اگه مجرد باشی ومادر دختری که عاشقشی مثه زلیخا قلبا" عاشقت بشه وبهت پیشنهاد زلیخارو بده چیکار میکنی؟ضمنا " به عشقش یقین داری ومطمئنی خواسته اش هم بخاطر عشقشه!
تشکرشده 0 در 0 پست
اگه مجرد باشی ومادر دختری که عاشقشی مثه زلیخا قلبا" عاشقت بشه وبهت پیشنهاد زلیخارو بده چیکار میکنی؟ضمنا " به عشقش یقین داری ومطمئنی خواسته اش هم بخاطر عشقشه!
ویرایش توسط ehsan1988 : پنجشنبه 27 تیر 92 در ساعت 11:21
تشکرشده 13 در 10 پست
مادر دختر رو به یه روانپزشک معرفی میکنم
بی نهایت (پنجشنبه 27 تیر 92)
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
خیلی خوب است که قبل از تن دادن به این خواسته هوسبازانه و غیر معقول اون مادر، نلغزیدی و به اینجا اومدی و مشورت خواستی. آفرین بر شما.
آقای احسان، این مشکل برای خود شما پیش اومده؟
آیا این دختر خانوم دوست شماست؟ با دختر هم ارتباطی داری؟ یا نه فقط از دور بهش علاقمندی؟
پیشنهاد من این است که هر دوی این ها (مادر و دختر) را با هم ترک کنی. خیلی سریع و بدون هیچ مقدمه ای.
این یک مخمصه ای است که اگه توش بیافتی حالا حالا ها باید توی عواقبش دست و پا بزنی.
کافیست از این دختر خانوم و اون مادر فاصله بگیری، زمینه خطا و آسیب برای شما از بین خواهد رفت.
گاهی یک نه گفتن برای ما یک عمر آسایش و رهایی به همراه دارد.
اما تن دادن به یک هوس لحظه ای یک عمر آسایش جسمی و روحی ما را به مخاطره می اندازد. تازه اگر نخواهیم از عواقب اخروی اون حرفی بزنیم.
یک نه محکم و بزرگ بگو و خودت رو خلاص کن از این دام بلا.
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد
baran.68 (جمعه 28 تیر 92), mohammad6599 (دوشنبه 31 تیر 92), omid65 (پنجشنبه 27 تیر 92), setareh (جمعه 28 تیر 92), فرشته مهربان (شنبه 05 مرداد 92), ویدا@ (پنجشنبه 27 تیر 92), بی نهایت (پنجشنبه 27 تیر 92), راحیل خانوم (پنجشنبه 27 تیر 92), شیدا. (جمعه 28 تیر 92)
تشکرشده 8,209 در 1,575 پست
هیچی می شه قضیه شام آخر دختره می یاد روز عروسی می کشدتون.
البته جدای از شوخی با دختر خانم ازدواج کردید؟
چند سالتونه؟
دختر خانم و مادرشون چی؟
دختر خانم اگه بفهمند چه عکس العملی نشون می دهند؟
شما چه عکس العملی در رابطه با خواسته ایشون نشون دادید؟
نظر خودتون چیه؟
تشکرشده 0 در 0 پست
نه
طرف 24.
اونا19و39
خودکشی شاید.ولی خب دختره با مادرش اختلاف شدید داره.یعنی میدونه مادزش فوفه احساسیه وبارها بهش اعتراض کرده.
طرف چون مادر ودختره رودوست داره اول خواست ازراه مشاوره وارد بشه نشد.تصمیم گرفت ادامه بده تا شاید سرعقل بیاذ مادره.نظره منم اینه که وقتی کسی رو نمیشه حذف کنی باید باهاش کناربیای!عاشقه دخترشه واونم مادر عشقشه!
ضمنا مادزه ازلحاظ موقعیت اجتماعی عالیه.توشغلش نمونه استانی!درجواب اون دوستی که گفته بود سریع تمومش کن بادخترش!آیادرسته حسابه کسی روبجاکسه دیگه بزاریم؟نخوادش چون مادرش اینجوریه؟اونم یه عشقه 5ساله باکلی فراز نشیب رو!!!
تشکرشده 40 در 22 پست
مهم نیست اوناچی می خوان مهم اینه خواست واحساس شماچیه
فرشته مهربان (شنبه 05 مرداد 92), شیدا. (جمعه 28 تیر 92)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
setareh (جمعه 28 تیر 92), فرشته مهربان (شنبه 05 مرداد 92)
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
رابطه ای اشتباه با یک سری آدم احساسی و به لحاظ اعتقادی بی قید و بند (وگرنه به اینجا کشیده نمیشد)
پسر و دختر و مادر مثلث یک رابطه رو تشکیل میدهند که اعضای اون یکی از یکی احساسی ترند. در هیچ یک از سه سر این رابطه هیچ تعهدی احساس نمیشه.
مادر به دختر و دوست پسر دخترش تعهدی حس نمیکنه و ابایی نداره که رقیب عشقی دخترش بشه.
