به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon88888 نمیتونم جدا شم، آیا کار درستیه از خونه فراری بشم؟

    سلام به همگی،


    دوستانی که تاپیک قبلی من رو دنبال کردن، در جریان هستند که من ۲۹ سال سنّ دارم، مهندس عمران هستم، فرزندی ندارم و همراه همسرم در آمریکا زندگی میکنم. شوهر من با وجودی که همدیگر رو دوست داریم، اما شکنجه‌های بسیار زیادی رو بخاطرش متحمل شدم که باعث شده دلم بقدری بشکنه ازش که تصمیم به جدایی بگیرم، اما خوب نمیتونم فعلا ازش جدا شم. چون هنوز دلبستگی دارم بهش و از نظر روحی آمادگی جدا شدن رو هیچکدوم نداریم.


    دلیلی که الان این تاپیک رو زدم اینه:


    ما هر دو کار میکنیم تمام وقت، اما از مثلا ساعت ۶ عصر به بعد دیگه با هم هستیم. من فکر کردم حالا که نمیتونم جدا شم ازش، حداقل کاری کنم که کمتر پیشش باشم. چون دیگه تحمل کارهاش و رفتارش و بوی سیگارش و ... هم دیگه ندارم. جدیدا هم دست بزن پیدا کرده و انگار خیلی هم خوشش میاد از این کار


    فکر کردم بهترین کار اینه که همزمان با کارم، درس هم بخونم. چون اهل بیرون رفتن و پارتی و این چیزها که خیلی هم اینجا مرسوم هست نیستم. دیگه نمیخوام رشته خودم رو بخونم، به نظرم بهتره یه رشته جدید رو انتخاب کنم که یکم تازگی و تنوع وارد زندگیم بشه. البته هنوز نمیدونم چی‌ بهتره، چون شاید بتونم روزی برگردم ایران، دوستان اگه نظر خاصی‌ دارن ممنون میشم یک رشته خوب بهم پیشنهاد کنن.


    اما پرسش اصلیم اینه که به نظرتون این به اصطلاح فرار کردن من از خونه، ممکنه شرایط زندگیم رو بدتر کنه؟ اصلا به صلاح هست که این کار رو بکنم؟ آیا همه چیز بدتر از قبل نمیشه؟


    منتظر راهنمائی تون هستم. ممنون

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام عزیز کاش لینک پستهای قبلیت رو می ذاشتی
    دوست من رشته مشاوره یا روان شناسی بالینی رو اگه شروع کنی شاید تسکینی باشه چرا که تو رو با روند درمانی و چگونگی رویارویی با مشکلاتت اماده می کنه
    من راه کار دیگه نمی دونم چی بگم وقتی ماجرای شما رو نمی دونم فقط این کارا رو که میگم بکن سعی کن تو سکس گرم باشی ورزش کن وزنت رو بیار در حد ایده ال تو خونه لباس های خوب بپوش درس بخون...همه این کارا بدون این که به مرد حرفی زده باشی این تصور رو در اون ایجاد می کنه که تو برا کسی این کار ها رو می کنی و ترس از دست دادن تو رو پیدا می کنه...
    این حرفها رو زدم چون می گی دوسش داری هنوز ...عزیزم خودت رو جلوش خار نکن گریه نکن ....به خودت بیش از پیش برس زندگیت رو همیشه تمیز نگه دار بذار اون باشه که فکر کنه داره تو رو از دست می ده...

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    hhanie aziz

    ممنون از شما، روانشناسی‌ و مشاوره رو دوست دارم، اما از اونجا که تمام این سالها درگیر رونکاوی کردن همسرم بودم، میخوام یک ‌چیزی باشه که من رو از تمام این عوالم دور کنه


    من همیشه برام مهم بوده که مرتب و شیک باشم، روشی‌ رو هم که شما فرمودین حتما استفاده میکنم، البته با توجه به شکاک بودن همسرم، باید ببینم نتیجه کار چی‌ میشه. باز هم ممنون از شما.


    لینک تاپیک قبلیم رو میگذارم همونطور که خواسته بودید:

    http://www.hamdardi.net/thread-30809.html

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    251
    Array
    شما اگه تصمیمتونو گرفتین واسه جدایی دیگه چرا دست دست میکنین.
    شما که اصن ویژگی خوبی از شوهرتون نمیگین.
    همش بدی بود
    پس چرا ابنقد عاشقین؟ تلاش کردین واسه درست شدنشون؟

    اگه درست نمیشن خب طلاق توافقی هم نمیدن .چه اشکال داره اونجا که راحتر طلاق میدن تازه ازت دفاع هم میکنن. چرا فانونی اقدام نمیکنین؟؟

    اخه این چجور زندگیه واسه خودتون درست کردین شوهر واسه خودش زندگی کنه شما واسه خودتون فقط هم خونه باشین.
    خب یه تصمیم درست بگیرین .
    اینجوری میتونین یه زندگی جدیدی شروع کنین شاید آدمی وارد زندگیتون بشه که صدبرابر از شوهرتون بهتر باشه .
    من نمیگم دوباره ازدواج کن اما شرایطا و موردایی میتونه واست پیش بیاد. اما اینجوری با فرار که ......
    ویرایش توسط دختر بیخیال : چهارشنبه 15 آبان 92 در ساعت 18:34

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختر بیخیال عزیز، ممنون از تو


    شاید چون خیلی دوستش دارم، شهامت جدا شدن رو ندارم. درست میگید اینجا جدا شدن برای خانمها اسون تره، اما من شهامتش رو ندارم.

