سلام؛ بنده مدتی در شبکه اجتماعی واتس اپ فعالیت می کردم. آدم نسبتا مذهبی هستم و خونواده مذهبی دارم. چندوقت پیش دختری در واتس اپ بهم پیغام داد اولش کلی عذرخواهی کرد و گفت که خیلی با خودش کلنجار رفته اما نتونسته حریف خودش بشه. گفت که عاشقم شده و منو شدیدا دوست داره.
زیروبم زندگیشم گفت که مثلا قبلا اعتیاد به الکل داشته اما الان ترک کرده و همچنین سرطان کبد داره. مادرشو در سن نه سالگی از دست داده (الان 20 سالشه) و خونواده آزادی داره (برخلاف خونواده من که مذهبی هستن) خودشم زیاد اهل چادر و.. نیست اما از اون بدحجابا هم نیست.
خلاصه اینکه خیلی ابراز علاقه می کرد اما نیتش ازدواج بود و می گفت من از اون دخترای هرزه نیستم.
اما من با توجه به شرایط خانوادگی و فکریمون که هیچ سنخیتی با هم نداریم و همچنین با توجه به اینکه از نظر مالی هم اصلا شرایط ازدواج رو ندارم براش توضیح دادم که این ازدواج شدنی نیست و کلی باهاش کلنجار رفتم آخرسر هم به عمه ش که روانشناسه حواله ش دادم که اونم گفته بود شدنی نیست.
بالاخره اون دختر هرطور بود با قضیه کنار اومد اما من هنوز لابه لای پست هایی که می ذاره می تونستم عشق رو از دلش بخونم. (ناگفته نماند که اونم براساس پست ها و صحبت هایی که من با دیگر افراد حاضر در واتس اپ کرده بودم می گفت احساس می کنم یه پسر خیلی مهربون و دوست داشتنی هستی که به واقع هم تعریف از خود نباشه درست فهمیده بود)
خلاصه مطلب اینکه دو چیز منو آزار میده: یکی اینکه احساس می کنم منم کم کم دارم بهش علاقه مند میشم و دومی اینکه خیلی دلم براش میسوزه چون خیلی سختی کشیده و دلم می خواد به تلافی سختیهایی که کشیده خیلی بهش محبت کنم اما دینم این اجازه رو به من نمیده.
من بین عقل و احساس و وجدانم موندم. توروخدا راهنماییم کنید.
من باید چیکار کنم که نه دل اون دختر بشکنه، نه پا بزارم رو اعتقاداتم....
علاقه مندی ها (Bookmarks)