به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 آبان 94 [ 19:30]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,260
    سطح
    19
    Points: 1,260, Level: 19
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bow بی علاقگی همسرم به من و قطع ارتباط ما

    سلام دوستان

    من و همسرم 7 ماهه عقد کردیم و در این مدت مشکلات ریز و درشت زیادی داشتیم. الان هم دو هفته است که همو ندیدیم، خانواده هامون هم از این موضوع اطلاعی ندارن چون اونا شهرستان هستن و ما تهرانیم. آخرین بحثمون برمیگرده به 10 روز پیش که من یه شارژ 1000 تومنی براش فرستادم و اون ناراحت شد از اینکه چقد کم فرستادم و فک میکنه خسیسم. بعد از اون چند بار بهش زنگ زدم و راضیش و بهش ثابت کردم که خسیس نیستم و خیلی دوسش دارم و براش هر کاری میکنم. تازه اوضاع داشت خوب میشد که من پستی تو یه شبکه اجتماعی گذاشتم که"زنانی که همش گله و شکایت میکنند حرافی بیش نیستند". اون ک این پستو دید سریع به من زنگ میزنه میگه حرکتت خیلی زشت بود و میگه پیش من که دیگه ارزشی نداری لااقل پیش دوستات ارزشتو حفظ کن و میگه چطور میخوای من بهت اظهار علاقه کنم. با این تفاسیر من دیگه نه ارزشی براش دارم و نه بهم علاقه داره. چون همش گله و شکایت میکنه و کارایی که من براش میکنم اصلا ارزشی نداره (مثلا رستوران میریم. گل و کادو میخرم براش-لباس میخرم- گردش میریم و....) باز نمیدونم باید چیکار کنم در حالی که من فعلا سرباز و بیکارم و درآمدی ندارم. من انتظار داشتم لااقل صبر میکرد ما همو ببینیم تا مشکل قبلیمون حل بشه بعد یواش یواش راجع به اون پست میگفت "من ناراحت شدم بهتر بود اونو نمیذاشتی" نه که یهو زنگ بزنه همه چیو خراب کنه.
    البته همونطوری که گفتم ما چندین بار قهر شدیم و همش من بودم که زنگ میزدم و کلی نازشو میکشیدم تا بیاد با هم صحبت کنیم و مشکلمونو حل کنیم. عذرخواهی های منو به راحتی قبول نمیکنه ولی اگه اون اشتباهی کنه من سریع عذرشو میپذیرم و همه چیو فراموش میکنم و خیلی بهش اظهار علاقه میکنم تا مبادا ناراحت و دلگیر نشه. ولی پدرم در میاد تا اون عذرخواهی منو قبول کنه.
    الان هم قصد کردم دیگه بهش زنگ نزنم چون واقعا مغروره و احساس میکنم دیگه دوسم ندارهو ادامه زندگی با اون به سرانجام نخواهد رسید و اگه یه روز زنگ زد میخوام همه چیو تمام کنم.
    دوستان لطفا کمک کنید و نظرتونو بگید.

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 آبان 94 [ 19:30]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,260
    سطح
    19
    Points: 1,260, Level: 19
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان خواهشا سوالمو جواب بدین. شدیدا به کمکتون نیاز دارم و بدجوری افسرده شدم و حوصله هیچ کاری رو ندارم.

    مرسی از همگی و با آرزوی داشتن لحظاتی خوش برای شما

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    67
    Array
    آقای ripi شما چقدر زود دست از همه چی میکشید.. بخاطر چند بار قهر کردن میخوایید همه چی رو تموم کنید؟؟؟؟
    خب حتما خانومتون از چیزی دلخوره دیگه که این کارارو میکنه . موضوعی که باعثه قهره شما شده واقعا خیلی خنده داره ، مطمئن باشید ناراحتیه ایشون سر چیزای دیگه بوده که این موضوع بهانه شده

    لطفا قید کنید شما و همسرتون چند سالتونه و چطوری باهم آشناشدید.