    البته خصوصیت خوب هم داره، اما این اشکالاتش باعث میشه خوبیهاش کم اثر بشه تو زندگیم.

    خودم هم که دوست ندارم فرار کنم اینطوری، اما وقتی میبینم نمیتونم جدا شم، فکر دیگه آی‌ به ذهنم نمیرسه
    ویرایش توسط Sarvin : چهارشنبه 15 آبان 92 در ساعت 18:41

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام من کل تاپیکهای شما رو خوندم(همون طور که مطلع هستید!!!!)،اما برام هنوز یه چیز مبهمه و نفهمیدم چی هستش،اونم اینه شما تو فکرتون چی میگذره و تصمیمتون چیه،چون تو هر نوشتتون یه چیز مختلف نوشتید.

  7. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    251
    Array
    خب اگه دوستشون دارین .بیشتر سعی کنین درستش کنین.میتونین لیست کنین موردی با یه مثال مثلا تا حالا چکارا کردین واسه شوهرتون که درست نشدن هنوز!!!!!!!!!!!!
    آخه من باور نمیکنم مگه میشه یزن همه کار بکنه بعد ااقایون تغییر نکنن. بابا مگه از سنگن؟؟

  8. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سامان، ممنون از شما


    تو فکرم چیز خاصی نمیگذره، نمیدونم چرا فکر کردین که هر جای یک چیز نوشتم، من فقط از این همه تلاش و فداکاری واسه همسرم خسته شدم، دلیلش هم اینه که میبینم قدر نشناسه، یا اینکه بهم خیانت کرده، یا اینکه اصلا آینده روشنی رو با اون نمیتونم تصور کنم. حرفهام فکر نکنم با هم تناقض داشته، یه وقتایی حوصله‌‌ داشتم، بیشتر شرح دادم، یک وقتایی هم بی‌ حوصله‌‌ بودم، سر بسته نوشتم.


    شما خودت فکر میکنی تو فکر من چی‌ میگذره؟



    دختر بیخیال عزیز


    ممنوم از تو. شما که همه چیز رو خوندی بهم بگو من باید چه ‌چیزی رو تو همسرم تغییر بدم؟

    الان این زندگی که دارم، تازه بعد از کلی‌ تلاش و پیگیری بهش رسیدم. مثلا همسر من از اون مردهایی بود که بیخودی قهر می‌کرد، شاید چند هفته یا ماه، بیخود و بی‌ جهت، مثل سنگ میشد، عصبانی و سنگی، میدونی چقدر زحمت کشیدم تا درست شد؟ میبینم تو این تالار خیلی این مشکل رو دارن و راهکار میخوان. من با اون سنّ و بی‌ تجربگی، دست تنها، میدونی چقدر عذاب میکشیدم؟ اما باز موفق شدم این اخلاقش رو درست کنم.. اما یک سری چیزها هست که درست شدنی نیست و من فقط باید تحمل کنم
    ویرایش توسط Sarvin : چهارشنبه 15 آبان 92 در ساعت 19:54

  9. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    65
    Array
    سلام ساروین خانم، حضور مجددت رو خوش آمد میگم، قبل از اینکه بچه ها اینجا خودشون رو زیاد اذیت نکردند و مثل تاپیک قبلی فسفر زیادی برات نسوختن

    لطفا مشخص کن که اصلن خودت میتونی ازش فرار کنی؟!! تا بعدن بریم سر اینکه اصلن درست هست یا نیست. یعنی این قابلیت و توانایی رو داری که ازش دور باشی برای چند ساعتی؟

  10. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 33 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    Salam Toojih aziz
    Mamnoon az shoma
    تقصیر بچه‌ها نیست، آخه این مشکلی که من دارم گیج کننده هست،


    من میتونم تو طول روز دور باشم ازش، در گذشته نمیتونستم. اما الان که دلم رو شکونده میتونم.


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوران عقد هستیم و متاسفانه داریم متارکه میکنیم
    توسط mohanad28 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 اردیبهشت 95, 00:14
  2. آیا ازدواج موقت کار درستیه ؟
    توسط poke_1024 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 شهریور 92, 17:45
  3. در شرف جدا شدن هستیم
    توسط mahan31 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 تیر 90, 19:55
  4. تا چه سنی مسئول کار بچه ها هستیم؟!
    توسط ani در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 دی 88, 20:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.