به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 92 [ 08:45]
    تاریخ عضویت
    1392-7-16
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    13
    سطح
    1
    Points: 13, Level: 1
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    8
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Exclamation ترس از پسرها

    سلام دوستان اول اینکه خیلی خوشحالم ک با چنین سایت مفیدی اشنا شدم و بعد اینکه من ی مشکل حاد دارم...... ک تقریبا چن ماهه ک درگیرشم..... راستش چن ماه پیش ی اتفاق خیلی بد واسم افتاد (خفت توسط پسر)ولی خداروشکر طرف نتونست به مرادش برسه....... البته فقط ی معجزه تونست نجاتم بده بعد از اون قضیه از همه پسرا میترسم طوری شده ک حتی تو خیابون وقتی دارم راه میرم اگ ی اقایی پشتم باشه سریع برمیگردم و وایمیسم اول ایشون رد بشن یا صدای ی موتور ک میشنوم....... این ترس خیلی بد رو ذهنم تاثیر گذاشته میشه کمکم کنید ممنونم

  2. کاربر روبرو از پست مفید moon girl تشکرکرده است .

    behroozsh (شنبه 20 مهر 92)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 04 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,994
    امتیاز
    35,222
    سطح
    100
    Points: 35,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 32.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,429

    تشکرشده 6,478 در 1,819 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.به همدردی خوش آمدی.برامون بیشترتوضیح میدی قبلا با اون پسر دوست بودی ؟ازاول بهش اعتماد داشتی یاغریبه و ناگهانی بوده دونستن مکان وشرایط این اتفاق میتونه در تغییرنگرشت موثرباشه
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  4. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    moon girl (چهارشنبه 17 مهر 92), فرهنگ 27 (چهارشنبه 17 مهر 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    محل سکونت
    البرز کرج
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 184 در 65 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    22
    Array
    سلام، پست رو جالب دیدم از طرفی در تخصص من نیست که برای مشکلات روان شناسی درمانی رو بدونم ولی از اونجایی که در جامعه خطرناکی زندگی میکنیم خوبه که شما هواستون جمع هستش ولی این نباید به صورت بیمارگونه ظهور کنه.

    مشکل شما ترس از دزد هستش نه پسر و چیزی که من نمیبینم نداشتن اعتماد به نفس هستش که به ترس تبدیل شده - حوصله نداری بخونی برو ته خط با رنگ سبز نوشتم شاد بشی.

    شما فرمودید که به صورتی شما رو مورد هدف قرار دادند که از شما دست برد بزنند ؟ درسته ؟
    • خب ساعاتی که دختر و زن مردم بیشتر مورد حمله قرار میگیره بین 4 تا 8 صبح و 12 تا 15 ظهر و 21 تا 2 صبح - حد الامکان در این زمان بیشتر مواظب باشید. چون در این زمان ها ملت کم در خیابون هستند و هدف های خوبی برای دزد ها میشید.
    • اگر هوا تاریک هستش و تو خیابون ماشین پارک شده و به صورتی هستش که مشخص نمیشه که بین این ماشین ها کسی منتظر شما باشه بهتره که مسیر رو عوض کنید حتی ممکن هستش که در نزدیکی خونه شما باشه.
    • از مناطق بیابانی و خلوت دوری کنید.
    • در محیط هایی که مه گرفته هستند خطر بیشتر هستش.
    • اگر دستبند یا گردنبندی یا حلقه ای رو استفاده میکنید که ارزش زیادی داره (برای یک دزد 300 تومن هم خوبه) بهتره که استفاده نکنید یا اینکه اون رو بپوشونید، در مورد حلقه ازدواج و غیره بهتره که از سنگ درشت قیمتی استفاده نشده نباشه هم توی حمل نقل ممکنه که نگین هاش در بیاد هم ممکنه که خیلی تو چشم دزد ها باشید. (البته به کسی بر نخوره بنده به شخصه با توجه به تجربه ای که داشتم در ایران، بهتره که گونی تنت کنی که کسی بهت نگاه نکنه اینطوری کسی باهات کار نداره، البته معایب خودش رو هم داره مثلا میری خرید واسه کت و شلوار میلیونی کسی تحویلت نمیگیره = عقل مردم به چششونه)
    • نحوه راه رفتن و اینکه چطور کیف خودتون رو نگه میدارید هم مهم هستش، بعضی از افراد خیلی سر به هوا هستند و به صورت خیره یا بالا یا به پایین نگاه میکنند و حرکت میکنند و یا مثل بعضی از افراد کیف پول خودشون رو که در حال انفجار هستش رو در خیابون تو دستشون میگیرند ( همراه با گوشی که اصلا دو دست هم نمیشه نگهش داشت) شق و رق راه میرند ، تیپ های به کل توریستی هم هدف های خوبی هستند برای اون افراد هایی که شما ازشون میترسید. ( با اطمینان به نفس راه برو و چونت رو بالا بگیر )
    • وقتی دارید راه میرید سرتون رو جوری بچرخونید که بتونید کل خیابان رو زیر نظر داشته باشید البته جنس زن در این مواقع با توجه به نوع روحیه اشون سخته.
    • اینکه تا صدای پایی از پشت سرتون میاد و بر میگردید عالیه ولی اینجا که می ایستید اشتباه کردید، وقتی بر میگردید باید بتونید بخوبی چهره طرف رو ببینید و به حرکت خودتون ادامه بدید حالا سرعتتون رو کم کنید خوبه و سعی کنید از طرف دیگه ای به حرکت ادامه بدید تا توی زاویه دیدتون قرار داشته باشه.
    • شما دختر تشریف دارید ممکنه پسری هم تو جمع باشه بد نیست بدونند که کیف پولشون رو پشت شون نذارند یا مثل قبل که گفتم کیف پاسپورتی رو که در حال ترکیدن هست رو جای درستی قرار بدند که دیده نشه، اگر کیف کوچیک هستش جیب جلو شلوار بهتره در مورد خانوم ها هم بهتره که کیف های خودشون رو جوری بندازند که به صورت اوریب باشه و بند محکمی داشته باشه، کیف دوشی/دستی به سمت دیوار



