قبلا پستی گذاشتم و سوالم
رش حواسم بود
اما وقتی خوب نگاه میکنم میبینم که مشکل من تفکرات منفی و خاطرات بدیه که دارمه
شاید دلیل اینکه این تفکرات رهام نمسکنه اینه که کمالگرا هستم یا قبال شدیدا بودم.هر زمانیکه نیخوام به کارمفیدی دست بزنم،سیل خاطرات منفی و گناه های صغیره و اشتباهاتم میاد سراغم
یا امثال این فاکار که چرا فلانی به من توهین کرد ،چرا فالنی از من سوبرداشت کرد؟ و بعضیاش که واقعی اند،چرا مادر پدرم جلوی اون فروشنده غریبه (جایی که من غایب هم بودم) از دخترشون حمایت نکردن
چرا اجازه میدن یه غریبه به دخترشون توهین کنه؟ چرا مادرم مثل بقیه نیست، چرا مادرم بهم حسادت میکنه؟ چرا مادرم ازم بدگویی میکنه؟
چرا فلان اشتباه رو کردم ، چرا شخصیتمو زیر سوال بردم، چرا بقیه درکم نمیکنن
وقتی میخوام بجای اینها یه تصویر از خاطه خوب بیارم کنارم اولش وسطش یا اخرش یه قسمت بد داره
مثلا خواهرم بد از اون مراسم منو بدججوری خطاب کردف چرا تو اون عکس حجابم یا برخوردم مناسب نبود
چرا اونروز تو ساحل که خیلی روز خوبی بود اخرش یکی از فامیل باهام اورفتار رو کرد اخه من که کاری نکرده بودم( و صد در صد هم نکرده بودم)
کسی میدونه چه جوری میشه موقع تمرکز و درس خوندن فکرای منفی رو از ذهن خارج کرد و راهشون نداد؟
راستی ایا با اشتراک انحمن ازاد فقط یکبار میشه مشاوره خصوصی از کارشناسان گرفت و یکبار میشه مطلب رو خصوصی کرد؟
- - - Updated - - -
من میدونم این مسائل دیگه مهم نیست،
و اینده رو مشه ساخت ولی از هجوم این فکرا
و خاطرات بد نمیتونم فرار کنم
من دانشگاهم با خاطرات بد و در نوع خودم خیلی بد، که فقط هم سوتفاهم بود تموم شد
علاقه مندی ها (Bookmarks)