به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 تیر 93 [ 15:59]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    43
    سطح
    1
    Points: 43, Level: 1
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 9 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    حس میکنم همسرم اونی نیست که میخواستم

    من پارسال با خانومم از طریق اینترنت آشنا شدم من 30 سالمه ایشون 29 سالشه بعد از 2 ماه رفتم خواستگاریش و آذر نامزد کردیم و اسفند عقد دایم، دو هفته دیگه هم عروسیمونه ولی الان هرچی زمان میگذره میبینم کیس خیلی بهتری هم برام بود که باهاش ازدواج کنم دوستان و آشنایان هم میگن هم اختلاف سنتون مشکل ایجاد میکنه و تو خیلی سرتری.
    ولی گذشته از این حرفا با وجود اینکه خانومم از نظر خانواده و اخلاقی خیلی خوبه و ظاهری هم مورد قبوله ولی من از بعد از عقد رفته رفته نسبت بهش سرد شدم و الان نمیدونم چجوری دو هفته دیگه مراسم عروسی بگیرم.
    لطفا راهنماییم کنید.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    احتمالا شما کمی دهن بین هستید و بخاطر حرفهایی که به شما زدند که شما سرتری و موردهای بهتری برای ازدواج داشتی به شک افتادی
    اگر این خصلت دهن بینی رو واقعا داشته باشید، متاسفانه بدترین سم زندگی مشترک هست
    سعی کنید مسولانه تر به زندگی نگاه کنید. یعنی چی که سرد شدم؟ خب رابطه رو گرمتر و صمیمانه تر کنید. با هر سیستمی که خودتون بیشتر میپسندید

  3. 12 کاربر از پست مفید negar1987 تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 16 تیر 93), del (دوشنبه 16 تیر 93), Farzane-F (دوشنبه 16 تیر 93), khaleghezey (دوشنبه 16 تیر 93), mohammad6599 (سه شنبه 17 تیر 93), Somebody20 (چهارشنبه 18 تیر 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 15 تیر 93), واحد (چهارشنبه 18 تیر 93), zendegiye movafagh (دوشنبه 16 تیر 93), بالهای صداقت (چهارشنبه 18 تیر 93), خیال تو (دوشنبه 16 تیر 93), دختر بیخیال (دوشنبه 16 تیر 93)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام،شما اگر خانومتون از همه نظر مورد تاییدت هستش پس چرا به خودت تلقین منفی میکنی؟؟؟شما نسبت به خانمت سرد نشدی بلکه این حرف اطرافیانه که باعث شه همچین فکری کنید،همین یک جمله بالا که من از اون سرتر هستم و اینو همه میگن خودش مهمترین عامل این افکار منفیه،شما با عقلتون انتخاب کردید پس نذارید حرف دیگران باعث بشه تو انتخابتون شک کنید،اره شما راست میگید از خانم شما بهتر شاید باشه اما از کجا میدونی همونیه که میخای؟؟؟از کجا میدونید با اون خوشبخت میشید؟؟

  5. 7 کاربر از پست مفید samanft تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 16 تیر 93), Farzane-F (دوشنبه 16 تیر 93), khaleghezey (دوشنبه 16 تیر 93), واحد (چهارشنبه 18 تیر 93), zendegiye movafagh (دوشنبه 16 تیر 93), بالهای صداقت (چهارشنبه 18 تیر 93), دختر بیخیال (دوشنبه 16 تیر 93)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مرداد 94 [ 19:43]
    تاریخ عضویت
    1390-2-26
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,918
    سطح
    33
    Points: 2,918, Level: 33
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    7

    تشکرشده 69 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    من فکر میکنم یه علتی که باعث شده همچین حسی پیدا کنید اینه که اینترنتی باهم آشنا شدید، و شاید فکر میکنید این نوع ازدواج در شان شما نیست اما به نظر من اگه واقعا مشکل خاصی با ایشون ندارید به رابطه تون ادامه بدید و حس بدی به نوع آشناییتون نداشته باشید بهرحال تو این دوره و زمونه این سبک ازدواجم جای خودشو پیدا کرده و اینکه چظور آشنا شدید خیلی مهم نیست مهم اینه که چقد بهم میخورید و می تونید باهم خوشبخت بشید.

