به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 آذر 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-9-21
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    3,245
    سطح
    35
    Points: 3,245, Level: 35
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 21 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    راهنمایی در مورد پاره کردن رشته های گذشته

    سلام دوستان.
    ابتدا خیلی سریع خودم رو معرفی میکنم، من یه پسر 25 ساله هستم، الان در حال تحصیل در مقطع ارشد یک رشته مهندسی در یکی از بهترین دانشگاه های تهران هستم، یه مدت هم سربازی رفتم و چیز زیادی از حدمت من نمونده.
    خیلی نیاز به راهنمایی و کمک دارم. امیدوارم نظراتتون رو از من دریغ نکنید. حقیقتش من خیلی سال پیش (بیش از 6 سال) و در بدو ورود به دانشگاه به یکی از همکلاسی هام علاقه مند شدم. ماجراهای زیادی اتفاق افتاد( که فکر نمیکنم ضرورتی داشته باشه شرح بدم همش رو ولی اگه دیدید نیازه میتونم بگم ) و در نهایت سه سال پیش که با ایشون خیلی صریح حرف زدم جواب منفی گرفتم، با تمام این حرفا در تمام این سه سال که ازون ماجرا میگذره نتونستم ایشون رو فراموش کنم، همیشه ته دلم بهش فکر کردم، همیشه تو ناخوداگاهم وقتی به اینده فکر میکردم اونم بود، من سربازی رفتم ، یه مقطع اومدم بالاتر و رفتم یه شهر دیگه ، درگیر امتحان و سمینار و پروپوزال و پایان نامه شدم بازم فراموشش نکردم، گرفتار یه جور خود آزاری مزمن شدم، تمام روابط و مسایل زندگیم به جوری گره خورده به این خانوم. تا اینکه تازگی های از طریق یکی از دوستان متوجه شدم این خانوم ازدواج کرده و به طبعش یعنی دیگه امکان رسیدن به اون خانوم منتفی شده واسه همیشه، اما بازهم من نمیتونم از فکرش در بیام، میگم حتی سه ساله ندیدمش و صداش رو نشنیدم ولی ذره ای از احساسی که 6 سال پیش بهش داشتم کم نشده و این موضوع داره ازارم میده، تحت هیچ شرایطی نتونستم به کس دیگه ای فکر کنم، نتونستم و ( نخواستم هم) که رابطه جدیدی رو شروع کنم چون به نظر من اصلا احلاقی نبود وقتی کس دیگه ای تو ذهن دارم، به دختر دیگه ای قولی بدم.
    من الان درگیر پایان نامه ارشدم هستم، دو تا پیشنهاد کاری خوب داشتم،که به دلیل مشغله درسی زیاد ازشون چشم پوشی کردم من سرمو به هر طریقی میشده گرم کردم، سعی کردم فراموشش کنم ولی نتونستم، به نظرم یه جورایی دلم میخواد به خودم ازار برسونم با فکر کردن به اون دختر یعنی یه جور اعتیاد شده برام، با این وضع مطمنم ازدواج نمیتونم بکنم و اگه ازدواج هم بکنم ازدواج موفق نخواهد بود.
    به نظرتون برای بیرون اومدن از این شرایط چه کنم؟؟؟ نیاز به مراجعه به روانشناس و روانپزشک دارم؟؟؟ دوست ندارم اینو بگم ولی گاهی بی اختیار بغض میکنم !! واقعا دلم میخواد از هر چی که منو متصل به گدشته میکنه رها شم. ببخشید طولانی شد.

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 خرداد 04 [ 20:05]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,225
    امتیاز
    94,117
    سطح
    100
    Points: 94,117, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,934

    تشکرشده 6,925 در 2,425 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام


    شما از یه خانمی درخواست ازدواج کردید و اون خانم به هر دلیل به شما گفته نه !

    یه پسری که از یه دختری خوشش می یاد برای ازدواج ،،،، باید مراحل ازدواج را طی کنه بدون وابستگی !

    و به عنوان یه گزینه بره طرف را بررسی کنه - نه اینکه بره تو فاز احساسات


    چون امکان داره به هر دلیلی این اتفاق نیافته ( اختلاف های خانوادگی - سلیقه ها و .....) و شخص آسیب ببینه .


    در حکایت شما هم همینه ! این یه گزینه بود برای شما !!!

    همین !!!!

    از طرفی او خانم ازدواج کرده و باید براش آرزوی موفقیت کنید!

