به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 16:03]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    29
    سطح
    1
    Points: 29, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh خیلی کلافه شدم تورو خدااااااااااااااااااااااا اااا کمکم کنید

    سلام
    با اینکه دوستم بهم گفت که اومده اینجا تاپیک زده و جوابی نگرفته اما من خواستم خودم هم امتحان کنم


    دو سال پیش با یکی دوست شدم یه دوستی سالم و پاک بدون هدف واسه وقت گذرونی نبود و نیست هم من دانشجو شهرستان هستم خانواده من تهرانن و ایشونم تهران مهندس شیمی هست ولی 2 سال از من کوچکتره که واسمون مهم نبود حتی خانواده ها تنها مانع درس منه اونا میگن بایذ فوقم تموم بشه و بیام تهران انتقالی هم ندادن بهم بعد یه مدت کوتاه بهش ماموریت خورد نزدیک همون شهر دانشگاه من اومد من با یکی از دوستام رفتم اما اون تنها بود داشتیم ناهار میخوردیم که دوستم شروع کرد به از خودش تعریف کردن دوستم ساکن خود گچسارانه خیلی دروغ گفت بعد یه مدتی گفت واسه من یه دوست پسر خوب پیدا کن خیلی جا خوردم و خجالت کشیدم گذشت شب دیدم تو مسیجاش مدام از دوستم سوال میکنه منم یه حقیقتهایی گفتم که اون خونشون لواسون نیست کجا تو تهران بهش پیشنهاد کار دادن اونم با 2 میلیون تومن و... اما رو دوستم کنجکاو شدم ازش تحقیق کردم دیدم دختر معقولی نیست و یه جورایی مشگلاتی داره اما یکم دوستیمو بیشتر کردم واسه شناخت بهتر و با چندتا کارایی که جلو خودم میکرد مطممئن شدم حتی سیم کارت منم که دستش بود و پس نداد و گفت گم شده منم رفتم شوزوندم بعد مدتی فهمیدم که با سیم کارت من شارژ میگرفته و بعد سکس چت میکرده باپسرها کلان قطع ارتباط کردم به مامانم گفتم و اون تشویقم کرد به جدا کردن مسیرم از این دوست اما زمزمه هایی شنیدم که فلانی با دوست من رو اب ریخته خیلی ناراحت شدم بهش گفتم خیلی صادقانه که اگر اونو میخوای منو قولتو و قولایی که به مامانم دادی فراموش کن گفت نه ازش خوشم نمیاد اون کجا و من کجا ما حتی پیش هم نیستیم که البته یه بار با یه دختر دیگه میخواسته دوست بشه بواسطه دوستش اما قبول نکرد و بعد به منم گفت منم فراموشش کردم اما الان باز شک کردم شنیذم این دختره چند بار میرفته تهران و نامزدم یه هفته هست با من خیلی سرد شده کم مسیج میده زنگ میزنه اما نشده که نده بهش الکل گفتم اون دختره بود بهم مسیج داده که با تو دوست شده باهمید حتی رابطه جنسی دارید اما نه حضوری گفت محل نزار پاک کن دروغ میگه میخواد بین مارو بهم بزنه به اونم زنگ زدم گفتم شنیدم با این دوست شدی خندید گفت اه اصلا اونم این ادم ازش بدم میاد لوسه ننره بعد دیشب زنگ زده خونمون میگه سارا کلاسا داره شروع میشه کی میایی؟منم میخوام خطمو عوض کنم خیلی زنگ خورم زیاد شده بابام داره بهم شک میکنه حالم خیلی بد شد گریه ام گرفت من نمیتونم جلو خونوادم گریه کنم کارم به اکسژن رسید بعد نگاه کردم دیدم محمد از ساعت 4 عصر تا 1 بهم حتی یه مسیجم نداده داداشم گفت تو بهش بزن اما رسمی منم کردم گفتم میخوام بخوابم کاریی نداری زد نه شبت بخیر ولی چرا انقدر زود گفتم حالم بد بود رفتم درمانگاه یدفعه زد نکنه وقتی حالتو میپرسم اینارو بگیا خسته میشی بهم بگی اومدم بگم مگه تو حال منو پرسیدی گفتم بیخیال بعذ زدم محمد بس کن در ضمن من نمیخوام درس تا فوق بخونم لیسانس بسمه تو هم به مامانت بگو هر وقت خواستن بیان واسه خواستگاری گفت من نمیزارم اینکارو کنی حالا ببین شبت بخیر گوشیش خاموش کرد صیح هم فقط زنگ زد گفت خوبیذ شما تا گفتم اره گفت باشه استراحت کن منم شرکتم واسه ثبت نامت هم اقدام کن و قطع کرد دارم دیوونه میشم هر شب سر نمازام دعا میکنم اما انگار خدا نمیشنوه صدامو میترسم هر شب کابوس میبینم و با گریه میخوابم محمد کسی بود که اب هم میخورد بهم میگفت دستم به دامنتون چیکار کنم چه جوری بفهمم اینی با هم ارتباط دارن یا نه تورو خدااااااااااااااا قراره عید قربان عقد کنیم تورو خدا کمککککککککککککککککککککککک ککککککککککککککککککککککککک ککککککککک

