به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 خرداد 93 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-10-28
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 69 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با این مادرشوهر دیکتاتور و متعصب چه کنم؟

    سلام دوستای گلم سال نو همه مبارک امیدوارم به هرچی که سال گذشته نرسیدین امسال برسین
    من باز اومدم با یه مشکل جدید که اینبار با خانواده همسرم هست
    من 4ماهه که رفتم خونه خودم و به خاطر مشکلات کاری زیاد همسرم نتونستیم خانواده شو دعوت کنیم الان که عید هست البته من و همسرم از 5عید رفتیم سرکار ولی سرمون شلوغ نیس دیدیم بهترین فرصت برای دعوتشونه خانواده شوهرم یه شهر دیگه هستن و روی هم 22نفرن و چون من بار اولمه و میخوام تدارک زیادی ببینم و پذیرایی ازینهمه مهمون 1جا واسم سخته و مبل و ناهارخوریمم 8نفره س و کف خونه هم سرامیکه و یه فرش کوچیک داره تصمیم گرفتم 3بار دعوت کنم هربار 2خانواده رو. چندروزه دارم به مادرشوهرم زنگ میزنیم واسه جمعه و اون هی بهونه میاره که هواسرده بابام مریضه بارون میادو......آخرسر گفت نمیام ما هم به برادرشوهرم زنگ زدیم که با خواهرشوهرم بیان اونام گفتن ببینیم چی میشه و جاریم میگفت اونا زنگ زدن به مامانش و اونم گفته من که نمیام شما میخواین برین برین اونام گفتن حتما یه چیزی هست که مامانم نمیاد پس ما هم نمیریم و برنامه من که با کلی ذوق و شوق چندتا غذا و دسر یاد گرفته بودم و لباس خریده بودم و کلی منتظر این روز بودم کنسل شد فقط به خاطر اینکه مادرشوهرم گفته یا باید همه رو با هم دعوت کنه یا ما نمیریم بقیه بچه هاشم گوش به فرمان اون هستن. دیشب به شوهرم گفتم مادرت تا کی میخواد عقایدشو تحمیل کنه چرا همه باید مثل اون فکر کنن و عمل کنن و جالب اینکه شوهرمم با اینکه مثلا تحصیل کرده شونه حرفای متعصبانه مادرشو قبول داره و میگه اون درست میگه. حالا من دیگه خسته شدم 3ساله دارم زورگویی هاشو تحمل میکنم الان که خونه خودمم و مستقل شدم دیگه نمیخوام تحملش کنم گرچه دوران عقدمونم مستقل بودیم چون یه شهر دیگه ایم و مثل مهمون میرفتیم اونجا و از لحاظ مالی هم هیچوقت بهشون نیاز نداشتیم ولی مادرشوهرم کلا دیکتاتور جاریمم دلش خونه دیشب زنگ زد گفت خونه شون بودم و چندبار اشکمو درآورده حالا میخوام برای اولین بار زنگ بزن به یکی از خواهرشوهرام که از همه شون بهتره و حرفایی که به شوهرم گفتم به اونم بگم که بره به مامانش بگه چون دیگه خسته شدم.
    درضمن من 30 و شوهرم 31سالشه هردو تحصیلکرده و شاغلیم و همه کارای عروسی و وخریدو وسیله و .... رو خودمون دوتا انجام دادیم من از یه خانواده تحصیلکرده و فرهنگی و شوهرم از یه روستای پرت و خواهرشوهرام همه سیکل دارن و فوق العاده سنتی و با فکر بسته هستن. ولی به خاطر شوهرم تو این 3سال خیلی خودمو به اونا نزدیک کردم با فامیل خودم سالی یه بار رفت و آمد دارم و با اونا هر هفته با کلی کار و خستگی میرفتم روستاشون بچه هاشون همیشه از سر و کولم بالا میرن انقدر که باهاشون بازی میکنم و واسه شون چیزی میخرم ولی اصلا قدر ندونستن حتی حاضر نشدن خونه م بیان. مادرشوهرم یه خونه بزرگ داره و همیشه همه رو با هم دعوت میکنه و میگه بقیه هم باید همین کار رو بکنن وگرنه ما جایی نمیریم. ولی من دلم میخواد مهمونم راحت باشه کف زمین نشینه اصلا بدم میاد معذب میشم من دلم میخواد به شیوه خودم مهمونی بگیرم و عمل کنم ولی مادرشوهرم به جای همه تصمیم میگیره.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مهر 03 [ 03:24]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,691
    امتیاز
    44,059
    سطح
    100
    Points: 44,059, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,911 در 1,649 پست