  7. 7 کاربر از پست مفید سرگشته 2011 تشکرکرده اند .

    Farzane-F (دوشنبه 16 تیر 93), khaleghezey (دوشنبه 16 تیر 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 16 تیر 93), واحد (چهارشنبه 18 تیر 93), zendegiye movafagh (دوشنبه 16 تیر 93), خیال تو (دوشنبه 16 تیر 93), دختر بیخیال (دوشنبه 16 تیر 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 تیر 93 [ 15:59]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    43
    سطح
    1
    Points: 43, Level: 1
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 9 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از پاسخگویی همه دوستان ممنونم
    راستش من ادم خیلی دهن بینی نیستم هرچند که اعتقاد دارم همه ادمها یه درصدی از دهن بینی رو دارن ولی من خودم هم برام عجیبه چرا با وجود اینکه حدود 6 ماه قبل از عقد باهم دوست و نامزد بودیم و با وجود اینکه اون زمان فقط به ازدواج فکر میکردم ولی درست از یک هفته مانده به عقد کم کم تردید هام شروع شد و از بع از عقد تا الان رفته رفته به اوجش رسید . بخوام صادق باشم چند تا علت رو که بهش رسیدم ایناس:
    1- حس می کنم از دوران مجردیم و آزادیاش اونطور که باید استفاده نکردم
    2- اختلاف سمنم با همسرم خیلی کمه و میتونستم با کسی ازدواج کنم که حداقل 3-4 سال ازم کوچیکتره
    3- در مقایسه با دخترهای دیگه مورد های بهتری برام بود اگر با خانومم آشنا نمیشدم
    4- این همه هزینه و سختی که دارم الان برای برگزاری مراسم ازدواجم تقبل میکنم ارزششو نداره
    و یه سری مساپل جزیی تر که گاهی میاد تو ذهنم
    ولی باتوجه به اینکه خیلی تا زمان مراسمم نمونده و هم من و هم خانواده خودم و همسرم تمام کارهامون رو کردیم و با توجه به روحیات خودم و همسرم نمیتونم مراسم رو بهم بزنم نمیدونم چیکار کنم. چون اگر مراسم رو بهم بزنم هم خودم و هم همسرم خیلی ضربه میخوریم و میدونم که عواقب خیلی خیلی بدی داره و اگر هم ادامه بدم میترسم این حس بعدها باعث طلاق عاطفی بشه بینمون.

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    251
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amirsoheili نمایش پست ها
    از پاسخگویی همه دوستان ممنونم
    راستش من ادم خیلی دهن بینی نیستم هرچند که اعتقاد دارم همه ادمها یه درصدی از دهن بینی رو دارن ولی من خودم هم برام عجیبه چرا با وجود اینکه حدود 6 ماه قبل از عقد باهم دوست و نامزد بودیم و با وجود اینکه اون زمان فقط به ازدواج فکر میکردم ولی درست از یک هفته مانده به عقد کم کم تردید هام شروع شد و از بع از عقد تا الان رفته رفته به اوجش رسید . بخوام صادق باشم چند تا علت رو که بهش رسیدم ایناس:
    1- حس می کنم از دوران مجردیم و آزادیاش اونطور که باید استفاده نکردم
    2- اختلاف سمنم با همسرم خیلی کمه و میتونستم با کسی ازدواج کنم که حداقل 3-4 سال ازم کوچیکتره
    3- در مقایسه با دخترهای دیگه مورد های بهتری برام بود اگر با خانومم آشنا نمیشدم
    4- این همه هزینه و سختی که دارم الان برای برگزاری مراسم ازدواجم تقبل میکنم ارزششو نداره
    و یه سری مساپل جزیی تر که گاهی میاد تو ذهنم
    ولی باتوجه به اینکه خیلی تا زمان مراسمم نمونده و هم من و هم خانواده خودم و همسرم تمام کارهامون رو کردیم و با توجه به روحیات خودم و همسرم نمیتونم مراسم رو بهم بزنم نمیدونم چیکار کنم. چون اگر مراسم رو بهم بزنم هم خودم و هم همسرم خیلی ضربه میخوریم و میدونم که عواقب خیلی خیلی بدی داره و اگر هم ادامه بدم میترسم این حس بعدها باعث طلاق عاطفی بشه بینمون.
    بنظرم این چهار مورد که نام بردین قانع کننده نبود بیشتر بهانه بود.
    تنها دلیل قانع کننده ای که تو تاپیکتون وجود داره، سرد شدن بیکباره شما از همسرتون هست.این مورد و باید جدی گرفت بخاطر اینکه در آینده برای خانومتون مشکل ساز میشه.

