به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 60
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array

    با من حرف بزنید. استرس شدیدی رو به خاطر سرزنش ها دارم تجربه می کنم

    سلام دوستان
    این دفعه اگه منو از سایت بیرون بندازیدم حق دارید .
    اما باید حرف بزنم
    بعد از رد اون آقا خانوادم و اطرافیان شروع به سرزنش شدید کردن که اشتباه کردی . دیگه کی قراره بیاد سراغت ؟ مگه دختر شاه پریونی ؟ چش بود مگه ؟
    کار نداشت که داشت ، خوشرو نبود که بود ، دوستت نداشت که داشت ، و هزار تا ویژگی در موردش
    هرکی می پرسه و می فهمه ردش کردم سری از تاسف تکون میده و شروع می کنه به سرزنش . محترمانه ازشون میخوام سرزنش نکنن. اما فایده نداره

    اینا از این طرف
    از اون طرف خود آقا پسر
    مدام پیام و ایمیل و ....
    که تو بدبختم کردی ، نابودم کردی
    من این خواستگاری (دومی ) رو هم به هم می زنم.
    من وقتی دلم پیش توئه ، نمی تونم برم خواستگای یه نفر دیگه و ..........

    استرس خیلی شدیدی گرفتم . چیکار کنم ؟

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    سلام دوست خوبم

    بهتره شرح مختصری از مشکلت بدی تا سایر دوستانی که در جریان تاپیک قبلی شما نبودن هم باخبر بشن و اینجوری بتونیم بیشتر همفکری کنیم.

    من گشتم که اخرین تاپیکت رو لینکش رو بذارم اما تعداد تاپیکهات هم زیاد بود و هم تعداد پستهاش.

    خودت شرح مختصری بده

    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 19 مرداد 92), صاعد (شنبه 19 مرداد 92)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام آسمانی عزیزم!

    کمی آروم باش! مگه خودت به این نتیجه نرسیدی که اون آقا را نمی خواهی؟مگه نتیجه ات قطعی نبوده؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    asemani (شنبه 19 مرداد 92)

  6. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آسمانی عزیز آنهایی که شما را سرزنش می کنند بیشتر با این آقا بودند و او را می شناسند یا شما ؟ متاسفانه در جامعه ما مردم عادت کرده اند بدون اطلاعات کافی قضاوت کنند. عزیزم قضاوت کار بسیار مشکلی است که مردم ما ساده اش کرده اند و بیشترین ضررها از همین جا است. یک چیز را به شما رک و راست بگویم : زندگی قانون های خودش را دارد و با حرف یا فکر کسی این قوانین عوض نمی شود. پس کسی موفق است که قانون های زندگی را بداند و بنای زندگی اش را بر آنها بگذارد. خداوند هم در قرآن اشاره کرده به این موضوع که سنت های خداوند نه تغییر می کنند و نه عوض می شود. همچنین ایه آمده است که آن چیزی که خدا خلق کرده تغییر نمی کند یعنی همان سنت ها و قوانین زندگی و جهان خلقت. پس بنای زندگی خودت را روی نظم و قوانین خلقت سوار کن و به خاطر حرف کسی ناراحت نشو.

    ضمنا شما یک اشتباه کرده ای. نباید به کسی از رابطه ات حرفی می زدی مگر پدر و مادرت و اگر مطمئن بودی خواهر و برادرت. الان هم سعی کن مدتی صبر کنی تا آب ها از آسیاب بیافتد. سعی کن اجازه ندهی حرف به این رابطه کشیده شود و اگر شد حرف را طوری عوض کن که طرفت خودش متوجه شود نباید صحبتی کند.

  7. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 19 مرداد 92), sanjab (شنبه 19 مرداد 92)

  8. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    چرا مصباح جان . به این نتیجه می رسم. اما تو فکر کن مثل این می مونه که تو یه چیزی رو بگی قرمزه ، اون وقت هزار نفر به عقلت اون قدر شک کنن و با ناباوری بهت نگاه کنن که به چشمات شک کنی .



    مریم جان راستش مشکل همیشگی من تو این سایت آقایی بودن که منو دوس داشتن. اما من هم دوسش نداشتم . هم احساس می کردم خیلی ریزبینه و یکمی هم اخلاقیاتش مردونه نیست. چطور بگم . خیلی از نظر احساسی به من متکی بود.

    بعد من ایشونو بالاخره بعد از مدت طولانی رد کردم . یه ماه بعد از نظر قطعیم که در آرامش فکر کردم به این نتیجه رسیدم که دوستش دارم. و گفتم به خودمون فرصتی بدم که بریم مشاوره و تصمیم بگیریم.
    وقتی این درخواستو مطرح کردم این آقا گفتن که با خانم دیگه ای آشنا شدن. بدون مراجعه به مشاور و بدون معطلی بیشتر بگم که نظرم چیه (بدون شک و تردید) تا اگه نظرم مثبته اون خانم رو که خواستگاریش هم هنوز نرفتن رد کنن و برگردن.

    اما به خاطر اصرار های شدید دوباره که زود تصمیم بگیرم و .... من بازهم نتونستم به نتیجه برسم. دوستان اینجا خیلی کمکم کردن و به این نتیجه رسیدیم که شخصیت های ما مناسب هم نیست .

