سلام دوستان.
من دوستی دارم که ازش خوشم نمیاد و در واقع اصلا دوستش ندارم. ما در نزدیکی هم زندگی میکنیم و زیاد همدیگرو میبینیم بالاجبار. مشکل من اینه که من خودمو موظف میکنم هر کاری که میکنم به اونم بگم در صورتیکه اصلن دوست ندارم باهاش باشم. مثلن اگه بخوام با دوست دیگم برم سینما به خودم میگم که باید به اونم بگم بیاد بر خلاف میلم. و اگه هم بیاد اصلن خوشم نمیاد. اگه هم بهش نگم مدام خودمو سرزنش میکنم که چرا بهش نگفتم و احساس مقصر بودن میکنم و به خودم میگم آدم بدی هستی. و این فکرها مدام در فکرم منو اذیت میکنه. و حال بدی پیدا میکنم.
آنقدر این افکار در من شدت یافته که هر کاری که میکنم احساس میکنم باید به اون بگم و اگه نگم آدم خوب و مهربونی نیستم. ولی واقعا دوسش ندارم. البته اون آدم خوبیه و در حق من بدی نکرده. اما من احساس گناه میکنم.
چیکار کنم؟ آیا آدم بدی هستم آیا هرکاری که میکنم باید به دیگران بگم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)