به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 51
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array

    دخترمو دادم به باباش

    سلام
    من و همسرم به دلیل اختلافاتی که داریم در حال گذرندان مراحل طلاق هستیم
    بنا به دلایلی دختر 2ساله ام را دادم بغل پدرش و دیگه ازش نگرفتم
    چند روز بعد زنگ زدم به شوهرم ولی جواب نداد
    10روزه دخترم رو ندیدم دلم براش تنگ شده میتونم از دادگاه وقت ملاقات بگیرم اما به نظر خودم نرم سراغش بهتره چون منو فراموش میکنه
    شما چی میگید بذارم منو فراموش کنه یا برم وقت ملاقات بگیرم؟؟؟

    لطفا سرزنش نکنید که چرا اینکارو کردی خیلی بی رحمی یا چیزایی شبیه این

    تلاشم برای ادامه زندگی بیفایده بود قبلا هم گفته بودم اون منو نمیخواد خیلی اصرار داشت بچه رو بگیره منم دادم کلی خودمو سرزنش کردم همه چیزایی که میخوایین بهم بگید خودم به خودم گفتم

    اما دخترم با پدرش خوشبخت تره تنها چیزیم که برام مهمه همینه

  2. 2 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 18 فروردین 93)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 06 آذر 94 [ 00:45]
    تاریخ عضویت
    1393-1-10
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,419
    سطح
    21
    Points: 1,419, Level: 21
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 30 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بهار واقعا متاسفم پستاتو خوندم خیلی ناراحت شدم.من خودم مادرم میفهمم الان چی میکشی.واسه بهبودی زندگیت جنگیدی ولی نتیجه ای نگرفتی،لااقل واسه داشتن بچت تلاش کن.من اگه جای تو بودم تمام سعی و تلاشم رو میکردم که بچمو پیش خودم نگهش دارم البته نظر شخصی منه ببین کارشناسا چی میگن من قصدم همدردی با تو بود انشاالله مشکلت حل بشه

  4. 4 کاربر از پست مفید پریناز67 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 18 فروردین 93), پونه (سه شنبه 12 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    ممنونم ولی من تصمیمم و گرفتم با اینکه به من سخت میگذره اما به آیدا خوش میگذره
    فقط میخوام بدونم اگه حق ملاقات بگیرم آیدا اذیت نشه

    مثلا یه سال صبر کنم تا بچه به نبودنم عادت کنه بعد برم حق ملاقات بگیرم مثل یه دوست ببینمش یا اصلا بیخیال حق ملاقات شم بذارم کلا منو فراموش کنه شاید ازم متنفر بشه ولی برام مهم نیست چون میدونم اگه با من باشه جز گریه و غصه چیزی بهش نمیرسه

  6. 2 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 18 فروردین 93)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون، به جای اینکه بپرسه “چته؟ چی شده؟ ”؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن”...

  8. 8 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 18 فروردین 93), khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), mercedes62 (دوشنبه 18 فروردین 93), salehe92 (دوشنبه 11 فروردین 93), shayana (سه شنبه 12 فروردین 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 18 فروردین 93), دختر بیخیال (دوشنبه 11 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام بهار عزیز
    چقدر از خوندن تاپیکت ناراحت شدم.می دونم الان بیشتر به دلداری نیاز داری .کاش بیای تاپیک شروع چهل شب دعا به نيت رفع مشكلات دوستان همدردي. یکم درد و دل کنی و با بچه ها دعا بخونی!
    عزیزم می تونی بگی چرا فکر می کنی آیدا پیش پدرش باشه براش بهتره؟
    خودت در آینده اصلا نمی تونی حضانت بچه را بگیری؟
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  10. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 11 فروردین 93), khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), salehe92 (دوشنبه 11 فروردین 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 18 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    251
    Array
    سلام بهار _68

    چقد ناراحت کننده،
    من دورادور درجریان تاپیک هات بودم. راست میگی خیلی تلاش کردی. اما خب من کارشناس نیستم نمیدونم شاید بیشتر هم میشد تلاش کرد.

    ولی خب واقعا یه آدم اونم از نوع زن بودنش و حساس بودنش چقد دیگه طاقت داره.

    امیدوارم هرچی خیر و صلاح خودت و بچته پیش بیاد.

    شما ازنظر مالی مشکل دارین؟ که نمیتونین حضانت بچه رو بعهده بگیرین؟

    من فکر میکنم بچتون بیشتر از اینکه نیاز به پول و مادیات داشته باشه نیازمند عشق و محبت مادری وپدریست.
    مطمعنین اونجا به بچتون میرسن؟
    مطمعنین و اون عشق لازم و دریافت میکنن؟
    مطمعنین بدون شما خوشبخترن؟
    بنظرم اول مطمعن بشو بعد همچین تصمیمی بگیر.