پسر دلش متمایل هست به سمت مادر (که چنین سوالی در این تاپیک پرسیده میشه) و نیز این درخواست مادر تا حدی حاصل نوع ارتباطات بی بندو بارانه ای است که اینها با هم داشته اند.
دختر پنج سال است که خود را در اختیار یک رابطه دوستی محض قرار داده.
هر کدام از این سه نفر سهمی در بوجود آوردن این ماجرا داشته اند. و هیچکدام بی تقصیر نیستند. و هر کدام با تمام کردن این رابطه مطمئنا زیان کمتری می بینند و گرنه هزینه ادامه این ارتباط را هر سه نفر خواهند پرداخت!
شکل پرسیدن سوال در پست اول این تاپیک هم بسیار احساسی است.
اصلا این تاکیدی که روی عشق مادر به این پسر میشود برای چیست؟ که یعنی این مطمئن بودن از عشق، آن خواسته را توجیه میکند؟
هر آنچه در این ارتباط میگذرد احساس است و احساس وقتی عنان امور را بدست میگیرد نتیجه ای هم جز این بدست نمیدهد که بگویی: وقتی کسی رو نمیشه حذف کنی باید باهاش کنار بیایی.
چرا نمیشه حذف کنی؟ کل این رابطه از پایه و اساس ایراد دارد. این آقا میخواهد این رابطه را به کجا برساند؟ قرار است چکار کند با این مادر و دختر؟
حتی اگر پای این مادر هم در میان نبود (که الان هست و رابطه را بسیار پر خطر کرده) به آقا گفته میشد هدفش از این رابطه چیست؟ آیا قرار است چند صباحی با هم خوش باشند یا اینکه قرار است ازدواج کنند؟ اگر قرار است ازدواج کنند چرا پنج سال این رابطه طول پیدا کرده؟
چطور میتوانند مطمئن شوند که وابستگی که در طی پنج سال دوستی اتفاق افتاده میتواند دید درستی برای شناخت صحیح یکدیگر به آنها بدهد؟
و کلی اما و اگر دیگر!
آیا این آقا قرار است به اسم دلسوزی برای دختر، سر خودش را کلاه بگذارد و تبدیل بشود به دوست مشترک مادر و دختر؟ یا چه؟
اصلا شما چه کاره این آقا هستی؟ خودشی؟ دوستشی؟ کس و کارشی؟
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد
asemani (جمعه 28 تیر 92), baran.68 (جمعه 28 تیر 92), mohammad6599 (دوشنبه 31 تیر 92), setareh (جمعه 28 تیر 92), فرشته مهربان (شنبه 05 مرداد 92), بی نهایت (جمعه 28 تیر 92), شیدا. (جمعه 28 تیر 92)
تشکرشده 3,584 در 906 پست
سلام
حتی با ازدواج با هر کدوم از اونها (مادر -دختر)تا آخر عمر هرکدوم اونها به شما محرم می شوند . و ازدواج با آنها بر شما حرام می شود .
اگر شما نسبت به تقاضای مادر دختر سنگین و متین بودید می توانید با برخوردی جدی با مادر ایشان و روشن کردند قضایا و اینکه فقط تمایل به ازدواج بادختر را دارید با دختر ازدواج کنید به شرط اینکه کلا مرزهای ارتباطی و خلوت ها را ببندید و با دختر نیز در این رابطه صحبت کنید و توافق کنید که ارتباط محدود ی با مادر ایشان خواهید داشت .و نکته ی دیگه اینکه هرچه زود تر تکلیف عشق بلاتکلیف رو روشن کنید .هرچه زودتر با دختر این خانم که می گوید عاشقش هستید ازدواج کنید یا از هردو ی آنها فاصله بگیرید .
فرشته مهربان (شنبه 05 مرداد 92), دیو مهربان (جمعه 28 تیر 92)
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
حدود یکساعت با ذکر جزییات یک مثال و تجربه که از نزدیک دیدم و...تایپ کردم، موقع ارسال کپی نگرفتم و فقط دکمه ارسال را زدم درست مصادف شد با قطعی و مشکل دار شدن تالار، و نوشته ام پرید که پرید!
به هر حال چشم انداز روشنی برای این رابطه اگر به ازدواج دختر و پسر هم منتهی بشه نمی بینم.
بقول آقای مدیر شاید مواردی هم پیدا بشوند که استثنائا موفقیت آمیز باشند ولیکن ما همه را واکسن میکنیم.
نمیشود. از این خفیف تر و خوش خیم ترش را دیده ام (با آدمهایی از همین جنس احساس و اعتقاد) و اتفاقا با بزرگتری در همان درجه از معروفیت و موقعیت شغلی موفقیت امیز، که دختر و پسر ازدواج کردند اما زندگی دختر و پسر در کوتاه مدت فرو پاشیده و خودشان هم به ورطه نابودی افتاده اند. و خانواده ای هنوز آسیب های این ارتباط را تاوان میدهند.
مکن کاری که پا بر سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد
فرشته مهربان (شنبه 05 مرداد 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)