    Rep Power
    349
    Array
    سلام شکوفه جان، سال نوی شما هم مبارک باشه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط شکوفه کویری نمایش پست ها
    من دلم میخواد به شیوه خودم مهمونی بگیرم و عمل کنم ولی مادرشوهرم به جای همه تصمیم میگیره.
    وقتی برای خودت این حق رو قائل هستی که به شیوه خودت مهمونی بگیری (که البته این حق رو هم داری)، این حق رو هم برای دیگران قائل باش که دعوتت رو قبول نکنن و موضوع رو سخت و پیچیده نکن. به این هم فکر نکن که کی برای کی تصمیم گرفته، هرکس با توجه به یه سری ملاحظات، خودش تصمیم میگیره. مادرشوهرت هم جزء ملاحظات زندگی بچه ها و عروس هاش هست، بخصوص که فضای زندگیشون سنتی هست.

    شما خودت داری میگی اونا روستایی هستن، خب معلومه که سبکشون (از جمله در مهمونی ها) با شما متفاوته. وقتی شمای تحصیل کرده و با خونواده فرهنگی نمیتونی این تفاوت ها رو درک کنی، چطور انتظار داری اونها با سطح تحصیلات پایینشون بتونن تفاوت ها رو درک کنن؟

    کلا مثل بنایی داری عمل میکنی که یه ساختمون کلنگی رو بهش دادن و گفتن بکوبش! شما هم داری زندگیت رو میکوبی!

    فقط بخاطر این مهمونی نمیگما. بخاطر کل واکنش هات میگم، مثلا اینکه میخوای به خواهرشوهرت زنگ بزنی که بره به مادرشوهرت یه سری حرفا رو منتقل کنه! من که این توضیحات مختصر رو در موردشون خوندم، الان میدونم که اونا نه تنها با اینکار تو رو درک نمیکنن، بلکه طبیعتا جبهه میگیرن. و در ضمن خواهرشوهرت هم عین حرفا رو منتقل نمیکنه، بلکه برداشت خودش رو منتقل میکنه. و بعد هم مادرشوهرت برداشت خودش رو به شوهرت منتقل میکنه. و چون شوهرت هم حس اونا رو (راجع به مهمونی) درک کرده، اینکار دودش تو چشم هیچکس نمیره غیر از شما دو نفر...

    توصیه میکنم یکبار دیگه پست های مدیرهمدردی رو در تاپیک قبلیت بخون، بلکه چیزی دستگیرت شد.


