درود بانو
باز هم همانند دفعات قبل روابط احساسی قبل از ازدواج و دوری از منطق و انتخاب احساسی بجای طی کردن مسیر درست و نتیجه ای که در پی داره.
مخالفت 2 خانواده
طول کشیدن دوران عقد
بدقولی در برزگاری مراسم و دروغ گفتن
نداشتن مدیریت مالی شوهرتان
نداشتن برنامه مشخص از طرف شوهرتان
دخالت خانواده ایشون و خانواده شما و برخورد نامناسب برادرتان
نداشتن مهارت ارتباطی و برقراری ارتباط صحیح بین شما و شوهرتان
و.......
کلا مشکل زیاده شوهر شما نه پولی داره نه شغلی اونوقت با مدرک لیسانس قصد رفتن به خارج اردارند و فکر ذکرشان شده رفتن پیش برادرشان برای پیدا کردن شغل آیا برنامه ای دارن؟بعد از خارج شدن از این شغلی که داشتند پیش فامیل شما آیا جای دیگه ای مشغول شدن؟
شما بیشتر از خودت و شوهرت بنویس کاملتر توضیح بده تا بشه بهتر راهنمایی کرد
ایشون قبلا هم شاغل بودن؟پس اندازشون چقدر بوده؟
در صورت نداشتن پس انداز اونموقعی که باهم دوست بودید ایشون از درامدشان پس اندازی هم داشتند؟
اون مبلغ 10 میلیون چی شد وام مادرشون گرفتن؟
بهتره پای خانواده ها را وسط نکشید خودتان دونفری باهم صحبت کنید.اینجوری بهتر میتوانید مشکل بین خودتان را حل نمائید.ولی بطور موقت نیازه شما و شوهرتان دونفری بنزد مشاور بروید.شما توقع خودتان را پائین بیاورید لازم نیست حتما توی تالار باشه یک عروسی ساده هم باشه خوبه مهم اینه برید سر خانه و زندگیتان و اینکه با توجه به بی پولی ایشون بهتره منزلی اجاره کنید و با توجه به وسع مالی ایشون باهم دنبال راه حل باشید. این پیشنهاد را با ایشون مطرح کنید.
ولی مسئله اصلی اینه آیا ایشون الان جایی شاغل هستند و از خودشان درامدی دارند که بتوانند حداقل های مورد نیاز یک زندگی مشترک را تامین بکنند.
الان مسئله اینه شما باید ببینی با توجه به شخصیت ایشون و شناختی که از خودش و خانواده اش پیدا کردی میتوانی همینطور که هستند قبولشان بکنی یا خیر؟اینکه پدر و مادرش پولشان را چطوری خرج میکنن بخودشان مربوطه درسته توی مراسم خواستگاری حرف هایی زده شده ولی با توجه به وضعیت الان باید ببینی آیا میتوانی با این شرایط زندگی بکنید یا نه روی کمک مالی خانوادش خیلی نمی توانی حساب باز کنی
اینم مد نظر قرار بده شما الان 30 سال سن دارید انتخابی که کردید بر اساس احساسات بوده حداقل ایندفعه برای ادامه یا جدایی منطقی تصمیم گیری کنید همه تلاشت را انجام بده ان شاء الله مشکل حل بشه.این را هم بدانید رابطه شما با مادر ایشون تاثیر مستقیم داره توی خارج شدن شما از بلاتکلیفی که در حال حاضر دارید
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
علاقه مندی ها (Bookmarks)