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    باسلام
    گفتی دوسال ازت کوچیک تره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بیشتر درمورد روحیات خودت و نامزدت میگی؟...آخه این توضیح خیلی کمه... کلا چی توش دیدی...خیلی دوستش داری؟
    شناختتون کامله ازهمدیگه؟؟؟؟؟؟؟
    وقت واسه عقدزیاد هست خودتو درگیره مراسم وجشن واین چیزا نکن اول مطمئن شو تو زندگیت بعدا با خیال راحت عقدکن دوسال هم اگه نامزد باشی ولی طرف مقابلتو بشناسی بهترازاینه که سریع ظرف یه ماه عقدوعروسی وازاین مراسما داشته باشی...عاقلانه وبدور ازاحساس اول توضیح بده که نقاط مثبت ومنفی نامزدت چیه

    - - - Updated - - -

    درضمن شما فعلا یه مدت روابطتون رو کم کنید....اگه شما روبخواد اون باید بیاد دنبالتون....
    اینو فراموش نکنین که پسرباید بیاد دنبال دختر...هیچوقت فراموش نکن.....اون هنوزخیلی رسمی ازشما خواستگاری نکرده.....هروقت کاملا رسمی همراه خانوادش اومدجلو....جدی جدی...اونوقت شما بایدبه زندگی باهاش وعقد فکرکنی....فعلا روابط شما درحد دوستیه...درسته؟؟؟؟؟؟؟؟

