سلام
اول بگم که ممنونم دارین پیامم رو میخونین
من 25 سالمه و یه دختر 17 ساله رو دوس دارم
درست فکر کردین اولین مشکلم همین اختلاف سنی هست
من هنوز رابطمو با این دختر خوب جدی نکردم چون میترسم بدجوری وابسته ام بشه
البته وابسته ام شده
بعد مشکل های متعددی با پدرش داره و منم توی ذهنم و منطقم یه عالمه مشکل دارم نمیدونم آخرش چی میشه
بیشترین ترسم روی تصمیم،و قضاوت پدرشه
پدرشه رضا به وصلت دخترش نیست اونم توی این سن
منم خیلی دوس دارم پا پیش بزارم و با پدرش بحرفم ولی نمیدونم چرا نمیشه
این دختر خوب میترسه باباش بی نهایت محدودش کنه و منم اینو نمیخوام چون اونوقت زندگیش خیلی سخت میشه
بازم همین الان راضیم برم پیش پدرش اگه همه چی مناسب باشه
ولی امان از ترس ،ترس از آینده
فاصله خونه هامون هم یه مسافتی در حد چهار ساعته
بعد من این دختر خوب رو خیلی با منطقم اذیت میکنم
گاهی از خودم بدم میاد
آخه اون چه گناهی کرده جز دوست داشتن
ممنونم که تا اینجا بودین
اینم یه جور درد دل هست
بازم تو خواهر و برادر من هر چی که دوس داری بهم بگو
میتونم از نظر هاتون خیلی استفاده کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)