    • اگر خدایی نکرده دوباره این اتفاق براتون رخ داد و طرف با چاقو (بیشتر) تهدیدتون کرد مقاومت نکنید کیف و هر چیزی که دارید و بدید چون جونتون بیشتر از مالتون ارزش داره و اونها رو میشه جایگزین کرد ولی جون رو خیر، تونستید هم فرار کنید داد زدن هم موثره البته اگر کسی رو قبلا تا 2 دقیقه پیش در مسیر قبلیتون دیده باشید !! اون صدا رو میتونه بشنوه و بیاد کمک.



    حالا شک دارید که کسی از قبل نشون تون کرده که وارد محله خلوت شدید کارشون بکنه:

    • خلاف جهت مسیرتون حرکت کنید !
    • لباس تنگی نبوش که حرکتت رو سخت بکنه - کفش هم هست ( قابل توجه خانم های شیک پوش که کفش پاشنه بلند میپوشید اندازه چی ! واقعا تعجب میکنم که میتونید باهاشون راه برید!)
    • اگر فکر میکنید که طرف خیلی بهتون نزدیک شده و شما در منطقه مسکونی هستید به سمت خونه ای که چراغ داره یا اینکه آیفون تصویری داره برید و برید سر وقت باز کردن کیفتون که مثلا دنبال کلید هستید تا طرف رد بشه !!! ( در بد ترین وضعیت اگر طرف تحت تاثیر مواد باشه یا بهش فشار اومده احتمال حمله هست ، در این صورت آیفون رو سریع بزنید و داد و هوار دزد دزد راه بندازید ، اگر هم نبود داد بزنید آتیش اینجوری ملت از ترس جونشون هم که شده میان بیرون !)



    بعضی از وقت ها هم شده کسی که میخواد خفتتون کنه یا افرادی که داخل ماشین (عموما جوان و مذکر) هستند به طرفتون میان که آدرس ازتون بپرسند، اگر در منطقه و زمان نا امن هستید که قبلا توضیح دادم، خواهشند gps بازی رو بذارید کنار بگید نمیدونید خلاص !
    اگر ماشین اون افراد بالا بود واقعا باید شک کنید یا اصلا نمیتونند ازش استفاده کنند یا اینکه قصدی در اون هست --- در مواقعی که ماشینی طرفتون میاد ازشون به اندازه 1.5 متر فاصله بگیرید، حتی ممکن هستش که کسی که دنبال شما کرده به همدست خودش اطلاع بده که سر راه شما قرار بگیره و وقت کشی کنه تا به شما برسه و از پشت شما را هول به داخل ماشین بکنه.