    موفق باشی.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  3. 5 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    ardeshirk (دوشنبه 11 فروردین 93), sanjab (پنجشنبه 07 فروردین 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 فروردین 93), فرشته مهربان (پنجشنبه 07 فروردین 93), شیدا. (پنجشنبه 07 فروردین 93)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    197
    Array
    عزیزم سال نو مبارک . امیدوارم همیشه شاد باشی . فکر نمی کنی زیادی داری سخت میگیری ؟ اینکه همه اشونو باهم دعوت کنی که برای خودت بهتره . ولی چون مادر شوهرت میگه فکر میکنی داره زور گویی میکنه . اگه مادر خودت میگفت می دیدی که اینطوری خیلی بهتره . همه یکبار میان و زحمت تو هم چند برابر نمیشه فکرشو بکن شما باید سه بار مقدمات مهمانی بچینی و غذا درست کنی و کارای بعدی .......... حالا کوچک بودن خونه رو باید یه کاریش بکنی . خوب اونا خودشونم میدونن که خونت کوچیکه و این تقصیر تو نیست بهشون بگو با اینکه خونه کوچیکه و میدونم جاتون تنگ میشه ولی به خاطر اینکه همه باهم باشیم اینکارو کردم مادر جونم دوست داره همه بچه هاش باهم باشن . در مورد سرو غذا هم من خودم اینکار و میکنم وقتی تعداد مهمانها زیاده و امکان پهن کردن سفره هم نیست میز رو میچینم و مثل رستورانهای سلف سرویس همه غذاشونو از روی میز میکشن و هر جا که نشستن میخورن . مهمونا م این شکل سرو غذا رو دوست دارن . وکلا محیط خیلی صمیمی حاکم میشه هیچ کس هم خرده نمی گیره چون چاره ای جز این کار نداریم . عزیزم سیاست زنانه ات رو بیشتر کن سعی نکن با نشان دادن چند نوع دسر و غذای متنوع و ... خودت رو بالاتر نشون بدی . اینطوری ازشون دور تر میشی . ساده باش خودت باش ا. بهشون فرصت بده دوستت داشته باشن .

  5. 5 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    sanjab (پنجشنبه 07 فروردین 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 فروردین 93), فرشته مهربان (پنجشنبه 07 فروردین 93), میشل (پنجشنبه 07 فروردین 93), شیدا. (پنجشنبه 07 فروردین 93)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 خرداد 94 [ 09:42]
    تاریخ عضویت
    1391-6-27
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    2,008
    سطح
    27
    Points: 2,008, Level: 27
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 59 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزيزم سال نو مبارك اميدوارم سال خوبي برات باشه
    من اگه جاي شما بودم به مادر شوهرم زنگ ميزدم و با نهايت احترام و ادب بهش ميگفتم كه خيلي دوست دارم همه جمعمون جمع باشه و كل اعضاي خانواده رو با هم دعوت كنم و از اينكه امكاناتش رو ندارم خودمم خيلي متاسفام به خاطر اينه كه نميتونم همه رو با هم دعوت كنم فكر كنم اينجوري بهترباشه البته اين نظر من بود

  7. کاربر روبرو از پست مفید hajes تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 07 فروردین 93)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 خرداد 93 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-10-28
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 69 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسختون
    واحد عزیز بحث مامان و مادرشوهر نیست من خانواده خودم رو هم اینطور دعوت کردم یعنی مامان و داداشم با هم و خواهرم رو هم باز با مامانم دعوت کردم من هیچ تفاوتی بین خانواده خودم و اونا نمیذارم و صرفا به خاطر مادرشوهر بودن جبه گیری نمیکنم بلکه با اونا بیشتر هم رفت و آمد دارم و بهشون احترام میذارم خانواده من ازین اخلاقا ندارن که واسه یکی دیگه تصمیم بگیرن میان مهمونی میخورن و تشکر میکنن و میرن ولی خانواده شوهرم تعصبات خشک و مسخره ای دارن همه دنیا باید مثل اونا رفتار کنن
    در مورد نحوه پذیراایی هم اتفاقا ما تو مهمونیای فامیل خودمون همین کارو میکنیم(سلف سرویس) به شوهرمم گفتم که واسه شما هم همین کارو بکنیم و همه رو دعوت کنیم گفت نههههههههه فامیل من هیچوقت نمیرن از روی میز غذا بردارن بخورن راست میگه مادرشوهرمم هم که عروسی داداشم دعوت کردم و سلف سرویس بود بعدش برگشت پیش همه به من گفت انقدر بدم میاد ازین مهمونیای سلف سرویس که مردم مثل لاشخور میفتن روی میز ما که هیچوقت این کارو نمیکنیم و همیشه تو این عروسیا گشنه میمونیم
    دوستای گلم میبینین طرز فکر و فرهنگ خانواده شوهرم رو؟
    میشل عزیز بببینید من هروقت که رفتم مهمونی های اونا که به روش خودشون برگزار کردن هیچ اعتراضی نداشتم چون به خودم حق نمیدم چون من یه مهمانم نه صاحبخونه پس اونا هم الان یه مهمان هستن نباید به جای میزبان تصمیم بگیرن هزینه و زحمت و وقت رو من دارم میذارم چرا اونجوری که راحت ترم مهمانی نگیرم؟
    میشل عزیز شما وقتی میخوای بری مهمونی واسه میزبانت تعیین تکلیف میکنی؟ نه هیچکس اینکارو نمیکنه آدم میره مهمونی شام یا ناهارشو میخوره تشکر میکنه میاد بیرون ولی مادرشوهر من کاری رو که خودش دوست نداره نمیکنه بقیه رو هم نمیذاره بکنن شوهرم رو هم انقدر تو گوشش میخونه که همیشه سر همین مسایل به قول شما کوچیک ما تا مدتها تو خونه با هم مشکل داریم
    هاجس عزیز به مادرشوهر و حتی خواهرشوهرم زنگ زدم اینا رو گفتم ولی قبول نمکینن میگن ما اینجوری نمیایم
    ویرایش توسط شکوفه کویری : پنجشنبه 07 فروردین 93 در ساعت 09:10

