احساس می کنم همسرم دست از خیانتهاش نمیکشه

[سحر22]

سلام.طاعات و عبادات همگی قبول درگاه حق.

حقیقتش الان که دارم مینویسم دستام میلرزه...

تایپیک قبلی من http://www.hamdardi.net/thread-38977.html

من شهری دور از همسرم زندگی میکنم.خانواده همسرم رفتن مسافرت.همسرم خونه تنها بود.البته

آپارتمان چهار طبقه است که برادرشوهرم و خواهرشوهرم و مادرشوهرم زندگی می کنند.

فقط برادرشوهرم اینا فعلا خونه ان.امروز بعدازظهر که به شوهرم هر چی زنگ زدم جواب نداد.خونه،موبایل..

بعد از چند بار زنگ زدن جواب داد که کار دارم سریع قطع کن.گفتم چیکار داری؟گفت خب کار دارم.

بعد گفت داداشم دم دره،کارم داره.

نمیدونم چرا شک کردم.دلم آشوب بود.گفتم پس چند دقیقه دیگه زنگ میزنم.

بعد قطع کردیم .بعدش هرچی زنگ زدم جواب نداد.تلفن خونه رو کشیده بود.چون اگه از پریز نکشه

رو پیغام گیر میره.ولی تا آخر بوق میخورد.گوشیش رو هم جواب نمیداد.

نگران شدم شدید.زنگ زدم به جاریم که طبقه بالاست گفتم همسرم با شوهر شما بیرون رفتن که

جواب نمیدن؟گفت نه شوهرم خوابه.

گفتم برو پایین بهش سر بزن،نگرانشم.رفت پایین و بعد اومد بالا.گفت من تو نرفتم،از لای در گفتم که

تو زنگ زدی.

حالا بعدش من هرچی زنگ زدم گوشیش رو خاموش کرده بود.خونه هم که اصلا برنداشت.

دست و پام می لرزید.

بعد دوباره به جاریم زنگ زدم گفتم برو پایین،بشین.گفت برا چی؟گفتم همین جوری.

حالا نمیدونم رفت یا نه!!!

مشاور یک جلسه رفتم به خاطر قضیه قبلش ولی خوب فقط فعلا تعریف کردم از زندگیم،جیز دیگه ای

نگفت.

نمیدونم چیکار کنم!اگه بگم تقریبا مطمئنم دروغ نگفتم

[masamasa]

شما ازدواج کردین یا عقدین؟

[سحر22]

شما ازدواج کردین یا عقدین؟

دوران عقدم.

الان تازه از مهمونی برگشتم،دیدم شوهرم(حالم بهم میخوره میگم شوهرم)کلی زنگ زده،اس داده که
من کاری نکردم که بخوام عذاب وجدان داشته باشم و بخوام عذرخواهی کنم....

حضرت علی گناه رو دید هیچی نگفت ولی تو ندیده داری تهمت میزنی،اگه دنبال بهونه ای این کارارو

لازم نیست بکنی خیلی راحت بگو،منو انقدر با رفتارت اذیت نکن...تو خیلی بهم بی احترامی میکنی.

العفو گفتی؟!

یعنی خیلی پروإ!!خدا ..........

جوابش رو بدم؟!

حالم ازش بهم میخوره.

[Sahar51]

سحر چرا بيخودي مشكوك شدي

اخه اگه بخاد كاري بكنه تو خونه ي خودشون با وجود داداششو زنش؟؟؟؟؟

تا از چيزي مطمئن نشدي تهمت نزن اونم مستقيم ب خودش

ميدوني چي ميشه اگه كاري هم نكنه ميگه سحر ك بمن شك داره بذا لااقل ي كاري بكنم دلم نسوزه

اگه ميتوني فقط مدرك جمع كن و اصلا ب روش نيار هرچي بگي محتاط تر ميشه و ديگه نميتوني آمارشو در بياري