    ببینین خانوم ها خیلی احساساتی تر از آقایون هستن، بعد از جدایی هم بیشتر آسیب میبینن چون فشار بیشتری از خانواده و فامیل و جامعه روشون هست.

    اما از یک طرف هم مطمعن باشین شما که تو دوران عقد دلسرد شدین، اونقدر که به برهم زدن فکر میکنین، تو دوران عروسی چه فکر هایی میاد سراغتون؟؟
    میدونین اگه اوشون متوجه بشن چه حسی دارین چقدر الان ناراحت میشن؟
    حالا تصور کنین بعد از عروسیتون متوجه بشن که شما هیچ ذوقی نداشتین و فقط از رو دلسوزی باهاشون ازدواج کردین.
    دیگه حسشونو نمیشه تصور کرد.
    به احتمال زیاد هم اینو بعد عروسی بهشون میگین، بخاطر اینکه شما دارین الان میگین خانومم ارزش این مراسمات و هزینه های مالی و زمانی و نداره، خب تو زندگی که مشکلات بیشتره، حتی ممکنه گاهی دلخوری هایی پیش بیاد، که باعث دعوا بشه شما هم که متاسفانه علاقه ای ندارین، و بنظرتون خانومتون ارزش این تلاش هارو نداره و بعدشم حالا بصورت ناخواسته یا اذیتش میکنین یا بروش میزنین که دوستش ندارین.
    تو زندگی فشار بیشتری از نظر مشکلات و هزینه ها رو باید تحمل کنین.

    بنابراین با دلسوزی باهاشون ازدواج نکنین، به ایشون این فرصت و بدین که با کسی ازدواج کنن که واقعا دوستشون داشته باشن، حداقل بخواینشون نه از رو دلسوزی بخواین ازدواج کنین.

    ****شما وقتی دیگران بهتون میگن سرتر هستین، چه واکنشی نشون میدین؟؟؟

    انتظار میره که یک مرد یا زن وقتی این حرف و میشنوه بلافاصله خیلی قاطع بگه ماهردو همدیگرو انتخاب کردیم و هیچ سرتری وجود نداره، هردو هم کفو هم بودیم که فکر کردیم باهم خوشبختیم، و من بعنوان یک مرد امیدوارم بتونم خوشبختش کنم و شوهر خوبی براش باشم.****


    میشه بگین اصلا از چه لحاظی سرتر هستین؟؟

    حتما تا حالا ایشون متوجه سردی شما هم شدن، مطمعن باشین تو زندگی بیشتر متوجه میشن.
    و ازتون دلخور میشن که چرا زودتر نگفتین تا فرصتاشونو از دست نمیدادن

    ببیننین خانومتون حق دارن که یک زندگی پر از آرامش در کنار همسری که دوستش داره، داشته باشه.پس اگه از رو دلسوزی ازدواج میکنین این فرصت و ازش نگیرین.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : دوشنبه 16 تیر 93 در ساعت 09:55