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    197
    Array
    عزیزم حالا که اینطوریه بهتره با شوهرت هم فکری کنی و بدون اینکه باهاش دعوا کنی ازش نظر بخواه بگو حالا که مادرت قبول نمیکنه تک تک بیان . سلف سرویس هم قبول نداره به نظرت چکار کنیم ؟ کجا سفره بندازیم ؟ بذار خودش فکر کنه و تصمیم بگیره . بالاخره اون هم یه فرد تحصیلکرده ست و به این نتیجه میرسه که ما بعضی وقتا یه کاری رو از روی ناچاری میکنیم . شما خودت رو زیاد درگیر نکن و مخالف نشون نده بلکه طرح مسئله کن و حلش رو به خودش واگذار کن . اصلا میتونی از خود مادر شوهرت حل مسئله رو بخوای اون تجربه داره شاید جواب بهتری در استین داره . در هر حال زیاد خودتو درگیر نکن شما به تکلیفت عمل کردی و دعوتشون کردی حالا میخوان بیان میخوان نیان . هر وقت هم دیدیشون اصلا به روت نیار که ناراحتی فقط بگو به خاطر تنگی جا شرمنده تون شدم.

  10. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    mahasty (جمعه 08 فروردین 93), فرشته مهربان (پنجشنبه 07 فروردین 93), شیدا. (پنجشنبه 07 فروردین 93)

  11. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    شما چرا سعی می کنی که دیگران با واقعیت روبرو نشوند و اونجوری که میخواهی بشود ؟

    می گویی خونه کوچک هست و سرویس مبلمان شما محدود و اصرار داری که روی زمین ننشینند .... آیا تعیین تکلیف از سوی شما برای نحوه نشستن مهمانها نیست ؟ بگذار بیایند اگر با سختی بخاطر تنگی جا و نشستن روی زمین مواجه می شوند خب بشوند ، چه اشکال داره که واقعیت را ببینند ؟!!!!!!!!!

    مگر اینکه شما یک دیسیپلین خاص از نوع غذاو دسرهایی که میخواهی بچینی گرفته تا نحوه نشستن و ..... افراد مد نظرت هست و الا و لله بخواهی همین پیاده شود .... به نظر شما این سخت گیری شما نیست ؟؟ اگر سنتی بودن آنها اشکال هست اینگونه تکلف گرایی شما هم برای آنها اشکال هست . اگر می خواهی مهمونهایت راحت باشند سلیقه آنها طبیعتاً نیاز هست مد نظرت باشد . شما تصور می کنی اگر آنها حتماً دور میز غذا بخورند نه روی زمین راحت ترند ، از کجا معلوم برعکسش نباشد ....

