به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 85
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array

    " چگونه شوهرم را راضی کنم برای آشتی"

    برای اینکه بیشتر از این مزاحم تاپیک نسرین جون نشم یه تاپیک جدید باز کردم امیدوارم کمکم کنید

    - - - Updated - - -

    رستگار جان نوشته بودی
    به نظر من یکسر دلخوری هایی هم توی زندگیتون بوده که خودش رو یهو موقع ، سرکاررفتن شما نشون داده

    کاملا درسته خیلی مسایل و مشکلات ریز بود که سعی کردم خواسته هامو نادیده بگیرم اما سر این یکی نتونستم مخصوصا که اولش موافق بود ولی بعدش گفت بخاطر مامانم نه
    اگه یه بهونه دیگه می اورد شاید مشکل حاد نمیشد

    - - - Updated - - -

    الان درآمد داری؟ نوشته بودی شوهرت اومده محل کار و آبرو ریزی کرده بوده؟ تو اون موقع شوهرت رو هم دیدی؟
    پدرم ماهیانه بهم پول میده تا احساس نیاز نکنم شوهرمم به زور قانون ماهی 100تومن میریزه برای بچه البته پول پوشکاش نیست ولی از هیچی بهتره
    کارم تو مرحله گزینش است و هنوز بلاتکلیفم میگن 90درصد درست میشه تا 2ماه دیگه خبر میدن
    رفته اون محلی که قراره استخدام بشم با مسئول گزینش صحبت کرده من هم از طریق یکی از دوستای پدرم خبر شدم امیدوارم حرفاش رو گزینشم تاثیر نداشته باشه اگه منو رد کنن هیچ وقت نمیبخشمش

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,196
    سطح
    28
    Points: 2,196, Level: 28
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 43 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تاپیکت یهو چی شد؟
    پست ها چی شدن؟

  3. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    نمیدونم منم یهو دیدم غیب شد دوباره تاپیک زدم

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,196
    سطح
    28
    Points: 2,196, Level: 28
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 43 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر کنم به خاطر عنوان تاپیکت باشه
    الان هم که توی تالار مدیر اومده داره ویرایش میکنه و تاپیک می بنده ، از طریق لینک ارتباط با ما ، اطلاع بده ، پست هات رو برگردونه ...اون پست های تاپیک نسرین رو هم که مربوط به خودت هست رو بگو ادغام کنند توی تاپیکت

    یه اسم واضح هم واسه تاپیکت بذار ، تا، گیر ندن و تاپیک رو حذف کنن

    =========
    آخه کلی می نویسی که نتیجه خوبی بتونی بدست بیاری یهو تاپیک میره هوا

    - - - Updated - - -

    مگه نگفتی که می خواهی برگردی و حاضری 50 درصد خودت رو بذاری و سعی می کنی ريال صفر درصد شوهرت رو برسونی به یک ... تا با 50 درصد زندگی ات رو بسازی؟

  5. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    رستگار جان مگه چی گفتم که شمارو عصبانی کردم؟

    - - - Updated - - -

    من که گفتم میخوام برگردم با حفظ حق و حقوقم شما هم که گفتید مشکلی نیست چی شد؟

    - - - Updated - - -

    رفتم ملاقات آقا تشریف نیاوردن هفته پیش هم نیومد یعنی واسه بچه هم ارزش قائل نشد

  6. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    پلیس ها دلشون واسه بچه میسوزه آخه همیشه بچه خوابه وقتی میریم کلانتری اون آقا اسم خودشو گذاشته پدر و تو حکمی که از دادگاه گرفته نوشته پدر هم ب لحاظ عاطفی نیاز به دیدار فرزند دارد
    واقعا دنبال دیدن بچه ات بودی یا میخواستی منو اذیت کنی؟

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,196
    سطح
    28
    Points: 2,196, Level: 28
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 43 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها


    رستگار جان مگه چی گفتم که شمارو عصبانی کردم؟






    نقل قول نوشته اصلی توسط رستگار نمایش پست ها


    مگه نگفتی که می خواهی برگردی و حاضری 50 درصد خودت رو بذاری و سعی می کنی ،صفر درصد شوهرت رو برسونی به یک ... تا با 50 درصد زندگی ات رو بسازی؟

    • قرارشد برگردی با حفظ حق و حقوقت
    • قرار شد 50 درصد خودت رو همه جوره مایه بذاری
    • قرار شد صفر درصد شوهرت رو برسونی به یک


    مگه اینها خواسته شما نبود؟


    اگر اینها خواستتون نیست ، همین الان بگو


    اگر هم هست ، همین الان یک دفتر بردار و این خواسته ها رو توی صفحه اولش بنویس
    این نکاتی رو که می گویم بسیار لازم هست ، واقعا اگر می خواهی به شوهرت برسی ، و برگردی سرخونه و زندگیت ، اون هم یه برگشت توام با آرامش و خوبی ، تک تک این نکات الزامی است

    از این به بعد قبل از هر تصمیمی در مورد زندگیت ، قبل از هر حرفی در مورد زندگیت،قبل از هر واکنشی در مورد زندگیت ، و... ابتدا ،صفحه اول این دفتر رو می خونی ...

    اگر جواب شما مثبت بود ، تک تک اون خط های سه گانه را برایت معنی می کنم

    اگر هم که نخواستی که خوب باز هم تصمیم شما بسیار محترم هست ، من قصدم کمک کردن به شما بوده و هست ، صرفا همین


    ==========================================

    حالا دلیل اینکه چرا اون شکلک عصبانی را گذاشتم

    پست زیر رو که نوشته ای بخون


    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها

    رفته اون محلی که قراره استخدام بشم با مسئول گزینش صحبت کرده من هم از طریق یکی از دوستای پدرم خبر شدم امیدوارم حرفاش رو گزینشم تاثیر نداشته باشه اگه منو رد کنن هیچ وقت نمیبخشمش


    وقتی بهار داره اینجوری به قضیه نگاه می کنه ، وقتی میگه هیچوقت ، یعنی توی تمام رفتارهاش هم این فکر، داره امواج خودش رو نشون میده و شوهرش هم داره این سیگنال ها رو می گیره
    این یعنی بهار کارش رو به شوهرش و زندگیش ترجیح میده ، دقت کن ، حق قانونی شماست که بری سرکار ،واقعا هم باید بری
    اما نه با این ادبیات، نه با این طرز فکر ، (راهش رو بهت یاد می دهم)


    مگه استخدام شدنت یا نشدنت ، دست شوهرت هست؟!
    خدا رو فراموش کرده ای؟
    اگر خدا بخواهد ، و به صلاحت باشه ، کارت درست میشه ، اگر نخواد هم ،تمام دنیا بسیج بشوند ، باز هم کارت درست نمیشه
    قبول داری؟

    تو تلاش خودت رو کرده ای
    و خدا هم شاهد و ناظر اعمالت بوده
    پس توکل به خدا کجا رفت؟
    اینکه شوهرت رفته محل کارت ، ولی حرف های نامربوط زده ، مگه دست شما بوده؟
    اینجا رو هم خدا دیده و میدونه
    مگه غیر از این هست؟

    اگر من باشم ، بسیار متفاوت به این قضیه نگاه می کنم
    باخودم می گویم ، خدایا من به قصد بهتر شدن زندگی ام برای استخدامم تلاش کرده ام ، تو هم شاهدی ... اونچه که خیر هست برایم به وجود بیار
    شوهرم هم به اندازه درک خودش ، رفته و این کار رو کرده ، خدایا دل شوهرم رو هم آروم کن ، و از نور رحمتت در دلش بتابان و به راه درست ، هدایتش کن

