+عاشق شدم بگم یا نه

[davoodgt]

به نام خدا
سلام به همه دوستان عزیز اینجا جای خیلی خوبی هست خدا خیرتون بده که به این مسائل مهم پاسخ می د ید . من هم امیدوارم از نظرات سازنده شما استفاده کنم .
من 23 سالمه تازه کاردانی گرفتم و هنوز سربازی نرفتم و قصد دارم کارشناسی را هم بگیرم. یعنی تا چهار سال دیگه هنوز امادگی برای ازدواج ندارم.
من مدتی طولانی هست که عاشق دختر خالم شدم و نمی دونم احساسمو بهش بگم یا نه ؟
خودم فکر می کنم میگم هنوز زوده بهتره کمی بیشتر صبر کنم تا حداقل اماده تر شم؟ مثلا دو سال دیگه که دیگه خانواده را هم در جریان بگذارم. ولی همش به فکرشم و اینکه اون چه احساسی به من داره؟ تمرکزی روی کارهام ندارم فکر می کنم هر چی زودتر از احساسش با خبر شم فکرم ازادتر میشه. از عاشق بودنم مطمئن هستم. از اثرات ازدواج فامیلی هم می دونم (ژنتیک وبچه این حرفها) ولی عاشق هستم و میدونم هم که عشق کاذبی نیست.
ممنون میشم راهنمایی کنید

[shad]

شما مگه خودتون نمی گفتین عقد طولانی بهتر از دوستی پنهانه؟ خوب شما هم اگه تمام معیارهاتون رو در نظر گرفتین و دخترخاله تون رو همسر مناسبی می دونین، اگه از لحاظ روحی و فکری آمادگی تشکیل خانواده رو دارین می تونین از طریق مادرتون موضوع رو مطرح کنید البته به منظور شناخت بیشتر تا بهتر بتونید تصمیم بگیرید.
در ضمن تمام ازدواج های فامیلی هم به مشکل ژنتیکی بر نمی خورن که فهمیدن این قضیه هم به یه آزمایش ساده نیاز داره.

[hossein.tajalla]

سلام داوود جان به نظر من در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست پس اگه عاشق شدي نترس ممكنه كه دير بشه و نتوني احساستو بيان كني موفق باشي

[davoodgt]

سلام ممنون از نظرات شما
در جواب شادی خانم باید بگم بله من خودم می گم عقد طولانی بهتر هست ولی مشکل اینجا هست که می دونم خانواده من و خالم هر دو مخالف این موضوع هستند پس می مونه رابطه پنهان تا موقعی که شرایط فراهم بشه که این راه را هم نمی خوام انتخاب کنم که کلافم میکنه ای کاش عاشق نشده بودم
و اما حسین اقا من استخاره نمی کنم بلکه می خوام منطقی فکر کنم و راه بهتر را انتخاب کنم.

[mohsen.s]

سلام دوسته عزيز . اقا داوود تصميم گيري با خودته ولي به اين فكر كن كه اگه ميخواي بذاري يه خورده دير تر بگي مواظب باش كه يه موقه قبله اينكه بجنبي كاراز كار نگذره . منظورم اينكه خدايي نكرده دختر خالت يه وقتي به كسي دل ببنده .
ولي اگه به اين نتيجه رسيدي كه قضيه رو باهاش در ميون بذاري (كه منم با اين موافقم)
اول اينكه خودتو اماده كن براي شنيدنه هر جوابي . منظورم جوابه منفيه
دوم اينكه قضيه رو خيلي رك بهش نگو . سعي كن كم كم بهش بفهموني كه هم خودت كم كم مزه دهنشو بفهميو امادگيشو پيدا كني هم اون
سوم اينكه براي اين رابطه اي كه ميخواي شروع كني هدف داشته باش . يعني به اين اعتقاد رسيده باشي كه با شروع شدن اين رابطه مسئوليته سنگيني رو دوشت ميفته . مسئوليته زندگي . دلبستگيه اون دختر . تكيه كردنه اون دختر بهت و ...و بايد مرد باشيو مثله يه مرد محكم جلو بري
و چهارم ايكه اگه جوابه منفي شنيدي كه به احتماله زياد اين اوله كاري ميشنوي اگه واقعن دوسش داري به هيچ وجه نبايد جا بزني و توقع هم نبايد داشته باشي كه سريع به خواستت جوابه مثبت بده . بايد بهش فرصت بدي تا كم كم بفهمه كه چقدر دوسش داري و كم كم به خواستت جواب ميده (اگه خدا بخواد و قسمته هم باشين)
موفق باشي . فقط از چيزي كه واقعن بايد پرهيز كني عجله كردنه . توي اين راه بايد صبور باشي
التماس دعا

[davoodgt]

یه موضوع دیگه هم هست چند سالی هست که من زیاد نمی تونم ببینمش رفتن یه شهر دیگه و من فقط سالی یکی دو بار می بینمش

[davoodgt]

خیلی ممنونم از همه عزیزان که نظر دادن من یه گشتی تو این تالار زدم و دیدم خیلی ها مشکل دارن و این برام جالب بود که با اینکه خودشون مشکل دارن ولی بقیه را هم راهنمایی می کنند. خیلی ادمهای باحالی هستید.
راستی بالاخره تصمیم خودمو گرفتم می خوام باهاش در این مورد صحبت کنم.