  3. 3 کاربر از پست مفید fatima86 تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (سه شنبه 22 مرداد 92), shapoor (سه شنبه 22 مرداد 92), sheida banoo (سه شنبه 22 مرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 16:03]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    29
    سطح
    1
    Points: 29, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ﺳﻼ ﻡ ﮔﻠﻢ
    ﻣﺮﺳﻲ ﻛﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻱ ﺍﻣﺎ ﺑﺒﻴﻦ ﭼﺮﺍ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻫﻬﺎ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮﻭ ﺩﻳﺪﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺮﻁ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺮﺍ ﺟﺸﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭﺱ ﻣﻨﻪ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻳﺸﻮﻥ ﺷﺪﻳﺪﺍ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻣﻴﺪﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮﻥ ﻫﻢ ﺟﺎﻧﺒﺎﺯ ﺟﻨﮕﻪ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺳﻬﻤﻴﻪ ﺟﺎﻧﺒﺎﺯﻳﺸﻢ ﻧﮕﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺧﻮﺏ ﻣﺤﻤﺪ ﺧﺮﺝ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺩﺍﻣﺸﺠﻮﺷﻮ ﻣﻴﺪﻩ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻥ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﻭﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﺑﺖ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺧﺮﺝ ﻣﻴﺸﻪ ﻛﻦ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻳﻦ ﺣﺲ ﻣﺴﺆﻟﻴﺘﺶ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻴﺸﻪ ﻛﻪ ﺑﻬﺶ ﻧﻪ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﻭ ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺟﺸﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺯﻧﺪﮔﻴﻤﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﻨﻢ ﻣﺤﻤﺪ ﺧﻴﻠﻲ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭﻟﻲ ﺯﻭﺩ ﺑﻲ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺍﻫﻞ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺎﺯﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﺷﻴﻄﻨﺘﻬﺎﻱ ﺟﻮﻭﻧﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﺜﻼ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎ ﻣﻨﻪ ﺳﺮﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﻣﻴﺰﺍﺭﻩ ﻳﺎ ﻣﺪﺍﻡ ﻟﻄﻴﻔﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺣﻴﻪ ﺧﻮﺏ ﺗﻮ ﺑﻬﻢ ﺍﻧﺮﺯﻱ ﻣﻴﺪﻩ ﻭﻟﻲ ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﻭﺳﻂ ﻳﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺗﻲ ﻫﻢ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺑﺎﺭﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺑﺪﻭﻧﻦ ﺑﺎﻫﻢ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪ ﻣﻦ ﺑﺎﻱ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺍﻭﻧﻢ ﻣﺪﺍﻡ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﻭﻗﺘﻲ ﻣﻴﺒﻴﻨﻤﺖ ﻭ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﺨﻮﺍﺩ ﺑﻐﻠﺖ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻛﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﻬﻢ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺍﮔﺮ ﺗﻮﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﻻ ﻥ ﺯﻧﺸﻲ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﻭ ﻧﻜﻨﻲ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎ ﻛﺴﻲ ﺩﻳﮕﻪ ﻭ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﻲ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺭﺍﺿﻲ ﺷﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻧﺎﻧﺰﺩﻱ ﻧﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﻴﺎ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﻭ ﻧﻜﻨﻴﻢ ﮔﺘﺎﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﻳﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺑﻴﺎﻓﺘﻪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻋﻘﺪﻭ ﻋﺮﻭﺳﻴﻤﻮﻥ ﺑﻬﻢ ﺧﻮﺭﺩ ﺍﻧﻮﻗﺖ ﻋﺬﺍﺍﺏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻣﻴﮕﻴﺮﻳﻢ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻟﺬﺕ ﻣﻴﺒﺮﻡ ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﺍﻳﻨﺪﺗﻮ ﺧﺮﺍﺏ ﻛﻨﻢ ﻣﻨﻢ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻌﻀﻲ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺳﺨﺘﻢ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﻳﺪﻡ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﻣﻴﮕﻦ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﺒﺎﺵ ﺍﻭﻥ ﺑﺎ ﻛﺴﻴﻪ ﻳﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﺍﺏ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﻣﮕﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﻧﻴﺎﺯﺷﻮ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺰﺩﻳﻤﻮﻧﻮ ﺭﺳﻤﻲ ﺍﻋﻼ ﻡ ﻧﻜﺮﺩﻳﻢ ﻭﻟﻲ ﺣﺎﻻ ﻣﻴﺒﻴﻨﻢ ﻣﺤﻤﺪﻱ ﻛﻪ ﺍﺏ ﻫﻢ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩ ﺑﻬﻢ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﭼﺮﺍ 20ﺭﻭﺯ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﻣﺴﻴﺠﺎﺵ ﻛﻢ ﻭ ﻣﺨﺘﺼﺮ ﻭ ﻣﻔﻴﺪ ﺯﻧﮕﺎﺵ ﺷﺪﻩ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﻕ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺍﻳﻦ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻬﻢ ﻣﺪﺍﻡ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﻣﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻭﻥ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺣﺮﻓﻬﺎﻡ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻣﻴﻔﻬﻤﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﮕﻢ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺣﺮﻓﻬﺎﺵ ﺑﻬﻢ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﮔﻠﻢ ﻭ...ﻧﮕﻪ ﺍﻻﻥ ﻳﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﻮﻥ ﻣﻴﮕﻪ
    ﻭﺍﻱ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﻕ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﺸﺪﻡ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﮕﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮﺍﺣﺘﻲ ﺍﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻡ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﺷﻢ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺭﺍﺣﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻧﻤﻴﺮﻡ ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻴﺪ ﺍﻳﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎ ﺍﻭﻧﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﻢ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﭼﻄﻮﺭﻱ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﮔﻮﺷﻴﺶ ﻫﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﭼﻚ ﻛﻨﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﻭﻥ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﻓﻜﺮﻭ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻳﻜﻢ ﻓﻜﺮﻡ ﻣﺸﻐﻮﻟﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﺑﻬﻮﻧﺲ ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﺑﺮﻡ ﺯﻳﺮ ﻳﻪ ﺳﻘﻒ ﺑﻌﺪ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﻠﻬﻬﻬﻬﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ ﺟﺎ ﺑﺰﻧﻢ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﺍﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺮﻡ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﺷﺐ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﻛﻪ ﻧﮕﻮ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻳﻮﻭﻧﻪ ﻣﻴﺸﻢ ﻧﻜﻨﻪ ﺟﺎﺩﻭﺵ ﻛﺮﺩﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻳﻨﻢ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﻢ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺍﻭﺝ ﺟﻮﻭﻧﻲ ﻏﺮﻕ ﺑﻴﺮﻱ ﻣﻴﺸﻢ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﻴﺪ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻢ

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    سلام شیدا خانوم

    یادت باشه لزومی نداره اسامی کوچیک خودت و اون اقا رو بگی.ممکنه باعث شناساییتون بشه..به خصوص اینکه اینجا رو یکی از دوستات معرفی کرده.

    عنوان تاپیک هم مبهمه.در ارسال بعدی همینجا بگو تا برات عوض کنن.عنوان تاپیکت باید گویای مشکلت باشه

    *بین خطوط هم فاصله بذار تا خوندنش اسون بشه

    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  6. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    sheida banoo (چهارشنبه 23 مرداد 92)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    66
    Array
    عزیزم این همه نگران نباش خونسردیتوحفظ کن بعداروم بانامزدت حرف بزن بهش بگوچندروزه کم بهم پیام میدی زنگ میزنی نکنه واست کاری پیش اومده یاکارهات زیادشدندیانکنه خدای نکرده مشکلی واست پیش اومده به خاطراین رفتارهات نگران میشم
    منظورم اینه که باایشون حرف بزنید خودخوری نکنید تامطمئن هم نشدیداین همه فکروخیال به سراغتون نیاد اینطوری خودتون عذاب می کشید

  8. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    sheida banoo (چهارشنبه 23 مرداد 92)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    122
    Array
    عزیزم مدل نوشتنت طوری هست که آدم فکر می کنه نفس نفس زنون و تند تند و درهم داری حرف می زنی و هیچی دستگیر آدم نمیشه
    لطفا به قول مریم وقتی جمله تموم میشه نقطه بگذار، جملاتتو پاراگراف به پاراگراف جدا کن که خوندنش و فهمش راحت تر باشه
    من چند تا سوال داشتم اگر خواستی جواب بده . همونطور که من شماره گذاری کردم شما هم با حوصله شماره گذاری کن و مختصر و مفید جواب بده اینطوری افراد بیشتری بهت جواب میدن ( ضمنا عنوان تاپیکت را مرتبط با موضوعت انتخاب کن و بگو عوضش کنند چون مبهم هست )
    1-شما گفتی دانشجویی چند سالته؟ فکر کنم باید دوستت 20 و شما حدود 22 ساله باشید
    2-دوستت کار و درآمد و شغل مناسب داره که می گی بیاد خواستگاری؟
    3- بلاخره این دوست شما به شما خیانت کرده یا نه؟ اعم از ارتباط گرفتن با دوستتون و یا کاری که قبلا میگفتی انجام داده
    به هر حال به نظر من اگر به وفاداری ایشون شک داری درگیر مسابقه برای به دست آوردن ایشون نشی که ممکنه برنده بشی ونهایتا ایشون را به ازدواج قانع کنی ولی بهت اطمینان کامل میدهم که بعد عقد دوباره سر از این سایت و سایت های مشابه در بیاری
    خواستی 3-4 تا از نکات مثبت و منفی دوستت را فهرست کن
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. کاربر روبرو از پست مفید نیلا تشکرکرده است .

    sheida banoo (چهارشنبه 23 مرداد 92)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 16:03]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    29
    سطح
    1
    Points: 29, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ﺳﻼ ﻡ ﺩﻭﺳﺘﻬﺎﻱ ﮔﻠﻢ
    ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺍﺳﻢ ﺷﻤﺎ ~ﻳﺸﻨﻬﺎﺩ ﺑﺪﻳﺪ ﻣﻨﻢ ﭼﺸﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﻲ ﺑﺰﺍﺭﻡ ﻭ ﭼﻄﻮﺭﻱ ﻋﻮﺿﺶ ﻛﻨﻢ

    ﺭﻭﺯ ﻋﺰﻳﺰ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﺍﻭﻥ ﻣﻴﮕﻪ ﺫﻫﻦ ﺗﻮ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻳﻪ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﻢ ﻣﺴﻴﺞ ﻣﻴﺪﻡ ﻳﺎ