    به نظر من بهتره اینبار هم پیشقدم بشید ولی یه فرصتی رو مهیا کنید تا باهم صحبت کنید .
    من هم خانم هستم ،خانم ها دوس دارن که در مورد احساسشون باهاشون صحبت شه . بهش بگید هرچی توو دلشه بگه به شما
    بعد از صحبته ایشون ، شما هم صحبت کنید واینکه چه چیزایی باعث شد تا باهاش ازدواج کنید رو به زبون بیارید ، بگید که مثلا عاشقه کدوم رفتارهات شدم ، گفتنه این مسائل باعث میشه خوب و با اشتیاق به حرفه شما گوش بدن و آروم بشن.بعد از اینا در آخره حرفتون بگید که خیلی دوس داشتم اینقدر حساس نبودی . اگه این مورد هم نبود خیلی خوب میشد .بزارید بدونه که این رفتارش شمارو اذیت میکنه .ولی با لحنه تند نگید بهش
    شما باید حس مثبت در طرف مقابل ایجاد کنید.
    سعی کنید بیش از اندازه توجهی به رفتار های غلط طرف مقابل نشان ندید و از کوره درنرید . وقتی از چیزی ناراحت شد همون لحظه مدام هی زنگ نزنید بهش تا از دلش دربیاریداینطوری هم نباشه که بعده چند روز زنگ بزنید .اجازه بدید یکی دو ساعتی بگذره ایشون آروم بشه بعد.
    این کار بلوغ و پختگی شما را نشان میده که خودش عامل مهمی در جذابیت مردانه شما خواهد بود.
    بعد از اینکه اینبار باهم آشتی کردید اولین باری که همو میبینید یک شاخه گل دستتون باشه .در روابطتون نه افراط کنید نه تفریط

  4. 2 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    ripi (جمعه 17 بهمن 93), بارن (جمعه 17 بهمن 93)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 آبان 94 [ 19:30]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,260
    سطح
    19
    Points: 1,260, Level: 19
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم آسمان آبی
    من 29 ساله و ایشون 25 و هر دو فوق لیسانسیم. والا یادم نمیاد چی باعث شده من عاشق ایشون بشم! مشکل من با ایشون اینه که تا از مسئله ای ناراحت میشه سریع زنگ میزنه و با لحن تند باهام برخورد میکنه. انتظار منم همونطوری که گفتین اینه که با لحن آروم و سر یه فرصت مناسب مطرح کنه. در واقع همین کاری ک من میکنم و با آرومی باهاش صحبت میکنم ولی اون برعکس منه و به نظرم خیلی مغروره و دیر می بخشه و همه چی تو دلش میمونه و بعد چند ماه دوباره بازگو میکنه ولی اگه اون اشتباهی کنه سعی میکنم فراموش کنم و اگه عذرخواهی کنه میگم ولش کن و فراموش کن و میگم من دوستت دارم.
    انتظارم اینه که حالا اون زنگ بزنه تا بهم ثابت بشه که به من علاقه داره و برام ارزش قائله. و این چند باری ک قهر شدیم حتی یه بار هم اون پاپیش نذاشت

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    251
    Array
    نتظارم اینه که حالا اون زنگ بزنه تا بهم ثابت بشه که به من علاقه داره و برام ارزش قائله. و این چند باری ک قهر شدیم حتی یه بار هم اون پاپیش ن
    زمانی که مقصر نیستید لزومی نداره عذرخواهی کنید ، اما یادتان هم باشد که با لجبازی کردن نه تنها چیزی درست نمیشه تازه خراب تر هم میشه.

    شما دو نفر از تفاوت های ساختاری همدیگر بی اطلاع هستید برای همین هم زیاد در مورد عمل های همدیگر دچار سوتفاهم میشید.

    مثله همین دو مثالی که زدید.

    اگه آخرین قهرتون بابت این جمله ی شماست ، خب علنا میشه گفت انتظارتان کمی بیهوده است، چون بهرحال شما هم حرف درستی نزدید، خانم شما دختری حساس هستند شما باید این قبول کنید ، متاسفانه گاهی آقایان با برخی از این جملات قصد شوخی کردن دارند فکر میکنند خانم هم مثله یک شوخی میبینند و مثله خود آقا خواهند خندید، در صورتیکه ممکن خانم برداشت دیگه ای داشته باشند،

    مثلا فکر کنند شما قصدتان این بوده که جلو دوستاتون ، بگید همسرم ، همچین صفتی داره ،
    یا قصد دارید ایشون و جوی دیگران تحقیر کنید.
    یا....