    وقتی اونو از دلت رها کنی - تو دلت جای خالی پیدا میشه برای شخصی دیگه !!

    راهزن عمر خودت نباش !


    الخیر فی ما وقع


    ......................................

    ذهن یه ساختاری داره باید بلد باشی که چطوری مدیریتش کنی !

    اگر هر روز به اون دختر فکر کنی ،،، داری در شبکه های عصبی ذهنت ،، یه پیوند عصبی ایجاد میکنی !

    هر دفعه که بیشتر فکر میکنی ،،داری به این تغدیه فکری کمک میکنی - برای همین نمی تونی فراموش کنی !


    باید برای اون فکر یه جایگزین بیاری !


    به یه روانشناس بالینی مراجعه کنید و خیلی راحت این مورد را حل کنید

    البته اگر دوست داری از این خواب بیرون بیای !


    موفق باشی .


    ویرایش توسط باغبان : شنبه 06 آذر 95 در ساعت 23:12

  3. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Matarsak (شنبه 06 آذر 95), نجمه چ (شنبه 06 آذر 95), بارن (یکشنبه 07 آذر 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1395-6-03
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,292
    سطح
    19
    Points: 1,292, Level: 19
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 21 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من نظر شخصی مو میگم.
    این خود ما هستیم که به یه فکر یا رویا یا هرچی پر و بال می دیم و یه آدم رو توی ذهن خودمون بت می کنیم و خودمون رو به این فکر وابسته و در نتیجه در عمل نمی تونیم نادیده بگیریمش. به نظر من شما باید این حقیقت رو بپذیرید که بالاخره "یک روز" باید برای همیشه این مساله رو که اون ادم دیگه توی زندگی شما نیست بپذیرید و برای خودتون حلش کنید.

    شما سه سال بدون اون ادم تونستید زندگی کنید و پیشرفت کنید بعد از این هم می تونید.
    اگر اون خانم به شما جواب منفی داده، خب چه اصراری هست برای اینکه حستون رو نسبت به اون فرد حفظ کنید؟ یه احساس "یک طرفه" شما رو راضی می کنه؟ به نظر من دختر و پسر فرقی نداره، هرکسی برای خودش ارزش و شخصیت داره و آدم باید به همون اندازه که عشق می ده عشق دریافته کنه (حالا نمی گم متر دستمون بگیریم) ولی احساس یک طرفه اصلا خوب نیست.
    تازه این خانم ازدواج هم کرده. شما باید اول با این مساله کنار بیایید و به جای فکر کردن به گذشته، به آینده فکر کنید. کم کم و با گذر زمان همه چیز حل میشه.
    بعدش مطمئن باشید باز هم می تونید به کس دیگه ای احساس پیدا کنید. این ویژگی ادماست که در گذر زمان می تونن چندین بار عاشق بشن ...

    البته شما کلی گفتید. نگفتید که چه چیزی شما رو توی گذشته متوقف کرده؟ چرا فکر می کنید نمی تونید به کس دیگه ای علاقه مند بشید؟

    این رو هم بگم درسته که من و بقیه دوستانی که نظر می دیم داریم از بیرون به ماجرا نگاه می کنیم ولی اکثرا از این دست مسایل داشتیم و درک می کنیم. شما با ادامه این وضعیت فقط به خودتون صدمه می زنید و انرژی و وقت و عمرتون رو هدر می دید.
    برای خودتون، احساستون و جوونی تون ارزش بیشتری قایل باشید.
    ویرایش توسط arghavan1366 : شنبه 06 آذر 95 در ساعت 23:21 دلیل: -

  5. 3 کاربر از پست مفید arghavan1366 تشکرکرده اند .

    Matarsak (شنبه 06 آذر 95), نجمه چ (شنبه 06 آذر 95), بارن (یکشنبه 07 آذر 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 آذر 96 [ 08:55]
    تاریخ عضویت
    1392-9-21
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    3,245
    سطح
    35
    Points: 3,245, Level: 35
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    27

