سلام دوستان .خیلی به کمکتون نیاز دارم.
4 ساله که ازدواج کردم . از روز اول تمام تلاش خودم رو کردم که برای بهبود زندگیم خودم رو تا حد امکان تغییر بدم . بیشتر از تمرکز روی همسرم روی خودم کار کردم . اما خسته شدم .بهونه گیری های شوهرم منو کلافه کرده:
1- شوهرم آدم مغروریه و اعتماد به نفس بالایی داره فکر می کنه تمام افکارش صحیحه و همه اونها رو می خواد به منم تحمیل کنه .به خاطر این قدرت و اختیار تصمیم گیری رو از من گرفته اصلا منو قبول نداره حتی توی کوچکترین مسائل . بابالا رفتن اعتماد به نفس اون اعتماد به نفس من پایین اومده.
2- بسیار بسیار توقعیه .واین توقع در قبال من و خوانواده ام بسیار بالاست
3- خیلی جسوره .و دائما از همه انتظار داره روی قانون رفتار کنن در صورتی که خودش اینجوری نیست.و تازگی دقیقا رفتار های خانواده منو به خصوص مامانم تلافی می که
4- به کار کردن من توی خونه اینکه چرا برق زیاد روشن کردی چرا موقع مسواک زدن آب بازه چرا زیر دوش حمام زیاد می مونی چرا چاق شدی چرا ورزش نمی کنی چرا یه مقاله نمی نویسی ..........کار داره توی جزئی ترین مسائل و شخصی ترین مسائل من دخالت می کنه و
و مهمترین مشکل من که الان شدیدا باهاش درگیرم اینه که خیلی از رفتارهای اوایل زندگی سعی کرده بود ترکشون کنه الان داره دوباره تداعی می کنه مثلا اینکه خواهر های من از تهران اومدم و مهمونی های دوره ای ما شروع شده اینکه چرا خواهرت امروز برای شب ذعوت کرده باید از روز قبل می گفت . چرا دیروز که تو مولودی داشتی نموندن کمکت (در صورتی که اونها طی مولودی هلاک شدن )
و امشب که خونه خواهرم دعوت داشتیم به بهانه ای که گفتم نیومد و من هم بر خلاف همیشه هیچی نگفتم و قبول کردم ـیا کار درستی کردم و تلوزیون هم نداریم وقتی بهش گفتم چرا درست نکردی گفت می ریم طبقه پایین (خونه مامانش اینا) فلان فیلم رو می بینیم آیا باید برم ؟
دوستان کمکم کنید ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)