    در مورد موتور، حق میدم چون هم انسان های بی مسئولیتی داریم که داخل پیاده رو ویراژ میدند هم تاکتیکی هست که ازش برای خفت کردن استفاده میشه عموما موتور های کراس و 125 بیشترین جرم رو داشتند.
    سعی کنید در مواقعی که کنار خیابان راه میرید کیف سمت دیوار باشه و رفتار تحریک آمیزی نداشته باشید !! اگر دقت کردید موتوری با سرعت کم از پشت به شما نزدیک میشه مکس کنید و موتور سوار ها رو رسد کنید. دیدنشون باعث میشه که از کارشون صرف نظر کنند

    ممکن هستش که 3 یا 4 نفری همراه با 2 موتور سوار به شما حمله بشه (هدف مذکر) در این مواقع هم گفتم کار از کار گذشته مقاومت نکنید و پول رو بدید و خلاص !


    این مواردی که گفتم فقط برای پیشگری هستش، الان هم میگید من چقدر منفی فکر میکنم، خیر عزیز من، قبل از تجربه یه کم محتاط باش !!! ولی نه در حد بیمار گونه !

    راه حلی که من برای شما دارم یه مشاوره با روان شناس هستش ( نه روان پزشک ) و یک کلاس نینجودسو (کلاس های دفاع شخصی رو به هیچ وجه توصیه نمیکنم چون دو زار به درد نمیخوره، حالا اگر کلاس کراف ماگا پیدا شد که خیلی خوبه ولی روحیت دخترانه است حفظ اش کن !!!) و مطمئن باش کسی برنده میشه که سریع تر حرکت بعدی رو پیش بینی بکنه و جلو فاجعه رو بگیره.

  6. 4 کاربر از پست مفید Less Than Nothing تشکرکرده اند .

    achilis (چهارشنبه 17 مهر 92), majid_k (چهارشنبه 17 مهر 92), moon girl (چهارشنبه 17 مهر 92), violet (چهارشنبه 17 مهر 92)

  7. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    می شود ماجرا را دقیق تر تعریف کنید؟
    هدفش از خفت کردن چه بود؟ سرقت ، آدم ربایی یا تجاوز ؟
    آیا آنها را می شناختی؟
    آیا محلی که این اتفاق افتاد محله خاصی است؟
    آیا دشمن دارید یا نه؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    moon girl (چهارشنبه 17 مهر 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 آذر 92 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1392-4-31
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    359
    سطح
    7
    Points: 359, Level: 7
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    140

    تشکرشده 190 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array

  10. 2 کاربر از پست مفید violet تشکرکرده اند .

    Less Than Nothing (شنبه 20 مهر 92), moon girl (چهارشنبه 17 مهر 92)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    37
    Array
    من درک میکنم..

    منم صبح زود ساعت 5 میرم دانشگاه هوا تاریکه خیلی میترسم مامانم بدتر از من همش میگه مواظب باشیا تلفن میزنه تند تند ، اگه با ماشین برم راحت ترم گواهی نامه دارم اما نشستم پشت ماشین میترسم باید داداشم کمکم کنه دوباره دستم راه بیفته شما هم همینکارو کن ، بهتره از مسیری بری که خانوم ها اونجا زیادن..

    اگه مثل من دانشگاه یا جای دوری قراره بری بهتره رانندگی یاد بگیری خودت بری که امنیتش بیشتر باشه ..

    اگه از وسایل عمومی استفاده میکنی تو اتوبوس ، تو مترو برو واگن خانم ها ، تو تاکسی و .. هم همینطور - اگه تو شهر بزرگ اینو رعایت کنید مشکلی پیش نمیاد..

    در ضمن ، به نظر من تو کیفت وسیله ای ( چاقو ، اسپری ) برا محض احتیاط داشته باش خودم که ندارم اما خیلی ها دارن ..

    یه چیز دیگه بگم: سعی کن زیاد رو این موضوع تمرکز نکنی هر چی منفی فکر کنی همونا جذبت میشن

    ساعاتی که دختر و زن مردم بیشتر مورد حمله قرار میگیره بین 4 تا 8 صبح و 12 تا 15 ظهر و 21 تا 2 صبح
    ببخشید خانوم یعنی بین ساعت 2 تا 4 صبح امنیت کامل برقراره؟ ( خخخخ شوخی )

    - - - Updated - - -

    مشکل شما ترس از دزد هستش نه پسر
    ببخشید معمولا دزد ها و یا مزاحمین مرد هستن فکر نمیکنم خانومی سیاه پوش نصف شبا تو خیابونا جولان بده بخواد به خانوم دیگه حمله کنه یا تجاوز کنه یا اذیتش کنه ...