  10. 6 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 16 تیر 93), mehdi1392 (دوشنبه 16 تیر 93), Somebody20 (چهارشنبه 18 تیر 93), terme00 (دوشنبه 16 تیر 93), واحد (چهارشنبه 18 تیر 93), بابک 1369 (دوشنبه 16 تیر 93)

  11. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دوست عزیز


    1.مثلا میخواستی توی دوران مجردیت چه کار یانجام بدی که تا حالا با وجود 30 سال سن انجام ندادی؟!!
    2.من متاهلم و 30 سالمه شما همسرت یکسال ازت کوچیکتره برای من همسرم تقریبا 4 ماه ازم بزرگتره والا تاثیر نداشته توی عشق و علاقه ای که بهش دارم
    3.همیشه موردهای بهتری وجود داره حتی اگه همسرت نیکول کیدمن یا کاترون زتاجونز هم باشه بازم زن زیباتر وجود داره با هیکل زیباتر.
    البته اینم بگم برای همسر شما هم فرد بهتر و با مدرک تحصیلی بالاتر و با زیبایی بهتر و تناسب اندام بهتر هم وجود داره

    4.میشه در این مورد توضیح بدید دوست عزیز؟کامل بنویسید حتی مسائل جزئی را

    اتفاقا بنظرم بهم بزن چون شما با 30 سال سن هنوز به استقلال فکری و شخصیتی نرسیدی و واقعا هم نمیدانید که چی میخواهید و بیچاره دختر مردم با 29 سال سن بعد کلی صبر کردن فردی نصیبش شده که با نظر دیگران افکار و عقایدش عوض میشه.

    ازم دلخور نشو همسنیم باهم دادا من 2 سال ازدواج کردم شاید همسرم زیباترین نباشه شاید درآمد 1یا دو میلیونی نداشته باشه شاید بعضی وقتها ازش دلخور شدم و پیش خودم گفتم سید ایکاش همان مجرد میموندی اخه چرا ازدواج کردی و توی دلم شک میوفته.

    ولی اینو خوب میدونم اگه 1000 بار دیگه هم متولد بشم و جایی همسرمو ببینم بازم انتخابم ایشونه و به حرف دیگران هم کاری ندارم.

    میشه لطفا معیارهای انتخاب همسر از نظر خودت را بنویسی؟
    خصوصیات مثبت و منفی خودت را بنویس
    خصوصیات مثبت و منفی همسرت را بنویس


    سعی کن روی اعتماد بنفس خودت بیشتر کار کنی
    اعتماد بنفس
    بايد روي اعتماد به نفستون کار کنيد
    فهرستهايي تهيه کنيد از فعاليت هاي سازنده خود، فهرستي تهيه کنيد .
    از توانايي هايي که داريد و به کار گرفته ايد، فهرستي تهيه کنيد که شما به آنها بينش داريد و جز افکار ارزنده شما هستند.
    و بابت هر کدام از آنها روزي چند بار از خود تشکر کنيد و قربون خودتون برويد و خود را نوازش کنيد.
    شعرهاي قشنگ وعاشقانه براي خودتون بخونيد.
    سعي کنيد عاشق خودتون بشويد. عاشق سينه چاکي که جز مثبت در معشوق نمي بيند
    .( خودتون معشوقي مي شويد که ذهتون را به خود اختصاص مي دهد).
    فراموش نکنيد برخورد ما با ديگران ، تحت تاثير برخورد و رابطه ما با خودمان هست.
    ما نمي توانيم کسي را دوست داشته باشيم، در حاليکه خودمون را به رسميت نمي شناسيم
    و به خودمان عشق نمي ورزيم. لذا ريشه تغيير رابطه ما با ديگران وقتي هست
    که با خودمان همگوني ، هماهنگي و همساني داشته باشيم . و خودمان را به صورت يکپارچه و مثبت ارزيابي کنيم.
    به جاي اينکه انرژيت را روي بهبود ارتباطاتت با ديگران متراکم کني، روي رابطه حسنه با خودت متراکم کن
    . ( نه به زبان، که با احساس و باورت و رفتارت)

    انگار این جملهب رای شما نوشته شده دوست عزیز از طرف جناب مدیر


    من زمان خاصي براي احترام به خودتون در نظر نگرفتم.
    همواره شما بايد اين احترام خودتون را به رسميت بشناسيد.
    قاطعيت به معناي بي احترامي و عدم توجه به ديگران نيست.
    يعني تعادل بين خواسته هاي منطقي و احساسي خودتون و ديگران.
    بنا نيست به قيمت خوش آمدن ديگران ، همواره خود را ذبح کني....