ب حق اين ماه عزيز ايشاا.. ب اينجاها نكشه ولي من الان پشيمونم اي كاش مدرك داشتم تا بتونم ثابت كنم خيانتاشو

البته مشاورم ك ي دكتر بسيار عالي بود اينو پارسال لهم گفت ك مدرك جمع كن ولي من گوش ندادم گفتم با اينكار زندگيم خراب ميشه و ذهنم مشغول و اينكارو نكردم

حالا پشيمونم

اخه ميدوني تازه ب همسرم گفتم من همه ي خيانتاتو ميدونستم ميگه دروغ ميگي و الان كه به خود من تهمت خيانت زدههههه


ميبيني ترخدا !!!!!!

ايشاا... ك همه ي شكات اشتباست

[سحر22]

سحر چرا بيخودي مشكوك شدي

اخه اگه بخاد كاري بكنه تو خونه ي خودشون با وجود داداششو زنش؟؟؟؟؟

تا از چيزي مطمئن نشدي تهمت نزن اونم مستقيم ب خودش

ميدوني چي ميشه اگه كاري هم نكنه ميگه سحر ك بمن شك داره بذا لااقل ي كاري بكنم دلم نسوزه

اگه ميتوني فقط مدرك جمع كن و اصلا ب روش نيار هرچي بگي محتاط تر ميشه و ديگه نميتوني آمارشو در بياري

ب حق اين ماه عزيز ايشاا.. ب اينجاها نكشه ولي من الان پشيمونم اي كاش مدرك داشتم تا بتونم ثابت كنم خيانتاشو

البته مشاورم ك ي دكتر بسيار عالي بود اينو پارسال لهم گفت ك مدرك جمع كن ولي من گوش ندادم گفتم با اينكار زندگيم خراب ميشه و ذهنم مشغول و اينكارو نكردم

حالا پشيمونم

اخه ميدوني تازه ب همسرم گفتم من همه ي خيانتاتو ميدونستم ميگه دروغ ميگي و الان كه به خود من تهمت خيانت زدههههه


ميبيني ترخدا !!!!!!

ايشاا... ك همه ي شكات اشتباست

ممنون سحر جان

خونشون آپارتمان چهار طبقه است،برادرشوهرم طبقه سوم هستن،همسرم اینا طبقه دوم،اصلا رفت

و آمد هم رو نمیبینن،مثلا من اگه ده روز هم اونجا باشم شاید جاریم رو یه بار هم نبینم.

مدرک که ازش دارم،دیگه نمیتونم به روش نیارم،دلم داره میترکه،به حق جدم تو این شب عزیز،خدا

خوب جوابشو میده.....مطمئنم.

فقط نمیدونم چطوری به خانواده ها بگم!

[rrrj]

خوبه که شما قبل از اینکه وارد زندگیتون بشین اینو فهمیدید خیانت واقعا کار بسیار کثیفیه یه جا خوندم یا شنیدم که حتی حیوانات هم به جفت کسی کاری ندارن اونوقت چقدر بعضی از به ظاهر آدم ها وقیح و کثیفن که به راحتی خودشون رو به یک انسان متاهل تحمیل می کنن و یا افرادی با وچود زن یا شوهر و بچه این کار ها رو می کنن به نظر من بهتره هر چه زودتر این رو با خانوادتون در میون بگذارید به راحتی از کنارش رد نشید و تا می تونید مدرک علیهش داشته باشین

[baitollah-abbaspour]

خب شما حق داری از خیانت های ایشون ناراحت باشی و منم از اینطور ادمای نامرد حالم به هم میخوره
ولی خداییش چیزایی که نوشتی چیزیو ثابت نمیکنه مبنی بر اینکه خیانت کرده یا کسیو آورده خونه
ممکنه حوصله نداشته ممکنه خوابیده باشه ممکنه ...