  12. کاربر روبرو از پست مفید Elena1994 تشکرکرده است .

    moon girl (چهارشنبه 17 مهر 92)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 92 [ 08:45]
    تاریخ عضویت
    1392-7-16
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    13
    سطح
    1
    Points: 13, Level: 1
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    8
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام.به همدردی خوش آمدی.برامون بیشترتوضیح میدی قبلا با اون پسر دوست بودی ؟ازاول بهش اعتماد داشتی یاغریبه و ناگهانی بوده دونستن مکان وشرایط این اتفاق میتونه در تغییرنگرشت موثرباشه
    سلام ممنونم
    متاسفانه با اون پسر دوست بودم....
    خب انقد خودشو خوب نشون داده بود ک بهش اعتماد کرده بودم...
    ولی از وقتی ک باهاش دوست شده بودم هر دفه ک میخواستم برم سر قرار نمیدونم چرا هر سری ب ی دلیل کنسل میشد و نمیتونستم برم...
    اولش گفتم حتما حکمته ک جور نمیشه باهاش برم بیرون
    ولی ی روز ب ی بهونه منو کشوند بیرون و رفتم پیشش...
    البته اون روز هم انگار همه عوامل دست ب دست هم داده بودن ک من نرم ولی رفتم......
    خلاصه اش میکنم
    ساعت حدودا 2:30 بود ک ب بهونه سفره خونه فشم منو برد جاده تلو.....
    اولش شک کردم گفتم اینجا کجاست؟؟گفت از جاده پشتیه فشم داریم میریم
    یدفه یجای جاده تلو وایسادو گوشیمو کیفمو ازم گرفت و بهم گفت هرکاری میگم انجام بده(قصدش تجاوز کردن بود...)
    تا خواستم فرار کنم بهم حمله کرد و با مشت زد تو صورتم و تو قفسه سینه و دهنم.....
    یادمه هیکلش دقیقا 10 برابر من بود....
    خلاصه انقدر التماسش کردم و گریه کردم تا اینکه بهم گفت اگه میخوای پیاده شی همینجا پیاده شو....
    خب شما هم فرض کنید ی دختر تنها تو جاده تلو......
    سرتونو درد نمیارم
    فقط ی معجزه تونست منو سالم برسونه خونه......
    از اون اتفاق تقریبا 4ماه میگذره ولی هنوز نتونستم فراموشش کنم.....
    بازم فکر میکنید دلیل ترسم بی اعتماد بی نفسیه؟؟؟
    هنوزم ک هنوزه وقتی یادش میفتم حالم بد میشه.....

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    37
    Array
    من فکر میکردم این اتفاق تو خیابون یا کوچه خلوت افتاده اما اینطور نیست..

    مشکل اینجاست که شما به کسی که نباید اعتماد کردی و باهاش رفتی بیرون ، ای کاش مراقب میبودی اما اشکالی نداره نگران نباش

    چرا شکایت نکردید ازش؟

    - - - Updated - - -

    من فکر میکردم این اتفاق تو خیابون یا کوچه خلوت افتاده اما اینطور نیست..

    مشکل اینجاست که شما به کسی که نباید اعتماد کردی و باهاش رفتی بیرون ، ای کاش مراقب میبودی اما اشکالی نداره نگران نباش

    چرا شکایت نکردید ازش؟

  15. کاربر روبرو از پست مفید Elena1994 تشکرکرده است .

    Less Than Nothing (شنبه 20 مهر 92)

  16. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 22 فروردین 94 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,362
    سطح
    29
    Points: 2,362, Level: 29
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    60

    تشکرشده 184 در 87 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز من که پسرم و هیکلم بزرگه طوری که میتونم خیلی راحت مقابل 5 نفر از خودم دفاع کنم گاهی اوقات از مردا و پسرا میترسم.چه برسد به شما که دخترین و یک خاطره بد هم تو ذهنتون دارین.راستش نمیدونم چی بگم چون از خاطره ای که گفتین بد جور شوکه شدم.