    از این به بعد کسی بهت حرفی زد بگو انتخاب خودمه و بهش علاقه دارم و ازشون بخواه نظراتشان راب رای خودشان نگهدارن.

    راستی یه سوال خیلی مهم حتما جواب بده کی بهت میگه ازش سرتر هستی و حیف شد ازدواج کردی؟اینو حتما بگو خیلی مهمه جوابش
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  12. 8 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 16 تیر 93), mehdi1392 (دوشنبه 16 تیر 93), negar1987 (دوشنبه 16 تیر 93), terme00 (دوشنبه 16 تیر 93), واحد (چهارشنبه 18 تیر 93), zendegiye movafagh (دوشنبه 16 تیر 93), بابک 1369 (دوشنبه 16 تیر 93), دختر بیخیال (دوشنبه 16 تیر 93)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    48
    Array
    با سلام
    من فکر می کنم مشکل از اینجاست که دوران نامزدی شما خیلی کم بوده
    آذر ماه نامزد کردید و اسفند عقد کردید. 3 ماه نازمدی خیلی کم و ناکافیه برادر من
    الان اهل فن و مشاورها معتقدند که دوران نامزدی در قرن 21 ام باید بین 6 ماه تا 18 ماه باشه. کمتر از 6 ماه خوب نیست و بیشتر از 18 ماه هم خوب نیست
    یکی از دلایلی که میگن حداقل 6 ماه اینه که یه انسان می تونه تا 6 ماه برای طرف مقابلش خودشو طور دیگه ای جلوه بده (چه منفی چه مثبت). حتی با حسن نیت
    اما بیشتر از 6 ماه دیگه نمی تونه

    به نظر من با این ذهنیت فعلی شما ازدواج تون کار درستی نیست. به هر حال بهانه حتما پیدا میشه که عروسی رو عقب بندازید و از ضرر مادی و احساسی بیشتر جلوگیری کنید
    شما ذهنیت الان تون اصلا آماده ازدواج نیست. تو این دوره زمونه یه دختر و پسر که کلی عاشق و شیدای هم هستند و یک لحظه دور از هم نمی تونن طاقت بیارن و خانواده هاشون و تمام فامیل رو ذله می کنند که زودتر عروسی بگیرند، خیلی موارد آخرش به طلاق و اختلاف و دعوا منجر میشه. مورد شما که دیگه بماند
    مطمئن هم باشید این تردید های شما قبل از ازدواج، بعد از ازدواج به طور طبیعی بیشتر میشن و حتما در آینده به نحوی مثل خیانت به همسرتون خودشو نشون میده

  14. 3 کاربر از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 16 تیر 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 16 تیر 93), دختر بیخیال (دوشنبه 16 تیر 93)

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    219
    Array
    با احترام به نظرات دوستان من فکر می کنم دختر دیگه ای به ایشون ابراز علاقه کرده یا دیده مورد توجه بعضی از دخترهاست
    فکر کنم با این خصوصیات و اینکه اینقدر لحظه ای تصمیم می گیرید خانومتون باید خیلی نگران باشن و مطمئنا افراد بهتری برای خانومتون پیدا می شن که حداقل تو تصمیم گیری هاشون قاطع باشند و اول فکر کنند بعد کار انجام بدن
    نه این که اول ازدواج کنن بعد راجع به این که کی سره و چه فرصتهای دیگه ای وجود داره فکر کنند .
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  16. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 16 تیر 93), terme00 (دوشنبه 16 تیر 93)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 تیر 03 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1392-11-03
    نوشته ها
    432
    امتیاز
    14,179
    سطح
    77
    Points: 14,179, Level: 77
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,639