    در هر صورت شما جمعی اگر دعوت کنی و هرگونه کمبود امکانات از نظر فضای نشستن وجود داشته باشد دیگر به شما ارتباطی پیدا نمی کند و واقعیتی هست که خودشون باهاش باید مواجه شوند تا درک کنند . اگر هم برای اونها اذیتی نداشت که دیگر مشکلی نخواهد بود . اگر هم بعدش از تنگی جا گله گذاری کردند هم حسی کن و بگو چون شما دوست دارید همه با هم دعوت شوید من خواستم همه بیایند والا برای من کاری نداشت در سه مرحله می آمدید و راحت می بودید من آنچه شما دوست داشتید را در نظر گرفتم و دعا کنید خدا به ما برکت دهد تا خونه بزرگتر بتوانیم تهیه کنیم و شما راحت تر باشید .

    اگر هم این راهنمایی ها به مذاقتان خوش نمی آید و روش خود را می پسندی ، پس دعوت کرده ای با پاسخ نه مواجه شده ای و نباید دیگر ناراحت باشی ، مهم این هست که شما دعوت کرده ای .... بقیه را به همسرت بسپار و بگو مدیریت دعوت و نحوه اسکان با شما ، پخت و پز و پذیرایی با من .





  12. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 فروردین 93), واحد (شنبه 09 فروردین 93), میشل (پنجشنبه 07 فروردین 93), آویژه (پنجشنبه 07 فروردین 93), شیدا. (پنجشنبه 07 فروردین 93)

  13. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    شکوفه جان،

    به قول میشل عزیز، یه کلنگ برداشتی افتادی به جون زندگی مشترکت.
    سر کلنگت هم تحصیلات و کلاس و فرهنگ و شهر نشینی شکوفه است که هی می کوبیش به زندگیت تا بالاخره کی موفق بشی خرابش کنی.

    اینقدر شما تو این تالار گفتی شوهرم از یه روستای پرت هست و بی فرهنگ و خانواده اش ... که من دیگه حفظ حفظم!
    راستش من به این جمله هات حساس شدم، چه برسه به شوهر بی نوا که هر روز و هر ساعت این بی کلاسی خانواده اش تو سرش کوبیده می شه

    واقعا برام سواله، شما با این همه کمالات چرا با این آقا ازدواج کردی؟
    مشکلت چی بود که زن یه نفر شدی که حتی مهمونی هم بلد نیست بده ؟

    دو جمله بالا نظر شخصی من نیست. اما می تونه نظر کسی باشه که مث تو فکر می کنه.