  17. کاربر روبرو از پست مفید achilis تشکرکرده است .

    moon girl (پنجشنبه 18 مهر 92)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 تیر 93 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    محل سکونت
    البرز کرج
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    833
    سطح
    15
    Points: 833, Level: 15
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 184 در 65 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    22
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط moon girl نمایش پست ها
    سلام ممنونم
    متاسفانه با اون پسر دوست بودم....
    خب انقد خودشو خوب نشون داده بود ک بهش اعتماد کرده بودم...
    ولی از وقتی ک باهاش دوست شده بودم هر دفه ک میخواستم برم سر قرار نمیدونم چرا هر سری ب ی دلیل کنسل میشد و نمیتونستم برم...
    اولش گفتم حتما حکمته ک جور نمیشه باهاش برم بیرون
    ولی ی روز ب ی بهونه منو کشوند بیرون و رفتم پیشش...
    البته اون روز هم انگار همه عوامل دست ب دست هم داده بودن ک من نرم ولی رفتم......
    خلاصه اش میکنم
    ساعت حدودا 2:30 بود ک ب بهونه سفره خونه فشم منو برد جاده تلو.....
    اولش شک کردم گفتم اینجا کجاست؟؟گفت از جاده پشتیه فشم داریم میریم
    یدفه یجای جاده تلو وایسادو گوشیمو کیفمو ازم گرفت و بهم گفت هرکاری میگم انجام بده(قصدش تجاوز کردن بود...)
    تا خواستم فرار کنم بهم حمله کرد و با مشت زد تو صورتم و تو قفسه سینه و دهنم.....
    یادمه هیکلش دقیقا 10 برابر من بود....
    خلاصه انقدر التماسش کردم و گریه کردم تا اینکه بهم گفت اگه میخوای پیاده شی همینجا پیاده شو....
    خب شما هم فرض کنید ی دختر تنها تو جاده تلو......
    سرتونو درد نمیارم
    فقط ی معجزه تونست منو سالم برسونه خونه......
    از اون اتفاق تقریبا 4ماه میگذره ولی هنوز نتونستم فراموشش کنم.....
    بازم فکر میکنید دلیل ترسم بی اعتماد بی نفسیه؟؟؟
    هنوزم ک هنوزه وقتی یادش میفتم حالم بد میشه.....
    Oops
    یه کم ماجرا عجیبه، به این دلیل که اکثر کسایی که قصد تجاوز دارند کارشون رو که شروع کردند و ادامه میدند که اولش با ضرب و شتم دخت/زن شروع میشه تا مقاومتشون رو بشکونند و تسلیم شون بشند و متاسفانه بعضی ها هم لذت میبرند که هدفشون زیر دستشون التماس بکنه و کار خودشون رو بکنند...

    این که منصرف شده هم نشون میده یا طرف خودش دو دو تا چهار تا کرده که ممکنه براش گرون تموم بشه یا اینکه به خاطر دوستی که باهاش داشتید و مقاومتی که مقابلش کردید منصرف شدش.

    به هر حال اگر جایی از بدن تون کبود شده بود میتونستید طرح شکایتی بکنید.

    دلیل اینکه بعضی ها به کار های کثیف شون ادامه میدند این هستش که شما ها سکوت میکنید ، و همیشه فکر این رو بکن که ممکن هستش که شما تنها فردی نیستید که مورد آزار این فرد قرار گرفتید، این فرد دارای سابقه هستش.



    پیگیر پیام کاربر violet هم باش و انجامش بده


    نقل قول نوشته اصلی توسط Elena1994 نمایش پست ها
    ببخشید خانوم یعنی بین ساعت 2 تا 4 صبح امنیت کامل برقراره؟ ( خخخخ شوخی )
    مامانم یه چی بهم گفت منصرف شدم...
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elena1994 نمایش پست ها
    ببخشید معمولا دزد ها و یا مزاحمین مرد هستن فکر نمیکنم خانومی سیاه پوش نصف شبا تو خیابونا جولان بده بخواد به خانوم دیگه حمله کنه یا تجاوز کنه یا اذیتش کنه ...
    معمولا - درسته ولی خلافکار زن و مرد نداره، در برخی از اوقات شخصی که بقل شما میشینه ممکنه از جنس خودتون باشه و به همدست خودش که در مسیر شماست گزارش بده - بهتره که با غریبه ها صحبتی نکنید که به خودی خود تخلیه اطلاعاتی بشید. حتی باز کردن کیف خودتون هم میتونه خطرناک باشه.

  19. کاربر روبرو از پست مفید Less Than Nothing تشکرکرده است .

    moon girl (شنبه 20 مهر 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دست دادن دختر به پسر عمو و پسر خاله ها
    توسط Amir ali1234 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 فروردین 97, 12:35
  2. تیکه انداختن پسرم وسط کلاس درس...بازیگوشی بی اندازه پسرم
    توسط آرام دل در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: جمعه 18 مهر 93, 00:57
  3. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  4. علاقه ی شدید پسر به پسر از نوع دیوانه وارش
    توسط hadimoradi38 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 آبان 90, 10:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.