    من که مادر نیستم زیاد نمیتونم درکت کنم شرایطتم نمیدونم.
    اما فکر میکنم اگه بچه دیگه نبینتت ممکنه بعدا ازت متنفر بشه، درسته الان میگی مهم نیست . اما فردا که بزرگ شد میاد میگه من یه زمان هایی نیاز به مادر داشتم اما مادری نبود که دردودلامو باهاش بکنم رفت پی زندگی و خوشیش. (مطمعن باش دلت خیلی میسوزه و نمیتونی ثابت کنی اتفاقا خیلی هم تلاش کردی برای زندگیت اما نشد)

    بنظرم اون بچه به هردو نیاز داره، اگه در کنار هم نمیتونین داشته باشینش حداقل گاهی ببینش، یه راه ارتباطی براش بذار. (بنظرم داری بجای اون بچه تصمیم میگیری. بذار یکم بزرگتر که شد اگه دیدی به صلاحشه که کلا فراموشت کنه یا اصلا نیازی به وجودت نداره بعد برو . آخه این چه تصمیمیه که گرفتی؟؟ من اگه جای اون بچه بودم میگفتم همون هفته ای یه روز هم باشه اشکال نداره دوست دارم مامانم و ببینم.باهاش حرف بزنم. حداقل میتونم بگم من مامان دارم)

    امیدوارم مشکلت هرچه زودتر حل بشه.
    من تو زیارت عاشورای چهل شبی که داریم میخونیم برات دعا کردم اما مثیکه مستجاب نشده.
    نمیدونم شاید خیر صلاحی توش بوده.

    امیدت به خدا باشه
    انشالله بتونی به اون چیزی که میخوای و لایقشی برسی.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : دوشنبه 11 فروردین 93 در ساعت 17:25

  12. 7 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 11 فروردین 93), deljoo_deltang (سه شنبه 12 فروردین 93), khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), salehe92 (دوشنبه 11 فروردین 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 18 فروردین 93), مصباح الهدی (دوشنبه 11 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  13. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    بهار جان

    این که به آیدا خوش بگذره کافی نیست.
    آیا خوب تربیت می شه؟

    پدری که چاقو کشی می کنه و حکم زندان می گیره آیا واقعا می تونه بچه شما را خوب تربیت کنه؟

    نکته دیگه ای که اشاره کردی این هست که آیدا شما را فراموش کنه.
    به نظرت آیا درسته که بچه شما یا پدرش را فراموش کنه و تمام؟

    پدر یا مادر مث خواهر، برادر، عمه، دوست و ... نیست که بعضی ها دارند و بعضی ها نه.
    آیدا نمی تونه فکر کنه که هیچوقت مادر نداشته. هر کسی می دونه که حتما پدر و مادری داشته.
    فکر نمی کنم ایده خوبی باشه که آیدا را نبینید تا شما را فراموش کنه.

    نمی دونم تا چه حد استقلال دارید و برنامه تون برای بقیه زندگی به چه شکلی هست. بهتره پیش یک مشاور برید و با کمک کارشناس در مورد ارتباط با فرزندتون تصمیم بگیرید. چون موضوع ساده ای نیست و باید با دقت در این مورد عمل کنید.

    کتابهایی در مورد بچه هایی که والدینشون جدا شدند و رابطه با این بچه ها و نقش و وظیفه پدر مادرها در این مورد بخونید.
    می تونید با سرچ هم مطالبی توی اینترنت پیدا کنید.

    البته مطالب معتبر و مطمئن تر را ملاک کارتون قرار بدید نه هر مطلبی را.

    امیدوارم تصمیم خوبی بگیرید و دختر گلتون در شادی و آرامش بزرگ بشه.
    برای گذروندن این روزهای سخت برات آرزوی صبر می کنم.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 9 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 18 فروردین 93), deljoo_deltang (سه شنبه 12 فروردین 93), khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), salehe92 (دوشنبه 11 فروردین 93), sara 65 (سه شنبه 12 فروردین 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 18 فروردین 93), پونه (سه شنبه 12 فروردین 93), مصباح الهدی (دوشنبه 11 فروردین 93), veis (سه شنبه 12 فروردین 93)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 آبان 03 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    464
    امتیاز
    15,482
    سطح
    80
    Points: 15,482, Level: 80
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 368
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,324

    تشکرشده 1,336 در 399 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    71
    Array
    سلام بهار جان پست اخرت خیلی ناراحتم کرد و در نتیجه تصمیم گرفتم که چند خطی حداقل جهت همدردی بنویسم, هر چند که کارشناس نیستم... به نظر من اجازه نده دخترت از نعمت مادر محروم بشه... خودت نعمت شیرین مادر داشتن را تجربه کردی, ان را از دخترت دریغ نکن... عزیزم یکم امید داشته باش و به خودت اعتماد کن... اگه الان از لحاظ روحی یا هر جنبه دیگری امکان رسیدگی به دخترت را نداری, دلیل نداره که در اینده هم نتونی.. به خاطر دخترت زندگی تو از نو بساز و براش تلاش کن که هر روز بهتر از دیروز بشی و بتونی لحظات خوب و خوشی را در اینده در کنار دخترت سپری کنی... هر چند که گفتی حال و حوصله هیچ سوالی را نداری ولی دیگه جای هیچ امیدی نیست؟؟؟ امکان یک فرصت دوباره را ندارید؟؟؟ عزیزم الان خیلی ناراحتی, به خودت اجازه بده کمی اروم تر بشی, بعد به طور منطقی تصمیم بگیر... بهتره فعلا کمی به این چیزا فکر نکنی... جمله اخرت نشون میده خیلی ناراحتی, اگه میتونی مشاوره حضوری هم برو تا کمی اروم بشی... امیدوارم که کارشناسان سایت به طور تخصصی شما را راهنمایی کنند...
    دل ارام گیرد به یاد خدا...


