سلام به همه دوستان عزیز
من حدود دو سال پیش با یکی از هم کلاسیهام نامزد کردیم خانومم 3 تا خواهر بزرگتر داره که قرار شد تا اونا ازدواج کنند موضوع ما مخفی بمونه تا یه موقع نگن دخترای بزرگتر حتما ایرادی داشتن که اول کوچیکه رفته خلاصه ما هم قبول کردیم اون موقع من 21 سالم بود و خانمم 18
اون اوایل مشکلاتی پیش اومد که با کمک شما دوستان همدردی حل شد
تا رسیدیم به الان که باباش رضایت داد با ازدواج خواهر بزرگه ما رسمی بشیم و دیگه لازم نیست صبر کنیم تا اون 2تای دیگه ازدواج کنند
اینم بگم با خواهراش رابطه خوبی دارم و چون داداش ندارن منو مثل داداششون دوست دارند
همه چی خوب بود تا خواهر بزرگتر نامزد کرد مشکلات منم شروع شد.....خیلی معذرت میخوام این پسر که 30 سالشم هست یک ادم افاده ای و نچسب و بی معرفت و حسودو ادم ضایع کن که دوست داره همرو کوچیک کنه که بگه اره منم رستم دستان و شماها کریم شیره ای
مثلا مسائل مالیشو هی به رخ میکشه که نمیدونم توی 3ماه 50تومن دراوردم و میاد پز میده این خانم ما هم هی میاد ازش تعریف میکنه
پسر برگشته به من میگه تازه واردو.... در صورتی که میدونه ما 2ساله نامزدیم
برگشته به مادر خانمم گفته اونا که عقد نکردن هنوز به هم بزنید داداش من بیاد جلو(باید اینم بگم که این اقا 11 تا بچن و فکر کنم کمبوداشو میخواد اینجا برطرف کنه) مادر خانمم هم حالشو گرفته وقتی این حرفو زده این حرفو پسر عموی خانمم به گوشم رسوند
حالا سر این اقا بدجوری با خانمم بحثمون شده همش منو مقصر میدونه که تو لوسی تک پسری و الکی حساسی و از این حرفا
منم گفتم هرچی هستم تحمل اینجور ادمارو ندارم
من اصلا نمیتونم جواب چشم هم چشمی اینارو در اینده بدم این یارو که نمیدونم با چه کاری دو سه ماهه 50 تومن درمیاره و میخواد رقابت کنرو چه جوری بدم؟هیچی نشده تا ماشین منو دید رفت همونو چند مدل بالاترشو خرید و حالا خانم منم گیر داده از اون بالاترشو بگیررر
این تازه اولشه خدا ادامشو به خیر کنه
من اون اول هیچ شناختی از وضع مالی خانوادش نداشتم و اهمیتی هم نمیدادم اما با ورود این شخص این موضوع مالی هم داره کم کم خودشو نشون میده...پدر خانمم ادم پولداریه ماشین میلیاردی زیر پاشه و باغهای زیادی شمال تهران داره ولی وضع مالی ما کاملا متوسطه....به خاطر همین نداری از نظر اون با نداری از نظر من زمین تا اسمون فرق میکنه...حالا هم اینو میزنه تو سر من که زرنگه و از این حرفا...خودشم اصلا نداری ندیده که مطمئنم با دو بار نداری منو پز دادن اون یارو فاتحه من خوندست...میگن ادما تو عصبانیت حقیقتو میگن خانمم هم یه بار تو عصبانیت گفت من خونه بابام همه چی داشتمو دارم تو هم باید هرچی میخوام فراهم کنی کهبعدا از این حرفش عذرخواهی کرد
من اصلا تحمل این وضعیتو ندارم اون ادم خودشیرینو پول پرست جلو پدر زنم هم خیلی از من بد میگه و میخواد خرابم کنه....با اینکه 7سالی از من بزرگتره ولی باز شرایط من ازش بهتره اما این جوری نشون داده که انگار قضیه برعکسه....این روی ذهن خانمم هم تاثیر گذاشته و اونو میکوبه توسر من اون خونه هم نداره ولی من دارم اما این پسر خاله زنک تو گوشش میخونه با مادر شوهرو خواهر شوهر نباید توی یک ساختمون باشی خانمم هم میگه من چون راضی شدم با خواهر شوهر مادرشوهر توی یک ساختمون باشم تو هم باید باجناقتو بپذیری و قبولش داشته باشی
اخه شما بگید خواهر شوهرو مادر شوهر با باجناق یکیه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)