    در مورد مهمونی هم خیلی ساده است.
    از همسرت راه حل بخواه. حتی از مادر شوهرت.
    بگو خونه کوچیکه و من نمی خوام شما تو مهمونی برای تنگی جا اذیت بشین، اگر گفتن ترجیح می دن دور هم باشن (حتی اگه جا تنگ باشه)، شما هم مهمونیت را بده.
    این دیگه این همه بحث و تلفن به جاری و پیغام به خواهرشوهر نداره.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    mahasty (جمعه 08 فروردین 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 فروردین 93), واحد (شنبه 09 فروردین 93), میشل (پنجشنبه 07 فروردین 93), آویژه (پنجشنبه 07 فروردین 93)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    1,967
    سطح
    26
    Points: 1,967, Level: 26
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 182 در 88 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام سال نوبرشما مبارک مبنای حرفم نه میهونی است نه مشکل جا ونه مشکل سطح سوادوکلاس ..............! خواهرخوب ما ..! به نظرخودت ، واقعا این مسایل میتونه دغدغه ه زندگی باشه ؟ یعنی خوشبختی ورونق گرفتن فضای عاطفی ودلخوشی وهمدلی بین شما وخانواده هایتان بسته به این موضوعات بی اهمیت میتونه باشه .. ازت عذرخواهی میکنم واقعا خودت به این مسایل پیش پا افتاده میگی مشکل ، تحمیل کردن ، بی تابی ،دیکتاتوری ....شما بجای اینکه فرصت های اینچنینی رو تبدیل به گرم نمودن فضای عاطفی بکنی داذی به چشم تحدید ومزاحمت واذیت .آزارنگاه میکنی ..... چرا داری عرصه رو به خودت تنگ میکنی چرا ازاتفاقات زندگی ات استفاده مناسب نمیکنی چرا ازلحظه های زندگی ات لذت نمیبری شما تصورمیکنی همه ما دارای اقوام کاملا بهینه واصلاح شده وتراش خورده با امکانات افکارعالی وارتقاء یافته هستیم که ازحشرونشر فامیلی لذت میبریم یا برای پذیرایی ازمیهمانان دارای امکانات آنچنانی هستیم نه ! اغلب آپارتمانها کوچک اند نه فضای پذیرایی مناسب دارند ونه امکانات پخت وپز مناسب ازطرفی همه بستگان ودوستان هم بسته به افکار وفرهنگ ومنش خودشون یا ازمهمونی راضی میشن یا ناراضی ولی هیچ کس بخاطر مسایل مطرح شده شما عزا نمیگیره وبه راحتی تنش رو به زندگی اش تزریق نمیکنه ! خواهرمن ! این مهمونی بالاخره برگذارمیشه ومیهمونای شما یا دونه ای ویا همگی میان ومیرن خوب ببین اگه قراره یه اتفاق بیفته وشما هم داری مقدمات برگزاری اونو متحمل میشی چرا کاری نکنی که هم به خودت وهم به میهمونات خوش بگذره چرا کاری نکنی که صمیمت افزایش پیدا کنه پرا بجای تجسم نمودن مادرشوهرتون به القابی که منتسب نموده اید تلاش نمیکنی که خیلی راحت تو دلشون خودت رو جا کنی شما که تحصیل کرده ای قطعا میدونی درمناسبت های اجتماعی صرف نظر از آداب ورسوم وفرهنگ ....احترام وتکریم وگشاده رویی مهمترین عامل جذب دیگران هست . کمی تامل فرمایید وبه این سوال پاسخ دهید شما برای حل مشکلات مراوده با همسرتون وخانوادشون ازدواج کردیه اید آیا زندگی شما وارزش اون وایده آل های شما وخوشبختی ودغدغه های شما همگی درگرو رفت وآمد های اینجنینی ست ! مطمنا اهداف همه ما خیلی والاترازاین مسایل روزمره است وشما با مشغول نمودن خود به چنین اموری قطعا ازهمه ایده آل های یه زندگی زیبا وعاشقانه محروم خواهی شد یه مطلب ، عیارآدما به تحصیلاتشون نیست ! به جایگاه اجتماعی شون نیست ! بلکه به صفا ی دلهاشون هست، دل هایی که همیشه به همه مهرمیورزه وبرای همه خیرخواهه وبرای راه دادن محبت بندگان خدا به دلشون بی غل وغشه و او نارو ویرایش نمیکنه براتون بهترین هارو درسال جاری آرزومندم

  16. 2 کاربر از پست مفید ardeshirk تشکرکرده اند .

    واحد (دوشنبه 11 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تعصب و سختگیری همسر
    توسط سپیده64 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 خرداد 96, 22:16
  2. همسرم بیش از حد متعصبه
    توسط سپیده64 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 مرداد 94, 18:19
  3. مرد متعصب به کی میگن؟(بدبین)
    توسط پرستوی سفید در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 فروردین 90, 21:05
  4. تعصب بیش از حد شوهر خواهرم
    توسط شاپرک جون در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 اسفند 89, 07:58
  5. تعصب از کجا می‌آید؟
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 10:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.