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  16. 7 کاربر از پست مفید salehe92 تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 11 فروردین 93), deljoo_deltang (سه شنبه 12 فروردین 93), khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), sara 65 (سه شنبه 12 فروردین 93), مصباح الهدی (دوشنبه 11 فروردین 93), دختر بیخیال (دوشنبه 11 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    دوستای خوبم ممنونم که میاین تا منو آروم کنید

    تو اون دعوای قبلی که 6ماه از همسرم جدا بودم و خواستم راضیش کنم به آشتی آیدا شده بود طناب مسابقه طناب کشی هی من بکش هی پدرش بکش اونی که اذیت میشد آیدا بود

    از نظر مادی فعلا مشکل دارم ولی در آینده نه چندان دور می رم سرکار ومشکل مالی هم حل میشه به امید خدا
    اما از لحاظ عاطفی و بار تربیتی
    1- در حال حاضر من داغونم و نمیتونم به خودم مسلط باشم و گاهی بی اختیار گریه میکنم
    2-وقتی بهم ریخته ام برای آیدا بد اخلاقی میکنم
    3-آیدا اونجا با دختر عمه اش خیلی جوره و غرق بازی میشه و اصلن یادش میره که مامان داره
    4-پدرش خیلی روش حساسه و اجازه نمیده کسی بهش چپ نگاه کنه
    5-امکان ازدواج برای شوهرم خیلی زود فراهم میشه و آیدا دارای خانواده میشه و هرچی کوچیکتر باشه زودتر به مادر جدیدش عادت میکنه
    6-شوهرم گفته بود اگه الآن آیدا رو ندی 7سالگی میام ازت میگیرم اینجوری هر دومون بیشتر ضربه میخوریم

    یه سری دلایل دیگه که نمیتونم دسته بندیش کنم ذهنم به هم ریخته است

    منم فعلا میخوام سراغ آیدا رو نگیرم تا هم پدرش یکم به خودش بیاد بفهمه که بزرگ کردن بچه سخته تمام سختی های بزرگ کردنش با من بود
    حاملگی-زایمان واکسن دندون مریضی و... هیچ کدومش کنارم نبود

    دومین دلیلم اینه که پدرش برای اینکه منو بسوزونه آیدا رو ازم قایم میکنه و نمیاره که ببینم

    یکم که بگذره یعنی موقعی که قراره صیغه طلاق خونده بشه تقریبا 6-7 ماه دیگه من میرم و حق ملاقات میگیرم

    اگه اشتباه میکنم بگید لطفا

  18. 3 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 18 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    46
    Array
    سلام
    روز بسیار خوبی داشتم ولی تایپیک شمارو خوندم حالم گرفته شد
    من اصلا سرزنش نمیکنم ولی به نظرت اون پدرت صلاحیت تربیت بچه رو داره؟
    یه لحظه خودتو به جای دخترت بذار ببین وقتی 20 ساله بشی و مادرت یکبار دیدنت نیومده باشه همیشه ازش متنفری همیشه این عقده توی وجودت هست که میگی اگه براش ارزش داشتم میجنگید تا منو پیش خودش بذاره یا حداقل از داشتن مادر و همدم محرومم نمیکرد ،یعنی چی بچه مادرشو فراموش کنه؟؟؟؟
    خانومی مادر من مادرشو اصلا ندیده حتی شیرشو نخورده چون متاسفانه فوت شده همون موقع،اما اسم مادر میاد محاله مادر من اشک نریزه،ما وقتی میریم سر مزارشون مادر من با چنان حرصی خاک اطراف قبر مادرشو توی دست فشار میده که همه از اونجا میریم چون حضورشو لمس نکرده.
    من نمیخوام توی این شرایط روحی زخم بزنم بهت ولی لطفا به جای دخترت تصمیم نگیر نذار حسرت لمس حضورت رو تا همیشه با خودش داشته باشه

  20. 10 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (سه شنبه 12 فروردین 93), khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), sara 65 (سه شنبه 12 فروردین 93), shayana (سه شنبه 12 فروردین 93), siam 2015 (دوشنبه 11 فروردین 93), کاغذ بی خط (دوشنبه 18 فروردین 93), پونه (سه شنبه 12 فروردین 93), دختر بیخیال (دوشنبه 11 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93), صبا_2009 (دوشنبه 11 فروردین 93)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.