به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 دی 94 [ 00:48]
    تاریخ عضویت
    1393-2-13
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,328
    سطح
    20
    Points: 1,328, Level: 20
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 41.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل در رابطه ازدواج

    با سلام
    من 22 سالمه و دانشجوی ترم 6 کارشناسی هستم(*2 سال از درس دور بودم*) و همزمان در یک شرکت مشغول به کار هستم و از سربازی هم معاف شدم،یکسالی هست با یه نفر آشنا شدم(2 سال از خودم گوچیکتره و الان ترم 6 داشنگاه است)،خانواده هر دو طرف هم از این موضع مطلع بودن و خانواده ما تو این یکسال 2 بار به خانواده طرف مقابل زنگ زدن برای خواستگاری ولی جواب اونا منفی بود
    دلایل منفی بودن جوابشون هم یکی راه دوری بود و دیگری هم شرایط کاری من(اونا معتقدن که کار فقط باید کار دولتی باشه)
    با این حال تو این یکسال ما ارتباطمون رو ادامه دادیم تا شرایط کاری من بهتر شه(نوع ارتباط تو این یکسال به صورت تلفنی بوده و گاهی هم به صورت حضوری هم رو میدیم)،ایشون هر از گاهی به خاطر شرایط کاری من و سخت های خانوادشون برای ادامه رابطه دلسر میشدن(البته حق هم داشتن وقعا شرایط سختی بود سال گذشته)، اما بعد از سال جدید به شدت برای ادامه رابطه مردد شدن و به گفته خودشون دلیل این هم بی توجهی من بوده،توضیح کوچک از شرایط خودم تو این زمان از رابطه (حقیقت شرایط برای منم سخت بود،من همه جوره خودم رو به ایشون متعهد میدونستم و داشتم تمام تلاشم رو تو کارم میکردم و توقع داشتم نسبت به رابطمون تعهد بیشتری داشته باشن و با خودشون یکدل تر باشن)
    سر همین من باهاشون صحبت کردم(مطمین نیستم حرفام درست بوده و خیلی اذیتم میکنه) و بهشون گفتم که من تو شرایط سختی هستم ولی با این حال همه جوره هستم و دارم تلاشم رو واسه بهتر کردن شرایط میکنم تا خانوادشون جواب مثبت رو به ما بدن و از اونم توقع دارم که یکدل تر باشه و سر هر موضوع کوچکی بحث ادامه دادن یا ندادن نکنه ، ایشون در جواب من بهم گفتن که بحثش ادامه دادن یا ندادن نبوده و فقط توجه بیشتری رو از من میخواسته اما پذیرش حرفشون برای من واقعا غیر ممکن بود("چون قبل از این چندین بار به من گفته بودن که بهتره رابطه رو کم کنیم تا اگه بهم نرسیم اذیت نشیم اونم تو شرایطی که من از لحاظ کاری جهش بزرگی داشتم و داشتم به خواسته های خانوادشون نزدیک میشدم")
    الان ایشون به این نتیجه رسیدن که باید از هم جدا شیم و نمیخوان ادامه بدن دلیلشون هم اینه که دیگه مثل قبل به من حسی ندارن چون که فکر میکنن من کسی که میخواستن نبودم
    ولی من واقعا بهشون علاقه دارم دلیل حرفام این نبود که بخوام ایشون رو مقصر جلوه بدم فقط میخواستم که یک گام جلو تر باشیم تو رابطه تا بتونیم با هم رابطه رو جلو ببریم(اما الان فکر میکنم که اشتباه بوده رفتارم) چون ایشون تو این یکسال با خیلی از سختی های من راه اومدن و پای من بودن و فکر میکنم نباید مسولیت بیشتری رو دوششون میگذاشتم
    الان تو شرایط خیلی سختی قرار گرفتم چندبار حتی ازشون بابت این نوع رفتارم(چه غلط چه درست)
    عذر خواهی کرد چون من اصلا هدفم رنجوندن ایشون نبوده ولی ایشون حاضر نیستن به رابطه ادامه بدن
    واقعا تو شرایط بحراین سختی قرار گرفتم دارم هم کسی رو که وقعا دوستش دارم رو از دست میدم و حتی امکاان داره کارم رو از دست بدم چون اصلا تمرکز ندارم
    خواهش میکنم کمک کنید اصلا نمیدونم چیکار باید بکنم الان
    واقعا نمیدونم چی درسته و چی غلطه، نمیدونم کجای رابطه رو اشتباه رفتم و کجا ها درست
    واقعا نمیتونم تصمیم درستی بگیرم کمکم کنید

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دوست عزیز

    به همدردی خوش امدید
    ایشون دختر هستند و در سنی قرار دارند که خواستگار براشون میاد و حق بدید که عاقلانه تصمیم بگیرند.بهتره شما به ایشون اطمینان بدید که داردی تلاشتان را می کنید برای کسب یه شغل دولتی.
    .ولی آخه مسئله اصلی اینه اومد و شغل دولتی نتوانستید بدست بیارید اونوقت چی؟
    بعد اون شما بعد ازدواج میخواید کجا ساکن بشید؟
    شما بهتره همه تلاش و نیرویی که داری بزاری برای جور کردن شرایط ازدواج با این خانوم.

    از نظر درآمدی در چه وضعی هستید ؟آیا از خودتان خانه دارید یا پس انداز؟

    - - - Updated - - -



    لطفا عنوان را بر اساس مشکلي که داريد تغيير بديد.


    کاربر گرامي لطف کنيد از طريق تماس با ما (بالاي سايت) يا پايين کادر روي مثلث مشکي(کنار کلمه تشکر) کليک کرده و عنوان مناسب را به مديريت سايت اطلاع دهيد با سپاس

    اينکار سه تا حسن داره يکي اينکه مديران و مشاورين سايت به تاپيک شما سر ميزنن
    دوم اينکه شما با فکر کردن و متمرکز کردن افکار خودتان دليل اصلي مشکل خود را بيان ميکنيد اينجوري متوجه مي شويد واقعا مشکل شما چيست و خودش خيلي به شما در حل جواب کمک ميکند
    و دليل سوم با مشخص شدن دقيق مشکل کاربران سايت بهتر مي توانند شما را راهنمايي کنند
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.