سلام؛ اميدوارم حالتون خوب باشه. يه سؤال دارم، به نظر شما اعتياد پدر چقدر تو
ازدواج بچه هاي موفقش تأثير ميذاره خصوصا دخترش.
تشکرشده 47 در 27 پست
سلام؛ اميدوارم حالتون خوب باشه. يه سؤال دارم، به نظر شما اعتياد پدر چقدر تو
ازدواج بچه هاي موفقش تأثير ميذاره خصوصا دخترش.
تشکرشده 37,309 در 7,141 پست
سلام yas
ما آدمها همه دنبال آرامش و کمال هستیم و می خواهیم تعارضها و تنش ها را از خود دور کنیم. در واقع ما دوست داریم جهانی آری از مشکلات و سراسر صحت و سلامتی ببینیم. ( خب اینها اون چیزایی که در ذهن به دنبال اون هستیم)
اما ما آدمها در این دنیا با واقعیت هایی روبرو هستیم که در واقع به مانند برگه امتحان دارای سئوالات سخت و آسون برای حل کردن در اختیار ماست. این ما هستیم که بسته به انرژی که گذاشته ایم بعضی سئوالات را عالی جواب می دهیم و در بعضی ممکنه بمونیم.
و اما خلاصه: هر کسی باید به دنبال حل مسائلی باشد که در اختیارش گذاشتند. و شما با مسئله اعتیاد عزیزت همراه هستی. و از طرفی مسئله نگرانی ازدواج. پس اولین قدم اینست به جای اینکه منفعل و دست و پابسته فکر کنی در این وسط چه حوادثی ممکن است به سرت در آید. شروع کنی ببینی چه اقداماتی می توانی بکنی. همسر مثبت و مناسب آن همسری هست که بتواند توانایی ها ، رفتارها، احساسات تو را درک کند. و اگر خواستگاری چنین بود و ارزش رفتار و احساس و ... شما را متوجه شد می تواند با اعتیاد پدرت تمایز ایجاد کند. و اگر فردی عجوله و بی منطق هست نگران از دست دادنش نباش.
پس:
انرژی اصلی شما باید معطوف به تغییر خود و پس از آن تغییر وضعیت خانواده از جمله اعتیاد پدرت باشد. و صرف نگرانی و توهم مشکلات در آینده هیچ کمکی به شما نمی کند.
در ضمن من دیدم سئوالت را در جای دیگری هم مطرح کرده اید و همکار محترمم نیز جوابی بسیار کاربردی به شما داده اند. اما به لحاظ نگرانی که داشتی، مجددا خودم هم چند خطی نوشتم.
اینهم پاسخ آقای جعفری به شما که در موضوع دیگری آورده اید
تشکرشده 47 در 27 پست
با سلام خدمت شما، از راهنمايي كه كرديد ممنونم؛ ازم خواسته بوديد راجع به خودم بيشتر صحبت كنم: من 24 سالمه ليسانس فيزيك هستم و درحال حاضر بيشترين دغدغه من ازدواج وپيدا كردن يه كار مناسبه كه البته دراين مورد يه كارايي كردم و الان تو قسمت آموزشي دانشگاه خودمون يه كار موقت دارم. اما راجع به ازدواج راستش به خاطر همين مسئله و يه سري چيزهاي ديگه كه زياد مهم نبودن حتي به كسی كه بهش علاقه پيدا كرده بودم اجازه ندادم حتي باهام حرف بزنه و الان واقعا پشيمونم وازدست خودم خيلي عصباني (چون فكر ميكنم يه ترسوام) اون فوق ليسانس فيزيكه و به اون چيزی كه من مي خوام خيلی نزديكه.
به خدا اعتماد داشته باش
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)