    ﺯﻧﮓ ﻓﻘﻂ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﺩﺭﮔﻴﺮﻳﻬﺎﻱ ﻓﻜﺮﻱ ﺩﺍﺭﻡ.ﺍﻣﺎ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﺍﺱ

    ﻧﻴﻼ ﻱ ﮔﻠﻢ ﻣﻦ 27ﺳﺎﻟﻤﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﻮﻕ ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ ﻭ ﺍﻳﺸﻮﻥ ﺩﺭﺳﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻻ ﻧﻢ ﻳﻪ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺏ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﻭﻟﻲ ﺧﺼﻮﺻﻲ

    ﻧﻪ ﺩﻭﻟﺘﻲ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻭ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﻤﻜﺶ ﻛﻨﻴﻢ

    ﻋﺰﻳﺰ ﺩﻟﻢ ﻣﻨﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺍﻣﺎ ﺷﻚ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﻱ ﺩﻭﺳﺘﻬﺎﻱ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻴﻢ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻗﺒﻼ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺯ ﻫﻢ

    ﺑﺎﺷﻴﺪﻥ ﻳﻪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﻢ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻢ ﺍﺯﺵ ﺳﻮﺍﻝ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﺑﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻭﻧﻢ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ

    ﻳﻪ ﺷﺐ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﻴﺠﺎﺭﻭ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻴﺘﺮﺳﻤﻤﻤﻤﻤﻤﻢ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻲ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﭼﻚ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ

    ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﻡ .ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﻫﺴﺖ ﻳﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻫﻢ ﺩﺭﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﻛﺎﺭﺍﺵ ﻣﻨﻮ ﺩﻭ ﺩﻝ ﻛﺮﺩﻩ ﻭﺍﻳﻴﻴﻴﻴﻲ ﺧﺪﺍ

    ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪﺵ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﻴﺨﺒﺮ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻭﻟﻲ ﺍﻻ ﻥ ﺩﻩ ﺭﻭﺯﻩ ﻛﻪ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ

    ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﻣﺴﻴﺞ ﻣﻴﺪﻩ ﻭ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻭﻟﻲ ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﻗﺒﻞ ﻛﻢ ﻣﺨﺘﺼﺮ ﻣﻔﻴﺪ ﻫﻤﻴﻦ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﻳﻮﻭﻧﻪ ﻣﻴﺸﻢ

    ﺧﻮﺏ ﺍﺧﻼﻗﻬﺎﻱ ﺧﻮﺑﺶ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﺣﺲ ﻣﺴﻮﻟﻴﺘﺶ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﻴﺰﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ

    ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺑﻴﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺷﺪﻩ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺻﺒﻮﺭﻩ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﻭ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺎ

    ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺳﺮﻳﻊ ﻧﺮﻡ ﻣﻴﺸﻪ ﻭ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﻫﻞ ﺣﺘﻲ ﻗﻠﻴﻮﻥ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ

    ﻭﻟﻲ ﺯﻭﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺪﻧﻲ ﺿﻌﻴﻔﻪ ﻭ ﻛﻢ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﺴﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻛﺴﻲ ﺗﻮ ﻛﺎﺭﺍﺵ ﻛﻨﺠﻜﺎﻭﻱ ﻛﻨﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﻫﻢ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻳﺎ

    ﻋﺼﺒﻲ ﻣﻴﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﺳﺎﻛﺖ ﻣﻴﺸﻪ ﺣﺮﻓﻲ ﻧﻤﻴﺰﻧﻪ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻱ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﻧﻤﻴﮕﻪ

    ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﻱ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﺑﺎﺯ ﺍﮔﺮ ﻧﻜﺘﻪ ﻣﺒﻬﻤﻲ ﺑﻮﺩ ﺑﮕﻴﺪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺘﻢ ﻓﻘﻂ

    ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻳﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻧﺲ ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﻭﻟﻲ ﺍﻭﻧﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺻﺪﺍﻣﻮ ﻧﻤﻴﺸﻨﻮﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻢ ﻣﻴﺎﺭﻡ ﻛﺎﺷﻜﻲ ﻳﻜﻢ ﻓﻘﻂ ﻳﻜﻢ ﺑﻬﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺮﺩﻩ

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 16:03]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    29
    سطح
    1
    Points: 29, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﻲ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﻬﻢ ﻛﻨﻚ ﻛﻨﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻪ ﻛﺴﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﺍﻳﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ

    - - - Updated - - -

    ﺳﻼ ﻡ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﻧﻮﻉ ﺗﺎﺑﻴﻜﻤﻮ ﻋﻮﺽ ﻛﻨﻢ ﻣﻴﺸﻪ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺨﻮﻧﻦ ﻭ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﻦ
    ﭼﻮﻥ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﻡ 5ﺳﺎﻟﻪ ﻋﻤﺮﺷﻮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﻭﻥ ﺑﻮﺩ ﻣﻦ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺶ

  13. 2 کاربر از پست مفید sheida banoo تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (پنجشنبه 24 مرداد 92), maryam123 (چهارشنبه 23 مرداد 92)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 16:03]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    29
    سطح
    1
    Points: 29, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Posticon (5) ﺁﻳﺎ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﻢ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻴﻜﻨﻪ؟ﻭﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺳﺎﺑﻘﻢ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺍﺭﻩ؟ﺣﺘﻲ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺟﻨﺴﻲ؟

    ﻳﻌﻨﻲ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻳﺖ ﻛﺴﻲ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﺣﻞ ﻛﻦ ﭼﻴﻪ ﻭ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻪ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻛﻨﻢ

    ﺩﻳﺸﺐ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﻦ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺍﻭﻧﺎ ~ﻳﺎﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﮔﻮﺷﻲ ﻧﺎﻣﺰﺩﻡ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﻮﺩ

    ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﭼﻚ ﻛﻨﻢ ﺩﻳﺪﻡ ﺭﻣﺰ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﻃﻮﻝ ﻧﻜﺸﻴﺪ ﻣﻮﺑﺎﻳﻠﺶ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩ ﮔﻔﺖ
    ﺣﺎﻻ ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﺍﺯ ﺷﺮﻛﺘﻪ ﻫﻤﻴﻦ.
    ﺧﻴﻠﻲ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﻓﻬﻤﻴﺪ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺯ ﻣﺴﻴﺞ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﺮﺍﺕ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺭﻩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ ﺑﻬﺖ ﻣﻴﮕﻢ ﻧﺨﻮﻥ ﺑﺎﻙ

    ﻛﻦ ﺑﺰﺍﺭ ﺗﻮ ﻟﻴﺴﺖ ﺳﻴﺎﻩ ﮔﻮﺵ ﻧﻤﻴﺪﻱ ﺍﻭﻧﺎ ﻣﻴﺨﻮﺍﻥ ﺗﻮﺭﻭ ﺍﺫﻳﺖ ﻛﻨﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭ ﺩﻟﻢ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﻳﻪ ﺳﺮ ﺗﻜﻮﻥ ﺩﺍﺩ ﺑﻌﺪ ﺣﺮﻑ

    ﻋﻮﺽ ﻛﺮﺩ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺳﻴﺪﻣﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﺴﻴﺞ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﻛﻠﻲ ﺗﺎﺧﻴﺮ ﻳﻪ ﺷﻜﻞ ﻗﻠﺐ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺑﺮﺍﻡ ﻭ

    ﺩﻳﮕﻪ ﻫﻴﭽﻲ ﺻﺒﺢ ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﻛﺠﺎﻳﻲ.
    ﺍﻣﺎ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﻤﻴﻜﻨﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺸﻢ ﻛﺎﺵ ﻣﻴﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺧﻼ ﺹ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﺮﻡ ﺑﻴﺶ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﻳﮕﻪ ﻏﺼﻪ ﻫﻴﭽﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﻫﻴﭽﻲ

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 09 شهریور 92 [ 11:52]
    تاریخ عضویت
    1392-5-30
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    85
    سطح
    1
    Points: 85, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام شیدا بانو.....

    عزیزم من همچین تجربه ای داشتم و باید بهت بکوبه احتمال 60درصد پای کسی دیگه وسطه.
    عزیزم باید ازش بخوای گوشیشو بهت بده.ببین عکس العملش چیه بگو دوس درم ببینم کوم مسیجام برات اهمیت داشته سیوشون کردی طوری رفتار کن که نفهمه بهش شک کردی


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.