[masamasa]

سلام سحر جان خیلی با خوندن تاپیکات ناراحت شدم از همه مردان خیانتکار متنفررررررررم مطمعا باش اه تو میگیرتش مطمعن باش. سحر جان ب نظرمن اول بشین خوب فکراتو بکن ببین دلشو داری ک ازش جداشی یا نه?اگ دلشو داری و امکانش برات هست ک جدا شی برو تو کار سر در آوردن از کاراش باید بتونی یه مدرک ازش بگیری ک مو لای درزش نره ا نوقت بشین باش حرف بزن اگ گفت داری تهمت میزنی امدرکو براش رو.کن ولی یه چی بگم من این کارو با شوهرم کردم اما من چون از حامله ام هیچ امکان جدایی وجود نداشت فقط یه خاطره تلخ واسه خودم بوجود چون تا حالا وقتی یادش میافتم اذیتش میشم و مجبورم با این خاطره بد و شوهری ک دیگ علاقه ای بهش ندارم زندگی کنم واسه همین میگم اگ حتی یک درصد فکر میکنی ک نمیتونی ازش جدا شی اینکارو نکن

[Sahar51]

چطوري مطمئني؟؟

چه مدركي داري ؟؟؟

اينا تا اخرين لحظه حاشا ميكنن فك كن من عكس دختره رو براش فرستادم ، از دروغ گفتم از همه اس ام اسات عكس گرفتم اولش ترسيد بعد سريع حاشا كرد و گفت من پاكه پاكم

پس احساسي تصميم نگير

ببين سحر عزيزم تو جدايي حلوا پخش نميكنن پس عجله نكن اونقدر ك دو سال ديگه هيچ عذاب وجداني نداشته باشي


الان داغي به بعد فكر كن و عاقلانه وارد عمل شو

مدرك كافي داشته باش ولي باهاش در حال حاضر خوب باش درسته سخته ولي لازمه ، اصلا شايد ب حق همين شب عزيز توبه كرده باشه و

ادم خوبي شده باشه اون روايت از حضرت علي رو كه شنيدي يك ادم ك شب كار بد انجام داده بود رو صبح مجازات نكرد و گفت شايد سحر توبه كرده باشه

به بهترين اتفاق فكر كن

برا هممون همه ي خانوما و اقايون همدردي مخصوصاً كسايي مث خودمون ك روزاي سختي رو داريم سپري ميكنيم خيلي دعا كردم

اميدوارم خدا نظري بكنه بهمون

سخنراني هاي فكر مثبت از اقاي دكتر فرهنگ تو اين روزا خيلي كمكت ميكنه از نت دانلود بكن اروم ميشي و ب چيزاي خوب فكر ميكني

التماس دعا


يا علي

[masamasa]

ن عزیزم ب اینا نمیگن مدرک.من تو ماشین شوهر یه mp3 player کار گذاشتم ک همه صداهارو ب صورت واضح ضبط میکرد و و قتی ک برگشت خونه رفتم یواشکی برش داشتم و فرداش ک رفت سرکارگوشش دادم چشتون روز بد نبینه انقد حالم بد شد ک نزدیک بود سکته کنم خداییش نتونستم تا آخرش گوش بدم البته شوهرم با دختری نبود با یکی از دوستای کثیفش بود و راجع ب مساعل و قرارایی صحبت میکردن مثلا شوهرم میگفت دیروز 2تادختر سوار کردم نسیگاری بودن دوستش میگفت زنگ بزن فلان روز بیان یا مثلا دوستش میگفت با یکی طی کردم 35 سالشه انوقت شوهرم بهش میگفت خب بش زنگ بزن بیاد همین جا تو ماشین بشینید با هم لاس بزنید فکرشو بکن من ک ب اندازه چشام ب شوهرم اعتماد داشتم و اون رو آدم مذهبی میدونستم آدمی ک رفته حج همش خدا پیغمبرمیکنه اربعین پیاده میره تا کربلا و... چنین چیزایی ازش فهمیدعح