    قبول داری که شوهرت از سر لج و لجبازی ، رفته این کار رو کرده؟
    قبول داری که اون هر داره خودش رو به آب و آتیش میزنه ، که یه جورایی ، تغییری رو ایجاد بکنه ، ولی داره از راه نادرست پیش میره ، چون راهنمای دلسوزی نداره
    شاید همسرت فکر میکنه که اگر کار تو جور نشه ، تو برمی گردی سر خونه و زندگیت ، شاید هم نه
    اما اگر تو مثبت فکر کنی ، آیا آرامش بیشتری به تو دست نمی دهد؟


    بنابراین نباید این جوری به قضیه نگاه کنی
    چرا؟
    چون وقتی با این طرز فکر باشی ، مدام اضطراب و دلشوره نتیجه گزینش رو داری
    مدام رفتارهای نادرست شوهرت رو مرور می کنی و ناخودآگاه ، حس منفی نسبت به شوهرت پیدا می کنی
    اینجوری نمی تونی ، صفر درصد شوهرت رو به یک برسونی

    حالا فهمیدی چرا اون شکلک عصبانی را گذاشتم ، چون گفتی می خواهی صفر شوهرت رو به یک برسونی ، اما عملا این طور نیستی



    همان طور که خوت هم گفتی اونجاهایی که باید سکوت می کردی ،نکردی
    اونجایی که باید از حقت دفاع می کردی، نکردی


    الان هم به فکرهایی که نباید فکر کنی ، فکر می کنی



    بهار یک دله شو
    واقعا ببین آیا می خواهی به زندگی با شوهرت برگردی یا نه
    اول سنگ هایت رو با خودت وابکن


    اگر خواستی برگردی توی همین تاپیک خبر بده

    یادت باشه ، اگر تصمیم به برگشتن به زندگی ات گرفتی ، باید ، باید،باید ، رفتارهایت را به مرور تغییر دهی تا بتونی زندگی ات را از نو بسازی


    هر تصمیمی یه هزینه ای داره ، یعنی برای رسیدن به یک چیز ،می بایست ، تحمل خیلی چیزها را داشته باشیم

    پس الان که این پست رو خوندی ، با خودت توی یه محیط خلوت فکر کن ، و با خودت یک دله شو

    چه برگردی ، چه برنگردی ، تصمیم خودت هست
    ویرایش توسط رستگار : جمعه 05 مهر 92 در ساعت 19:43 دلیل: حذف قسمت تکراری

  8. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    خدایا دل شوهرم رو هم آروم کن ، و از نور رحمتت در دلش بتابان و به راه درست ، هدایتش کن
    به خود خدا قسم دعای شبانه روزم همینه

    مدام رفتارهای نادرست شوهرت رو مرور می کنی و ناخودآگاه ، حس منفی نسبت به شوهرت پیدا می کنی
    اینجوری نمی تونی ، صفر درصد شوهرت رو به یک برسونی

    دست خودم نیست ناخوداگاه میاد تو ذهنم مخصوصا وقتی میرم کلانتری و او نمیاد یا وقتی دادگاه داریم یا نامه از دادگاه میاد و میبینم چقدر دروغ به پام بسته درصورتی که تمام حرفای خودش دروغه
    واقعا ببین آیا می خواهی به زندگی با شوهرت برگردی یا نه
    اول سنگ هایت رو با خودت وابکن

    میخواهم برگردم البته با عزت نه ذلت از ته دلم میخوام زندگیم درست بشه
    ولی فشارهای اطرافیان مخصوصا پدرم میترسم با برگشتنم اونا ناراحت بشن

    - - - Updated - - -

    4شنبه دادگاه داریم شاید اونجا قاضی مارو آشتی بده

  9. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    رای الزام به تمکین صادر شده البته هنوز به دستم نرسیده هدف شوهرم اینه که با داشتن این حکم دیگه بهم نفقه نده و به هدفش رسید اصلن قصدش برگردوندن من نیست حالا من چیکار کنم این رای رو بهونه کنم برگردم شمال یا بمونم تا خودش اقدام کنه؟