    درسته شما همچین قصدی نداشتید اما ایشون ممکن اینگونه برداشت کرده باشند ، سعی کنید به همسرتون در تمام مراحل زندگیتون احترام بگذارید و همچین جملاتی بکار نبرید اونم وقتی میدانید حساس هستند حتی به شوخی و خنده.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  7. 5 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    paiize (شنبه 18 بهمن 93), ripi (یکشنبه 19 بهمن 93), واحد (سه شنبه 28 بهمن 93), بارن (شنبه 18 بهمن 93), سوده 82 (سه شنبه 28 بهمن 93)

  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 فروردین 04 [ 06:05]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,638
    امتیاز
    46,612
    سطح
    100
    Points: 46,612, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    8,102

    تشکرشده 6,568 در 1,505 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    kelidezan
    سلام
    خوشحالم که دوباره به تالاراومدید.
    چقدرازتاپیکهای قبلیتون نتیجه گرفتید؟؟....میدونم شایدزیادنبوده...چون پیگیری نکردید.
    چون اگه به دنبال حل ریشه ای مشکلتون بودیدوخیلی ازمقالات رومیخوندید وبکارمیبردید
    همچین حرفی رونمینوشتید که خانمتون ناراحت بشن!!

    اینوهم میدونم که خانمتون هم مهارتهای رفتاری وگفتاری رونمیدونن اما فعلا شما اینجایید ومیتونید رفتاردرست رویادبگیرید.
    درضمن اختلاف ودعوا بین همه زن وشوهرها هست مخصوصا توی این دوران که شناخت کم هستش.
    پیشنهاد میکنم کلیپ بالا روهم گوش بدید.
    کلیدمرد هم توی همین تالارهست اگه دوست داشتید میتونید دراختیارخانمتون هم قراربدید.
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  9. 5 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (پنجشنبه 23 بهمن 93), khaleghezey (شنبه 18 بهمن 93), ripi (یکشنبه 19 بهمن 93), واحد (سه شنبه 28 بهمن 93), سوده 82 (سه شنبه 28 بهمن 93)

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,441 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی رک نظرم را میگم.من هیچ حس خوبی به این رابطه ندارم و فکر میکنم شما را دوست نداره. بیشتر برسی کن و اگه این طوریه به هم بزن. این اول رابطه که باید بهترین و طلایی ترین دوران باشه اینطوریه وای به حال بقیه ماجرا!
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    236
    Array
    1: من هم اگر بودم با این حرف جدا ناراحتمیشدم، و دقیقا این به ذهنم میرسه که یعنی آقا زن من اینطوریه

    2:شما که میخواهید ب دو تا قهر خانومتون کنار بکشید همون بهتر که خانومتون شما رونداشته باشه

    3:والا یادم نمیاد چی باعث شده من عاشق ایشون بشم! مشکلمن با ایشون اینه که تا از مسئله ای ناراحت میشه سریع زنگ میزنه و با لحن تندباهام برخورد میکنه

    خوب یعنی چی؟ چند تا برداشت میشه کرد:
    1: شما هیچ نکتهمثبتی در خانومتون ندیدی و توی هوا انتخابش کردی!!!
    2: هنوزم نکته مثبتی در ایشوننمیبینیدیعنی اصلا ایشونو نمیبینی مگر عیوبشو
    3:شما دنبال حل مشکل همسرتون با حرف های شما ندارید شما میخواید مشکلخودتونو حل کنیدو اوضاع فقط برای شما رضایت بخش باشه

    4: چرا به زندگی طور دیگه ای نگاه نمیکنید؟ مثلا وقتی قهر میکنه بگیدمن دارمناراحتی زنمو از دلش درمیارم و الان چیزی که مهمه اینه که یه نفر ناراحته- اون شخص- همسرمه - و فعلا مهم نیست مقصر کیه

    بعدش بهش بگید یه قانون وقتی کسی ناراحته مهم اینه که اون ناراحته و تا اونو آرومنکردیم نباید دنبال مقصر بگردیم

