سلام خوب هستید؟،من 30 سالمه امشب اومدم نت که ببینم دلیل ترس اولیه و خواتبهای عجیبم چیه و این سایتو دیدم و عضو شدم ببینید من طوری شدم که خونمون نمیتونم بخوابم و میام دفترم میخوابم چون انگار اینجا میخوابم کمتر خواب ترسناک میبینم،من ترسام طوریه که وقتی سرمو میذارم که بخوابم میرم تو یه رویایی که حس میکنم هم خوابم هم بیدار و یه چیزایه عجیب میبینم،چند شب پیش دیدم روحم داره از بدنم جدا میشه،یه موقع چیزایی میبینم خیلی عجیب،مثلا یادمه شعر یه شاعر بزرگو داشتم میخوندم که تو بیداری اصن نخوندم،یه بار هم دنبال یه گنجی بودیم البته تو واقعیت که یه شب که خوابیدم یه علائمی دیدم که واقعا تو اون منطقه ای که ما دنبال گنج بودیم بعدا رفتم دیدم بود،البته هنوز به گنج نرسیدیم،خلاصه این چیزارو که میبینم خوشم میاد اما اکثرا چیزای وحشتناکی به نظرم میبینم که از خواب پا شدنم مثه اینه که بختک رومه و وقتی از خواب میپرم لرز تو بدنمه و نفس نفس میزنم،وقتی هم که پا میشم یادم نمیاد چی دیدم،من در بیداری ادم ترسویی نیستم،هر چیز ترسناکی بوده انجام دادم،مثلا یکیش تو بیابونی گم شدم که 10 کیلومتر تو ظلمات شب پیاده روی کردم بدون هیچ ترسی تا به یه پادگان رسیدم و اونا جاده رو به من راهنمایی کردن،از بانی چا پریدم،من فقط بخاطر کله شقی هام 10 بار از مرگ برگشتم و خلاصه خیلی ترسای دیگه رو تجربه کردم،نمیدونم شاید عوارض هموناست که تو خوابم میاد،بهر حال منم دنبال یه راهیم که دیگه اینجور نشم،الان چندین ماه هستش که تا 5 صبح بیدار میمونم که خستگی باعث میشه که بیوفتم تو رختخواب و این چیزارو نبینم،اما باز گهگاهی میبینم،پیش یه فوق تخصص هم رفتم دارو تجویز کرد اما خوشم نمیاد استفاده کنم،یه راهی جدیدا زده سرم اونم اینه که دیگه در بیداری تو ذهنم تخیلات ترسناک نسازم،اخه من خیلی فکر میکنم و تخیلات میسازم،حالا با این تفاسیر دوستان اگه کمکی از دستشون بر میاد ممنون میشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)