    تشکرشده 1,769 در 422 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    73
    Array
    1- حس می کنم از دوران مجردیم و آزادیاش اونطور که باید استفاده نکردم

    اگه منظورت کارهای غیر اخلاقیه که همون بهتر که انجام ندادی ... باید خدارو شکر کنی که مسیر درست رو بهت نشون داده و ازدواج کردی وگرنه اگر وارد لذت های (به قول خودت) مجردی میشدی معلوم نبود عاقبتت چی میشد و قطعا روی زندگی بعد از ازدواج هم تاثیر میذاشت

    2- اختلاف سمنم با همسرم خیلی کمه و میتونستم با کسی ازدواج کنم که حداقل 3-4 سال ازم کوچیکتره

    ببخشید ... همون طور که خاله قزی هم گفتن انگار شما آماده پذیرش مسئولیت های زندگی نیستی ... یعنی به اندازه سی سال سن پخته و کامل نشدی .. وگر نه سی سالگی سن کمی نیست برای شروع زندگی ... اینو خانومت باید بگه ... ایشونن که باید بگن کاش همسرم اندازه سنش هم متعهد و مسئولیت پذیر بود و عزت نفس داشت .. (ببخشید تند رفتم برادر)


    3- در مقایسه با دخترهای دیگه مورد های بهتری برام بود اگر با خانومم آشنا نمیشدم

    هر دختر زیباتری هم که میگرفتی بعد از یه مدت برات عادی میشد ... تو زندگی آرامشی که همسرت میتونه برات تامین کنه مهمه نه زیبایی ... فکر کن ببین در کنارش میتونی آرامش داشته باشی ؟


    4- این همه هزینه و سختی که دارم الان برای برگزاری مراسم ازدواجم تقبل میکنم ارزششو نداره

    کی ارزشش رو نداره ؟ شما داری برای دومادی خودت هزینه میکنی این مراسم برای شما هم هست ... فقط برای خانومت نیست که ...

    و یه سری مساپل جزیی تر که گاهی میاد تو ذهنم
    مسائل جزئی تو همه زندگیا هست ... برو بخون تاپیک بچه هارو ببین با چه مشکلاتی دارن دست و پنجه نرم میکنن ... همسرت که مشکل خاصی نداره شما خودت داری با افکارت برای خودت مشکل میتراشی ...

    روی عزت نفست و خودت کار کن و اگه میتونی افکارت رو تغییر بده ... ولی با این حس و حال اگه بری سر زندگی بعدا ممکنه بدتر بشی و نذاری طعم زندگی خوش رو هم اون بنده خدا بچشه ... همسرت به تایید شما نیاز داره ... هر موقع که مطمئن شدی همسرت رو از ته دل قبول داری عروسی کن ...
    موفق باشی
    آدمک آخر دنیاست بخند
    آدمک مرگ همین جاست بخند
    دست خطی که تورا عاشق کرد، شوخی کاغذی ماست بخند
    آن خدایی که بزرگش خواندی، به خدا مثل تو تنهاست بخند ...

  18. 3 کاربر از پست مفید terme00 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 16 تیر 93), Somebody20 (چهارشنبه 18 تیر 93), واحد (چهارشنبه 18 تیر 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درگیر خاطرات بد گذشته هستم و حالم خوب نیست
    توسط Mina101 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 19 خرداد 97, 10:46
  2. دیگه خسته ام از مردی که مرد من نیست
    توسط زن زندگی در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 بهمن 92, 00:19
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 20:39
  4. جدایی یا صبر و ادامه دادن (خواستن همیشه توانستن نیست)
    توسط sonic.quak در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 25 خرداد 91, 01:50
  5. عدالت در خواستگاری نیست
    توسط daneshjo در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 44
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 اردیبهشت 88, 23:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.