    منم یه زنم خیلی ام احساساتیم عاشق همسرمم به خاطرش بهترین موقعیتای زندگیمو ندید گرفتم خانوادم با گریه میگفتن نکن این کارو تو حیفی تو انتخابت دقت کن ولی من فقط همسرمو میدیدم اما حالا با کج رفتاریهاش منو حتی از خونه خودم و حتی خونه خانواده و هر جمعی سرد کرده تا حدی که خانوادم التماسم میکنن تا بهشون سر بزنم






    همسرم انقدر آغوشش واسم طوفانیه که شبا به یاد اینکه سرم روی پاهای پدرمه میخوابم و وقتی گریه میکنم خودمو اینطوری آروم میکنم که سرم روی شونه های پدرمه خیلی جای خالی پدرمادرمو احساس میکنم دارم دیونه میشم البته هرروز باهاشون صحبت میکنم اما دله اینکه تندتند سربزنمو ندارم چون تا پدر مادرمو میبینمشون دیگه دوست ندارم برگردم خونم

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 آبان 94 [ 19:30]
    تاریخ عضویت
    1393-6-17
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,260
    سطح
    19
    Points: 1,260, Level: 19
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 73.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما چند روز پیش رفتیم مشاوره. فایده ای نداشت و مشاور فقط شده بود سنگ صبور. تو اون جلسه چیزایی از همسرم شنیدم که خیلی تعجب کردم. در مورد من و خانواده م خیلی بدبینه و دوست داشتن های ما را باور نمیکنه. منم خیلی عصبانی شدم از نوع طرز فکرش.
    دیگه نمی خوامش چون اون اصلا اون چیزی نیست که میخواستم. ما فقط دو جلسه خواستگاری کردیم و کلا 2 ساعت باهم صحبت کردیم که الان تعجب میکنم چرا با این شرایط حاضر به عقد شدم. امروز پیام داد سلام و احوال پرسی کرد ولی من بهش گفتم دیگه ارزشی برام نداری چون واقعا دوسش ندارم.میخوام ازش جدا بشم. خیلی داغونم کمکم کنید.

  13. کاربر روبرو از پست مفید ripi تشکرکرده است .

    کامران (پنجشنبه 23 بهمن 93)

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مهر 95 [ 15:31]
    تاریخ عضویت
    1393-7-30
    نوشته ها
    216
    امتیاز
    8,230
    سطح
    61
    Points: 8,230, Level: 61
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 220
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    826

    تشکرشده 744 در 192 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    67
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ripi نمایش پست ها
    دیگه نمی خوامش چون اون اصلا اون چیزی نیست که میخواستم. ما فقط دو جلسه خواستگاری کردیم و کلا 2 ساعت باهم صحبت کردیم که الان تعجب میکنم چرا با این شرایط حاضر به عقد شدم. امروز پیام داد سلام و احوال پرسی کرد ولی من بهش گفتم دیگه ارزشی برام نداری چون واقعا دوسش ندارم.میخوام ازش جدا بشم. خیلی داغونم کمکم کنید.
    __________________________________________

    با سلام
    آرام باشید، لطفا اینقدر زود تصمیم نگیرید.

    آیا شما این حرف رو بهش زدید؟ " دیگه ارزشی نداری برام "

    برای زن این جمله خیلی درد آوره !!!

    با این جمله به همسرتون میگید که تو در مورده ما درست فکر میکنی و ما تورو دوست نداریم .

    فکر میکنم به جای عصبانیت بهتر میشد اگه با ملایمت و صبوری به همسرتون کمک میکردید تا بدبین نباشه و دوست داشتن های شمارو باور کنه .

    فکر میکنم علت اصلی اختلاف شما اینه که در مورد رفتار و شخصیت زن و مرد اطلاعات کافی ندارید. اگر میتوانید کلید مرد رو بدید همسرتون گوش کنه kelidemard
    این فایل ها را هم خودتون گوش بدید و هم همسرتون .تفاوت های رفتاری زن و مرد هستش

    قسمت اول (۹ مگابایت) - قسمت دوم (۱۴ مگابایت) - قسمت سوم (۴ مگابایت)

  15. 5 کاربر از پست مفید (آسمانی آبی) تشکرکرده اند .

    paiize (پنجشنبه 23 بهمن 93), کیانا 93 (پنجشنبه 23 بهمن 93), واحد (سه شنبه 28 بهمن 93), اقای نجار (دوشنبه 27 بهمن 93), رها68 (سه شنبه 28 بهمن 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.