  10. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آبان 92 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,196
    سطح
    28
    Points: 2,196, Level: 28
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 43 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بهار ما فرض رو گذاشتیم که شوهرت صفر هست ، شما پنجاه
    درسته؟
    خوب حالا تغییری ایجاد نشده ، شما برداشتت این هست که شوهرت ، حکم تمکین رو گرفته که نفقه نده ، خوب می خواستی چی کار کنه؟
    خانومی زندگیتون دچار یه بحران شده ، دچار یه طوفان شده
    زمان می بره که بخواهی همه چیز رو مرتب کنی
    درسته؟

    داریم با همفکری هم ، قدم به قدم می رویم جلو تا کدورت بین تو و همسرت تعدیل بشه
    شما باید خودت رو آماده هر چیزی کنی

    الان هم خوشحالی از اینکه راهی ایجاد شده که برگردی پیش شوهرت ، هم نمی خواهی با خوئاری و ذلت باشه ، پس درست عمل کن .... هیجانی نشو

    مگه خودت نگفتی یک بار دیگه هم دادگاه کشی داشتید ؟
    مگه نگفتی یکبار دیگه هم دعوا کردید و کار به خانواده ها کشید
    الان مطمئن هستی که اونقدر ظرفیتت رفته بالا که ، تحمل رفتارهای شوهرت و مادرشوهرت رو داری
    مطمئن هستی که اگر بری ، می تونی از پس زندگی ات بربیایی و دوباره یه دادگاه سوم نخواهی داشت؟


    >>>> ببین تو گفتی مادرشوهرت زنگ زد به شوهرت که داره میاد خونتون ، شوهرت هم به تو گفت ناهار بذار ، تو هم ناراحت شدی و از خونه زدی بیرون ... یعنی جرقه یه دلخوری رو شروع کردی.... دلخوری که با رفتن تو جهت مقدمات استخدام ، شعله ور شد و زندگی ات رو به آتش کشید

    الان ازت می پرسم ، اگر یه اتفاق مثل همین قبلی برات بیفته ، که طعنه ها و نیش زبون های مادرشوهرت هم بیشتر و علنی بشه ، آیا بهار می تونه با صبوری ، همه رو طوری اداره کنه که زندگی اش از هم نپاشه؟ <<<<<



    من می خواهم به تو کمک کنم که در این بحران ها ، احساساتی نشوی ، یهو همه چیزهایی رو که ذره ذره ساخته ای رو یهو داغون نکنی


    در مورد پدرت ، ایشون هم حق دارند ، نگران شما که دخترش هستی ، هست
    الان باید تصمیم بگیری
    اگر واقعا می خواهی برگردی و زندگی ات رو بسازی ، چون پدرت فکر میکنه شوهرت را به ایشون ترجیح داده ای ، طبیعی است که شما را منع کن (با توجه به سابقه دعواهای شما)
    به هیمن خاطر با خودت فکر کن ،
    ببین آیا واقعا حاضری تلاش کنی ؟
    حاضری تحمل کنی ؟
    حاضری مدتی با شوهرت مدارا کنی
    حاضری همه جوری فشارها رو تحمل کنی ولی خم به ابرو نیاری تا شورهت کم کم به تو نرم شود؟

    بهار اگر می خواهی زندگی ات درست بشه با من دردو دل نکن ، راهکارها را عمیق بخون ... سئوالات را سرسری نگذرون ... با دقت بهشون فکر کن و جواب بده
    اون دفتری رو که گفتم درست کردی؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید رستگار تشکرکرده است .

    del (دوشنبه 29 مهر 92)


 
صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا برای تامیین اینده ام…"""…… بیمه عمر ……"" تصمیم و گزینه درستی هست؟؟؟
    توسط عروس خوشبخت در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 اسفند 95, 21:30
  2. خوشبختی یعنی "رضایت"
    توسط khaleghezey در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 14 شهریور 94, 17:40
  3. توصیه نوروزی یک روانپزشک: نه "چاقی" خانمها را به روی شان بیاورید، نه "کچلی" مردها را
    توسط khaleghezey در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 13:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.