    تشکرشده 21 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط arghavan1366 نمایش پست ها
    شما سه سال بدون اون ادم تونستید زندگی کنید و پیشرفت کنید بعد از این هم می تونید.
    راستش خیلی از کارهایی که تو این مدت کردم با این ذهنیت و هدف بود که روزی بتونم به کسی دوسش دارم یا فکر میکردم دوسش دارم برسم!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط arghavan1366 نمایش پست ها
    این خود ما هستیم که به یه فکر یا رویا یا هرچی پر و بال می دیم و یه آدم رو توی ذهن خودمون بت می کنیم و خودمون رو به این فکر وابسته و در نتیجه در عمل نمی تونیم نادیده بگیریمش. به نظر من شما باید این حقیقت رو بپذیرید که بالاخره "یک روز" باید برای همیشه این مساله رو که اون ادم دیگه توی زندگی شما نیست بپذیرید و برای خودتون حلش کنید.
    گاملا درسته، من تو این شش سال تو ذهنم با این خانونم زندگی میکردم، میدوستم کارم غلطه و تلاشی برای توقفش نمیکردم، چون یه جور احساس رضایت کاذب بهم القا میشد با این تفکر.

    نقل قول نوشته اصلی توسط arghavan1366 نمایش پست ها
    بعدش مطمئن باشید باز هم می تونید به کس دیگه ای احساس پیدا کنید. این ویژگی ادماست که در گذر زمان می تونن چندین بار عاشق بشن ...
    عاشق شدن اسونه ولی تجربه کردن عشق سخته، من نمیتونم کسی رو خوشبخت کنم وقتی اکثر ظرفیت ذهنم درگیر جای دیگه ای هست.
    خیلی ممنونم از وقتی گه گذاشتین و یه چیزی که جا داره بگم اینه که عشق اول خیلی فرق داره طبق شنیده های من، میگن هرگز فراموش نمیشه شاید کمرنگ شه ولی فراموش نمیشه!!! فک کنم این حالت در مورد رخ داده!!

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 آذر 95 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-9-23
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    29
    سطح
    1
    Points: 29, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 5.0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست من.
    منم مشکل تورو دارم. حدود شش سال پیش با یکی دوست بودم که رابطمون مثل رابطه های امروزی نبود و هدف داشتیم ولی یه سری مشکلا پیش اومد و من گزاشتمش کنار ولی بعد از جدایی پشیمون شدم چون هنوزم دوستش داشتم. به هر نحوی خانوادمو راضی کردم بریم خاستگاری (بهمن سال 92). رفتیم و جواب نه شنیدیم البته از جانب پدر. مکاتباتی هم که داشتم بعد خواستگاری متوجه شدم علاقه ای نداره برای ازدواج با من. اولش ناراحت شدم بعدش خوشحال شدم وقتی بیشتر فکر کردم دیدم این خانم در واقع علت رد کردن من خودش بوده که در حد من نمیدیده (به علت مشکلات گذشته). منم از اون موقع به بعد هیچ ارتباطی نداشتم باهاش ولی هنوزم ذهنم درگیرش بود. تا اینکه حدود یک ماه پیش رفتم پیش یه روانشناس حاذق. خیلی قشنگ توجیهم کرد. ببینین علت اینکه ما نمیتونیم فراموش کنیم اینه که نمیخوایم ذهنمون رو زندانی اون فرد کردیم و خودمونو همش آزار میدیم. کافیه به باور خودت برسی به خودت ارزش قائل شی. اون دختر خانم رو الان مثل یه زر ورق میبینم که از دور منو جذب خودش کرد جلوتر که رفتم دیدم خبری نیست. الان شمام باید به این باور برسی و فرصتاتو نسوزونی. من هنوزم سخته واسم، هفته پیش نامزد کرده ولی اهمیتی نداره حتی کینه هم ندارم ازش فقط دلم به حال کسی میسوزه که با یه همچین دخترای بی وفایی ازدواج میکنه. وسلام

  8. کاربر روبرو از پست مفید xxkamixx تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 23 آذر 95)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مهر 96 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1392-11-18
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    2,883
    سطح
    32
    Points: 2,883, Level: 32
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دل نبند که تهش تلخیه

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 مهر 96 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1392-11-18
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    2,883
    سطح
    32
    Points: 2,883, Level: 32
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی را دوست بدار که "دوستت دارد",
    حتی اگر غلام درگاهت باشد؛
    و دست بکش از دوست داشتن کسی که "دوستت ندارد",
    حتی اگر سلطان قلبت باشد...
    فراموش نکن که:
    "زمان"
    آدم وفادار رو مشخص می کنه
    نه "زبان"....
    دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست،
    اما برای ماهی زندگیست...
    برای کسی که دوستت دارد
    "زندگی" باش نه "تفریح"

  11. کاربر روبرو از پست مفید HaD تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (دوشنبه 29 آذر 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.