سلام
با یه دخترخانمی از طریق یه سایت همسریابی آشنا شدم . بعد یکم آشنایی و صحبت با خانواده رفتم خاستگاریش و یه بار هم اون با خانوادش اومدن خونمون .. کلا فقط سه مرتبه همدیگرو دیدیم و رودررو صحبت کردیم بقیه صحبتامون از طریق تلفن یا اس ام اس بود .. اون دختر خانم با بیشتر معیارای من تطابق داشت و از هر لحاظ مورد مناسبی بود ولی بخاطر مشکلات ژنتیکی که هم در ژنتیک خانواده ما بود هم در ژنتیک خانواده اونا ، پدر مادرم مخالفت میکردن حتی حاضر نبودن ریسک کنند و آزمایش بدیم و میگفتن هم اونا هم ما باید با خانواده ای وصلت کنیم که این مشکلات ژنتیکی رو نداشته باشه من هم چون واقعا نظر خانوادم برام مهمه جواب رد دادم حتی پدرم با پدرش تلفنی صحبت کرد و گفت بخاطر چی داریم جواب رد میدیم
ولی اون دختر با اینکه هم بطور تلفنی هم بطور اس ام اس بهش گفتم بنظر من صلاح نیس ادامه بدیم ولی هنوز که هنوزه اس ام اس میده میگه من دوستت دارم و هنوز امیدوارم و اگه ازدواج کنی گریه میکنم و هیشکی مثه تو برام نمیشه و دلم میخاد بمیرمو از این جور حرفا
از شما چه پنهون منم هنوز حس میکنم دوسش دارم ولی خب واقعا نمیتونم بخاطر صرفا یه احساس نظر خانوادمو در نظر نگیرم
هرطور که فکرشو بکنید توی اس ام اسا بهش گفتم «پیام عاشقانه نده» «پیام احساسی نده »«گریه نداره که خدابزرگه شاید قسمت هم نباشیم» ولی بازم همون حرفا رو میزنه
بنظر شما چکار کنم ؟
اگه بخام برم دوباره سراغشو باهاش ازدواج کنم و بگم امید بخدا انشالله مشکلی پیش نمیاد تا بدنیا اومدن بچه نگرانم که نکنه اونم مشکل داشته باشه
اگه بخام جواب اس ام اساش رو ندم عذاب وجدان میگیرم فکر میکنم دلبسته اش کردم و ولش کردم
تو رو خدا کمکم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)