سلام.بنده دختری هستم 22 ساله یک دوستی 5 ساله که با هم قول ازدواج داده بودیم داشتم طی این 5 سال کلی خیانت دیدم از نوع بد هم دیدم ولی بچه بودم و دوسش داشتم بخشیدم بعد دیگه واقعا یک روز احساس کردم من واقعا نمیتونم بدی هاشو فراموشش کنم و جدا شدم کلی هم بد و بیراه به من گفت تهمت زد و از این جور حرفا......هر دو سه هفته ای تهدیدم میکرد میام به بابات میگم ابروتو میبرم خودمو میکشم عذاب وجدان بگیری.......
طی این جدایی حتی من اونو با کسی هم دیدم هیچ عکس العملی نشون ندادم خودش شب اش اس ام اس داد اره فک و فامیلامون بود و اینا من جواب ندادم........بالاخره من خیلی دوسش دارم ولی زندگی با اون میشه بدبختی واسم......(الان چند ماهی هست جدا شدیم)
خواستگاری دارم خوبه پسر خوبه مشکل من اینه که من راجب گذشته ام هیچ حرفی با ایشون نزدم فقط گفتم یک دوستی یک ماهه داشتم ......ولی ایشون تعریف کردن که دوستی چندین ساله داشتن ولی جدا شدن.....من واقعا احساس میکنم با این اقا عشق واقعی رو میتونم تجربه کنم فعلا در مرحله اشنا شدن هستیم مامان من و مامان اون اقا فقط در جریان هستن
من از اینده ام میترسم اونو چطوری کامل فراموش کنم؟ اون دردسر درست نکنه واسم وقتی بفهمه.....
این اقا از گدشته من با خبر نشه؟ واقعا میترسم تروخدا کمک کنین.....( اخه شنیدم میگن که از گذشته خود با خواستگار خود هیچ حرفی نزنین لزومی نداره ادم گذشته اشو تعریف کنه)
ممنون میشم منم مثل خواهر کوچک خودتون کمک ام کنین.
علاقه مندی ها (Bookmarks)