.

    جناب قضیه رو اینقدر پیچیده نکنید و کشش ندید.

    اینقدر فکر کردن به این قضیه همونقدر بچگانه است که بخوایم الان فکر کنیم وای من توی بچگی مثلا موهای فلانی رو کشیدم...

    بی خیال بابا. تموم شده رفته.

    به زندگیتون برسید. همونجوری که تا حالا رسیدید.
    الان همسر دارید، فرزند دارید، با توجه به سنتون، احتمالا فرزندانتون در سنین نوجوانی باشند. تمرکزتون رو بذارید بر نقش پدری و همسری خودتون. دغدغه های ارزشمند و واقعی زندگیتون رو ببینید و برای چیزهایی وقت و انرژی بذارید که ارزشش رو داشته باشه و مفید باشه.

    فکرهای دیگه ای که اصلا نه اساسی دارند نه فایده ای رو بریزید دور.
    .
    .
    .
    گمان میکنم انرژی انباشته ای در شما موجود باشه که اکر در جهت درست هدایتش کنید عالی میشه.
    مثلا در جهت رشد شغلی، کارهای خیریه، ایجاد شغل، حتی کاری هنری و دستی و ....
    ویرایش توسط Pooh : جمعه 30 آبان 99 در ساعت 15:58

  15. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    gholam1234 (جمعه 30 آبان 99), همراهی (جمعه 30 آبان 99)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 00 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1395-2-16
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    5,588
    سطح
    48
    Points: 5,588, Level: 48
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 162
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    103

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببینین اقای مهران
    بنده بادقت مطالب رو خوندم اینکه گناه کردین یا نکردین در حیطه تشخیص من بنده نیست .به ظاهر شما در خارج فعلی رو مرتکب نشدین و با قصد و نیت هم به اون خانم فکر نکردین در موقعیت قرار گرفتین و ناخوداگاه به یاد گذشته و عذاب وجدانتون افتادین!
    بنده اینو بلدم که لا یکلف النفس الا وسعها
    تا اینجا در موقعیت قرار گرفتن به اختیار شما نبوده اما بعد از این به قول خانم نیگارا افسار اسب چموش ذهنتون رو به دست بگیرین که خدای نکرده در گذشته فرو نرین که کم کم از خونواده فعلی دور میشین و اول ناخواسته و بعد درحقشون خواسته اجحاف میکنین و دیگه مسلما در گناه می افتین.
    اما نسبت به اون خانم اول
    یا الان خوشبخت هستن یا نیستن!که هردو نتیجه انتخاب خودشون هست و به شما ربطی نداره.
    اگر خدای نکرده شما در حقشون ظلمی کردین و بی دلیل رهاشون کردین خب باید استغفار کنین و اونقدر کارهای خوب انجام بدین که انشالله خدا ازشما بگذره..نمیگم برین عذرخواهی چون خود ارتباط ممکنه شما رو تو دردسر بندازه ..
    هرچند گذشت زمان ثابت کرد که بهترین تصمیم را گرفتم و هر تصمیمی غیر از این ممکن بود موجب عواقب بسیار ناگواری برای طرفین شود ؛
    اما اگه با دلیل رها کردین خدای مهربون حواسش هست و از شما میگذره و برای دل دردمند اون خانم هم التیامی گذاشته.شوهر خوب فرزندان خوب و یا..
    پس شاکر خدای خوب باشین و شکر گزارش باشین که در هر حالتش هوای شما رو داره و شکر نعمتش اینه که مراقب امانتاش باشین.
    همسر مهربانتون و فرزندانتون امانت خدا هستند در دستان شما.هر چه امانتدارتر باشین بنده شاکرتری هستین و خدا هم بیشتر حواسش به شماست.

    در دوران کودکی و نوجوانی دارای احساسات و علاقه زیادی به دختر یکی از اقوام نزدیک داشتم
    به قول خانم pooh از این فازا خارج بشین( این احساسات مال نوجوانی بوده .شما اولین نوجوان دلبسته به فامیل نیستین اخریش هم نیستین الانم تو فاز عشق نوجوانی رفتین و الا به عقل 40 سالتون نگاه کنین چه بسا عقل با قدرت نهیتون کنه)پس به زندگیتون ادامه بدین که خیلی زود قطار زندگی به انتها میرسه و فرصت حسرت خوردن و غصه خوردن و ملامت کردن نیست. توشه رفتنتون رو با یک همسر خوب بودن،پدر نمونه بودن و بنده خوب خدا بودن پرکنین
    دست حق پشت و پناه تلاشتون
    ویرایش توسط همراهی : جمعه 30 آبان 99 در ساعت 17:54


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.