به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 مرداد 92 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1392-5-15
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    7
    سطح
    1
    Points: 7, Level: 1
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Thumb بعد از 4 سال دو دل شدم

    سلام من 25 سالمه 4 ساله با یک پسری اشنا شدم به قصد ازدواج .خانواده اقا پسر تا حدودی در جریان رابطه ما بودن.پارسال این اقا با خانوادشون جهت اشنایی با خانواده ما اومدن خونمون.ولی از اونجایی که این اقا خدمت نرفته بود و دانشجو بود کاری از پیش نرفت و رابطه ما همون که بود موند.امسال به اصرار خانواده پسر و خودشون من با خانوادم رفتیم خونشون ولی چون ایشون تازه عازم خدمت بودن بازم کاری از پیش نرفت.مسائل مالی تا حدودی واسم مهمه دوس ندارم از صفر شروع کنم .ما از دو تا استان متفاوتیم البته فاصله بین شهرهامون 100 کیلومتر بیشتر نیست ولی خب من دوست ندارم توی شهری که پسر زندگی میکنه زندگی کنم این موضوع رو با ایشون مطرح کردم وایشونم با توجه به شرایط اقتصادی الانشون گفتن تا دو سه سالی بعد از ازدواج باید صبر کرد.البته پدرشون تو شهر خودشون یه خونه نیمه ساز واسشون گرفتن که نمیدونم اجازه فروش دارن یا نه یعنی هر دفه مطرح کردم یه بهانه ای اوردنو جواب ندادن.حالا با توجه به این شرایط من باید چی کار کنم منتظر ایشون بمونم یا نه؟نامزد یا عقد بشیم یا نه؟اصلا رابطه رو ادامه بدیم یه نه؟هفته قبل به خاطر کلافگی من گفتن نامزد کنیم ولی با دو دلی خودشونم هم میخوان زودتر یه کاری کنیم هم اینکه میخوان صبر کنن تا شرایط یکم بهتر بشه راههنماییم کنید چی کار کنم تشکرسلام من 25 سالمه 4 ساله با یک پسری اشنا شدم به قصد ازدواج .خانواده اقا پسر تا حدودی در جریان رابطه ما بودن.پارسال این اقا با خانوادشون جهت اشنایی با خانواده ما اومدن خونمون.ولی از اونجایی که این اقا خدمت نرفته بود و دانشجو بود کاری از پیش نرفت و رابطه ما همون که بود موند.امسال به اصرار خانواده پسر و خودشون من با خانوادم رفتیم خونشون ولی چون ایشون تازه عازم خدمت بودن بازم کاری از پیش نرفت.مسائل مالی تا حدودی واسم مهمه دوس ندارم از صفر شروع کنم .ما از دو تا استان متفاوتیم البته فاصله بین شهرهامون 100 کیلومتر بیشتر نیست ولی خب من دوست ندارم توی شهری که پسر زندگی میکنه زندگی کنم این موضوع رو با ایشون مطرح کردم وایشونم با توجه به شرایط اقتصادی الانشون گفتن تا دو سه سالی بعد از ازدواج باید صبر کرد.البته پدرشون تو شهر خودشون یه خونه نیمه ساز واسشون گرفتن که نمیدونم اجازه فروش دارن یا نه یعنی هر دفه مطرح کردم یه بهانه ای اوردنو جواب ندادن.حالا با توجه به این شرایط من باید چی کار کنم منتظر ایشون بمونم یا نه؟نامزد یا عقد بشیم یا نه؟اصلا رابطه رو ادامه بدیم یه نه؟هفته قبل به خاطر کلافگی من گفتن نامزد کنیم ولی با دو دلی خودشونم هم میخوان زودتر یه کاری کنیم هم اینکه میخوان صبر کنن تا شرایط یکم بهتر بشه راههنماییم کنید چی کار کنم تشکر

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    سلام الهه جان

    سعی کنید شما و خانوادتوم منزل این اقا نرید.این روابط خانوادگی وقتی مفیده که شما نامزد یا عقد کرده باشید.الان نه تنها به شما کمکی نمیکنه بلکه ممکنه بعدها باعث یک سری حرف و حدیثها هم بشه.

    توصیه من به شما اینه:

    کاملا ارتباط رو قطع کنید و از ایشون بخواهید تا وقتی که شرایط نسبی رو برای ازدواج مهیا نکردن با شما تماسی نگیرن و اگر هم کاری اشتن چه خودشون و چه خانوادشون، فقط با خانواده شما تماس بگیرن.

    اگر ایشون واقعا شما رو برای ازدواج بخواد قطعا این براش تلنگری میشه و زودتر سعی میکنه سر و سامانی به اوضاع بده.

    فراموش نکن اگر این 4 سال هم کاری نکرده و شرایط رو مهیا نکرده برای این بوده که قاطعیت شما رو ندیده و شما با شرایط نامساعدی که داشته در این رابطه موندی.

    4 سال زمان کمی برای جمع و جور کردن اوضاع نبوده.
    پس با قاطعیت بگو مدتی صبر میکنم تا شرایط مهیا بشه و اگر نتونستی دیگه تمایلی به ادامه رابطه ندارم.

    نترس...اگر واقعا شما رو بخواد هرطور شده شرایط رو درست میکنه

    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (سه شنبه 15 مرداد 92), shapoor (سه شنبه 15 مرداد 92), tamanaye man (سه شنبه 15 مرداد 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.