    و من جواب رد دادم.
    اما جواب رد دادن همانا و به عقل من شک کردن توسط دیگران همانا

    دیگه بقیه شم که اینجا گفتم

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    353
    Array
    اسمانی جان من نمی دونم تصمیم درستی گرفتی یا نه و در این مورد نظری نمی تونم بدم. خودت می دونی اینو. اما چیزی که به نظرم میاد اینه که تو بر اساس وضعیتی که بود 2 بار اون اقا رو رد کردی. دو بار رد کردنش حتما برات دلایلی داشته. پس خودتو سرزنش نکن. مگه اینکه شرایط عوض شه تا نیاز باشه تصمیم جدیدی بگیری. اصلا لازم نیست که بقیه رو قانع کنی. به کار خودت برس. اون اقا هم لازم نیست قانع کنی. اگه واقعا خواستگاری نرفت و دوباره به سمتت برگشت بعدا وقت داری بری مشاور و ببینی چه کار کنی. اما الان که وضعیت همونیه که وقتی دو بار رد کردیش بود. پس فعلا فکرتو مشغول نکن.

    اگه فکر می کنی اشتباه تصمیم گرفتی یه مساله ی دیگه است. این نظراتم مال وقتی بود که خودت فکر می کنی تصمیمت درست بوه. ممکنه اشتباه کنم.

  10. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 19 مرداد 92), toojih (شنبه 19 مرداد 92)

  11. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    درسته نوپو جان . این اشتباه من بوده . خواهرا و برادرام زیادن و همه هم از من بزرگتر . اونا هستن که سرزنش می کنن. من جدیدا زیاد تو جمعشون وارد نمیشم . اما مدام می شنوم که با هم صحبت این موضوعو می کنن .

    خود این آقا پسر هم از یه طرف دیگه
    همش ازش میخوام که بهم عذاب وجدان وارد نکنه و رابطه همکار بودن و هم دانشگاه بودنمون رو حفظ کنیم.
    اما یهو سیل اس ام اس و ایمیله که برام میاد.

    میگه اون رابطه رو هم به هم زده . این به من عذاب میده .

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    59
    Array
    صبر کن. بدور از تمام قیل و قالها، کمی به ذهنت مرخصی بده. با کمی بی تفاوتی نسبت به وقایع اطرافت میتونی تصمیم درستری بگیری. شدت استرس امروز با گذشت زمان کمرنگتر میشه.

  13. کاربر روبرو از پست مفید majid_k تشکرکرده است .

    asemani (شنبه 19 مرداد 92)

  14. #9
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آسمانی این رسم دنیا است. من هم همین مشکل را دارم. هر کاری می کنم از اول با شک به آن نگاه شده است. حتی عضویت من در این سایت به نظر اطرافیانم بیهوده است. من دوره دبیرستان درسم خیلی خوب بود. وقتی رفتم رشته انسانی همه به همین شکل با من برخورد می کردند. وقتی از پیوند های خانوادگی و خویشاوندی و اهمیت صله رحم صحبت می کنم برخی فامیل های من سرزنشم می کنند و می گویند تجربه نداری . در حالی که من می بینم خودشان که از خانواده و فامیل بریده اند به بدترین زندگی و مصیبت گرفتارند اما ریشه اش را نمی فهمند و من را سرزنش می کنند. وقتی قوانین رانندگی را در جاده مو به مو رعایت می کنم و از سرعت مجاز فراتر نمی روم خیلی ها من را سرزنش می کنند چون قانون گرایی در جامعه ما اهمیت ندارد. وقتی حاضر نیستم با رشوه کارم را راه بیندازم باز هم سرزنش وجود دارد و می گویند تو رسم زمانه را نمی دانی. وقتی تن به ازدواج نامناسب نداده ام برخی فکر می کنند از نفهمی من است. اما من می دانم که تمام این کارها را با دلیل و عقلم انجام داده ام و موفقیت به دست آورده ام. پس دلیل ندارد به خاطر سرزنش کسی موفقیت های خودم را رها کنم و عقلم را ندیده بگیرم.

    خودت یک نگاهی به پست خودت بینداز. ببین دلیل هایی که سرزنش کنندگان می آورند عقلانی است یا دلایل خودت ؟ اصلا آنها با عقلشان حرف زده اند یا یک چیزی همین جوری گفته اند؟


    - - - Updated - - -

    وقتی این مسایل بین شما و این آقا پیش آمده است و هر دو از لحاظ روحی فشار تحمل کرده اید دلیلی ندارد با هم هیچ گونه ارتباط دیگری داشته باشید. شما بعدا می خواهی ازدواج کنی و نباید هیچ رابطه ای با این اقا داشته باشی. خطش را بلاک کن و ایمیل هایش را نخوانده پاک کن. دلیلی برای ارتباط از هر نوعی باشد وجود ندارد.

  15. 4 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 19 مرداد 92), majid_k (شنبه 19 مرداد 92), sanjab (شنبه 19 مرداد 92), toojih (شنبه 19 مرداد 92)

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    راستی آسمانی جان گفتی مشاوره رفتی؟
    مشاور چی گفت؟

  17. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    asemani (شنبه 19 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.